انتقاد از سکوت بزرگان در برابر تخریب و توهین و هتک حرمت رئیس جمهور
ایران نوشت:«روزی به ایشان گفتم: سید با این همه توهین و تهمت چه میکنی؟ هنوز آن لبخند معنادار و نگاه نافذش را با تمام وجود حس میکنم که با دست بر دوشم زد و گفت: آسیاب به نوبت.»
این خاطره مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی از مرحوم آیتالله شهید بهشتی بارها بازگو شده است. با وجود تکرار آن اما در فضای سیاسی ایران رنگ کهنگی به خود نگرفته و هر زمان مصداقهای مشهود و محسوسی پیدا میکند به مثابه آنکه «هر دم از این باغ بری میرسد/ تازهتر از تازهتری میرسد».
آسیاب توهین و تخریب به مرحوم بهشتی محدود نماند و بعدها نوبت به خیلی ها رسید. حالا هم قرعه فال به نام حسن روحانی زدهاند.
انواع و اقسام اتهامها و توهینها در پوشش نقد و داعیهداری مردم علیه او و همکارانش روانه میشود. حالا برخی نمایندگان مجلس شورای اسلامی گوی سبقت را در بدزبانی و ناسزاگویی و توهین به دولت و رئیس آن از برخی رسانههای منتقد و مخالف دولت هم ربودهاند. یک روز منتخب مردم را نفرین میکنند و روزی دیگر «اف بر تو» حواله دومین مقام عالی کشور میکنند. یک روز توهمات و اطلاعات غلط خود را دستمایه بهانهگیری و نسبت دادن ادعاهای بیاساس علیه دختر رئیس جمهوری میکنند و در مجالی دیگر وزیر خارجه کشور را آماج نسبتهای ناروا میکنند.
آری قطار تخریب همچنان با سرعت به پیش میرود و در این میان هستند کسانی که با سکوت نظارهگر آن هستند و چه بسا لبخندی از سر رضایت هم بر لبشان بنشیند. روی سخن این یادداشت اتفاقاً همینها هستند که در جرگه زعما و بزرگان قوم محسوب میشوند چه بر هتاکان و بازیگران صحنه و دمندگان بر بازی اتاق فکرهای جناحی و سیاسی که اقدامشان چه بسا «نه از سر کین که اقتضای طبیعت» شان است حرجی نیست.
روی سخن با آنانی است که وقتی پشت تریبون قرار میگیرند و خطبه میخوانند و وعظ میکنند، مخاطب یا مسبب همه ناراستیها و ناهنجاریها و رفتارهای غیراخلاقی را مردم کوچه و بازار میدانند و علیه بیاخلاقیهای رسم شده بین مسئولان بانگی به اعتراض یا به انذار برنمیآورند. همانها که گویی از مکارم و اخلاق اسلامی تنها پوشش بانوان و دوچرخه سواری آنها مهم است. این گونه است که نه علیه توهینها علیه وزیر خارجه از تریبون مجلس صدایی برخاست نه آن زمان که از پشت همین تریبون رئیس جمهوری را نفرین کردند و نه حالا که نمایندهای به سودای دیده شدن یا بزرگ شدن، پنجه در ریش منتخب مردم انداخته است. هیچ تضمینی نیست که فردا روزی که سیب سیاست چرخهای دیگری زد، یکی از همین سکوتکنندگان سیبل هتاکان شوند.
البته ناگفته پیداست که حساب نقد و نقادی از تخریب و توهین جداست و به گفته رئیس جمهوری نقد دولت مستقر نه تنها منعی نداشته که نقادان پاداش هم گرفتهاند! اما وقتی آداب نقد دستخوش تفسیر و کینههای شخصی شد، آنگاه فرصت طلبان و هتاکان دوغ و دوشاب را به هم آمیخته و به نام نقد چوب حراج میزنند به آبروی افراد. در میانه غفلت و سکوت بزرگان یا حتی صید ماهی جناحی برخی، حالا این آبهای مهار نشده، سیل ویرانگری شده است. تا بیشتر از این دیر نشده باید سیلبندهایی تدارک دید.