صندوق بین‌المللی پول گزارش داد: «چین» بزرگترین اقتصاد جهان شد

    کد خبر :755367

نشریه آمریکایی نشنال اینترست، در گزارشی با عنوان «نباید شوکه شویم. چین اکنون بزرگترین اقتصاد جهان است» به قلم «گراهام الیسون» نوشت: صندوق بین‌المللی پول چشم انداز اقتصاد جهان ۲۰۲۰ را ارائه کرد که یک نگرش کلّی بر اقتصاد جهان و چالش‌های آن است. ناخوشایندترین واقعیت این گزارش چیزی است که آمریکایی‌ها مایل نیستند آن را بشنوند و حتی وقتی که آن را بخوانند، واقعیت را نمی‌پذیرند: چین بزرگترین اقتصاد جهان شد. گزارش صندوق بین‌المللی پول نشان می‌دهد: اقتصاد چین به اندازه “یک‌ششم” بزرگتر از اقتصاد آمریکا است. اقتصاد «۲۴/۲ تریلیون دلاری» چین در برابر اقتصاد «۲۰/۸ تریلیون دلاری» آمریکا قرار دارد.

با وجود این بیان صریح به نقل از دو منبع معتبر یعنی صندوق بین‌المللی پول و سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (CIA)، بیشتر خبرگزاری‌های اصلی به غیر از اکونومیست کماکان اینگونه گزارش می‌دهند که اقتصاد آمریکا بهترین اقتصاد جهان است، چه خبر است؟

به‌طور مشخص، اندازه‌گیری حجم اقصاد ملّی یک کشور بسیار پیچیده‌تر از آن است که به‌نظر آید. این اندازه‌گیری مضاف بر تجمیع داده، نیازمند انتخاب معیاری مناسب است. به‌طور سنتی، اقتصاددانان از متریک MER (نرخ تبادل بازار) برای محاسبه تولید ناخالص ملّی استفاده می‌کردند. اقتصاد ایالات متحده آمریکا به عنوان پایه در نظر گرفته می‌شد ـــ نمایانگر این موضوع است که وقتی این روش در سال‌های پس از جنگ جهانی دوّم توسعه داده می‌شد، ایالات متحده صاحب نیمی از تولید ناخالص جهانی به حساب می‌آمد. این روش برای اقتصاد سایر کشور‌های جهان مساوی شد با ارزش همه کالا‌ها و خدمات تولیدی یک کشور در قالب ارز رایج آن و سپس تبدیل همه آن به دلار آمریکا طبق نرخ تبادل بازار فعلی. برای سال ۲۰۲۰، ارزش همه کالا‌ها و خدمات تولیدی چین ۱۰۲ تریلیون یوآن بیش‌بینی شده است. تبدیل این عدد به دلار آمریکا با نرخ ۷ یوآن برابر است با ۱ دلار، تولید ناخالص ملّی چین ۱۴/۶ تریلیون دلار خواهد شد در برابر ۲۰/۸ تریلیون دلار آمریکا.

دلی در این قیاس فرض گرفته شده است که کالایی که درچین با ۷ یوآن خریداری می‌شود، معادل همان را در آمریکا می‌توان با ۱ دلار خرید و مشخصاً اینطور نیست. «مجلّه اکونومیست – The Economist»، برای درک بهتر این نکته «شاخص بیگ مک – Big Mac» را ابداع کرده است ـــ شاخص بیگ‌مک (همبرگر بزرگ مک‌دونالد) راهی‌است غیر رسمی برای سنجش برابری قدرت خرید دو واحد پول که از طریق آن می‌توان به نرخ برابری واحد پول در بازار کشورهای مختلف دست‌یافت. طبق این شاخص، یک مشتری چینی با ۲۱ یوآن می‌تواند در چین یک «بیگ مک» بخرد. اگر این مشتری مقدار یوآن خود را به دلار تبدیل کند، ۳ دلار خواهد داشت که با آن تنها می‌تواند نیمی از یک همبرگر مک‌دونالد را در آمریکا بخرد.

با شناخت این واقعیت، طی یک دهه گذشته صندوق بین‌المللی پول و سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (CIA) معیار مناسب‌تری را برای قیاس اقتصاد کشورهای جهان توسعه دادند که اصلاحاً PPP (برابری قدرت خرید) می‌نامند. همانگونه که گزارش صندوق بین‌المللی پول تشریح می‌کند، تفاوت قیمت در کشورهای مختلف حذف می‌شود و در نتیجه قیاس اقتصاد کشورهای جهان از این نظر است که “هرکشور با پول ملّی خود چه میزان از کالا را با قیمت خرید کشور مذکور می‌تواند بخرد.” در حالیکه MER (نرخ تبادل بازار) به این سوال پاسخ می‌دهد که چینی‌ها به قیمت اجناس در آمریکا چه میزان می‌توانند خرید کنند، PPP (برابری قدرت خرید) به این سوال پاسخ می‌دهد که چینی‌ها به قیمت اجناس در چین چه میزان می‌توانند خرید کنند.

اگر چینی‌ها یوآن را به دلار تبدیل کنند، یک همبرگر بزرگ در آمریکا خریداری کنند، آن را با هواپیما به خانه در چین ببرند و مصرف کنند، مقایسه اقتصاد آمریکا و چین با استفاده از معیار MER (نرخ تبادل بازار) مناسب می‌باشد. امّا به جای آن، چینی‌ها از یکی از ۳۳۰۰ شعبه مک‌دونالد در کشورشان خرید می‌کنند که هزینه آن نصف قیمت تمام شده در آمریکا است. سازمان CIA در توضیح تصمیم خود برای تغییر از MER (نرخ تبادل بازار) به PPP (برابری قدرت خرید) در ارزیابی سالانه خود از اقتصاد ملّی به این نکته اشاره کرد که “سنجش تولید ناخالص ملّی با معیار MER به طرز قابل توجهی سطح واقعی توان چین را در مقابل سایر کشورهای جهان کمتر نشان می‌دهد. در نتیجه، از این زاویه معیار PPP بهترین بستر برای قیاس قدرت اقتصادی بین کشورهای جهان است.”
در مجموع، با معیاری که بیشتر آمریکایی‌ها به آن عادت کردند تا کماکان نشان دهند اقتصاد چین به اندازه یک‌سوم از اقتصاد آمریکا کوچکتر است، وقتی این واقعیت پذیرفته می‌شود که با یک دلار می‌توان [یک محصول را] در چین نزدیک دوبرابر آمریکا خرید، امروز اقتصاد چین یک‌ششم بزرگتر از اقتصاد آمریکا است.

نتیجه چیست؟ اگر این یک رقابت برای رجزخوانی بود، برداشتن یک میله سنجش که به آمریکایی‌ها اجازه می‌دهد حس بهتری درباره خودشان نسبت به چین داشته باشد، منطق معینی دارد. اما در جهان واقعی، تولید ناخالص ملّی یک کشور، زیرساخت قدرت جهانی آن است. طی یک نسل گذشته، چین بزرگترین اقتصاد جهان را ساخت و جانشین آمریکا به عنوان بزرگترین شریک تجاری تقریباً هر کشور بزرگی (فقط درهمین سال گذشته آلمان به این فهرست اضافه گشت) در جهان شد.

چین تبدیل به کارخانه تولیدی جهان شده است، این موضوع شامل ماسک صورت و دیگر تجهیزات حفاظتی است که امروز در بحران کرونا مورد استفاده قرار می‌گیرد. چین در زمینه هزینه برای «تحقیق و توسعه» از آمریکا پیشی گرفت.

به گزارش دانشجو؛ برای اینکه ایالات متحده با چالش چین روبرو شود، آمریکایی‌ها باید بیدار شوند: چین در رقابت تصاحب جایگاه برترین اقتصاد جهان از ما جلو زده است. علاوه بر این، چین تنها اقتصاد بزرگی خواهد بود که رشد مثبت داشته است: تنها اقتصادی که در پایان سال بزرگتر از آغاز سال خواهد بود. پیش‌بینی عواقب این امر برای امنیت آمریکا دشوار نیست. رشد متفاوت اقتصادی باعث جسور شدن یک بازیگر ژئوپلیتیک و قدرتمندتر از همیشه در صحنه جهانی خواهد شد.

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید