ایران چگونه و چه زمانی به خرابکاری ها علیه خود پاسخ می دهد؟
گرچه زیرساختهای ایران شرایط ناگواری دارد و حوادث رخ میدهند، اما رخداد این حجم از انفجارها و آتشسوزیهای اخیر آنهم در چنین زمان کوتاهی کاملا غیرعادی است.
به گزارش گروه بین الملل بازتاب؛ با توجه به شرایط ژئوپولیتیکی، منطقی است که گمان کنیم برخی گروههای خارجی – و احتمالا با پشتیبانی یکی از چندین دشمن ایران – عامل این حملات باشند. چهبسا هدف آنها پاشیدن بذر نفاق در کشور یا تحریک رهبری برای اقدام تلافیجویانه در تنشی باشد که پای آمریکا را به میان بکشد.
یک دیپلمات ارشد غربی شرکتکننده در گفتگوهای هستهای ایران به شورای آتلانتیک گفت: زمانی که با این تعداد زیاد از حوادث روبرو هستیم که در فاصله زمانی نزدیک به هم رخ میدهند، ناخودآگاه به فکر آنهایی میافتیم که از این رویدادها سود میبرند. تنها طرفینی که از این جنون و آشفتگی سود میبرند کشورهایی هستند که نگران دسترسی ایران به بمب هستهای هستند؛ یعنی اسرائیل و ایالات متحده.
اکنون پرسش این است که پاسخ ایران به این حملات چه خواهد بود و آیا از اقدام متقابل چشمپوشی خواهد کرد؟ این مساله تا حدی به ماهیت حملات بستگی دارد.
در نگاه نخست، بسیاری از انفجارها کاملا با دستورکار سرویسهای اطلاعاتی آمریکا در زمینه تضعیف مخفیانهی رژیمهای غیردوست سازگاری دارد: تلاشهای نفوذی با هدف کُند کردن سرعت بهرهوری و پاشیدن بذر سردرگمی و هراس.
در نظامنامه آمریکا درباره خرابکاری آمده است:«اقدامی انجام دهید که بتوان شمار فراوانی از افراد را مسئول آن دانست. مثلا، اگر در یک کارخانه سیمکشی جعبه آتش مرکزی را منفجر کنید، هر کسی را میتوان به این کار متهم کرد».
این احتمال بسیار بالاست که آمریکا برای گسترش هرج و مرج در ایران به عملیاتهای مخفیانه دست زده باشد. وجود افرادی مانند آیتالله مایک و هواداران افراطی سیاست “فشار حداکثری” این احتمال را تایید میکند. اینها افرادی هستند که برای کشاندن ایران به تنش تلاش میکنند.
همچنین دست داشتن اسرائیل در چنین عملیاتی بسیار محتمل است. حملات ویروسی و بدافزاری استاکسنت و اسب تروا که آسیب چشمگیری به سانتریفیوژهای ایران زدند، ساخته و پرداختهی اسرائیل و آمریکا بودند.
عربستان سعودی متهم احتمالی دیگر است که پیش از این هم در دانمارک علیه ایران جاسوسی و از تروریستها حمایت مالی کرده بود.
ایران بارها هدف حملات تروریستی شبهنظامیان کرد، عرب و بلوچ قرار گرفته و واکنش شدیدی نشان نداده است. اما اینبار، به ویژه انفجار در نطنز که به بخش اصلی زیرساخت پژوهش هستهای ایران آسیب زده، میتواند گذر از خط قرمزها باشد.
با این حال حتی در مورد این رویداد هم واکنش ایران به ماهیت حمله بستگی دارد. آیا مخفیانه بمبی به داخل تاسیسات برده شده است؟ این بسیار تحریککننده خواهد بود. اما اگر این حمله توسط ابزار سایبری انجام شده باشد، کمتر تحریککننده است و پاسخ جنبشی چندان مهمی به همراه نخواهد داشت.
یک کارشناس امنیت سایبری فعال در یک دولت غربی میگوید: “این انفجار میتواند به این دلیل رخ داده باشد که کسی از مسافتی کاملا دوردست در سیگنالها دستکاری و لوله گاز را منفجر کرده باشد. این احتمال وجود دارد. میتوان در تمهیدات کنترلی سیستم به شکلی دستکاری کرد که همه چیز یک حادثه به نظر برسد.”
یک مقام اطلاعاتی پیشین آمریکا به شورای آتلانتیک گفت: تقریبا روشن است که کسی میخواهد ایران را به بدسنجی بکشاند. ایران از ترور قاسم سلیمانی همچنان خشمگین است. یک مجلس تندرو به تازگی کارش را شروع کرده و آمادهی نمایش تندرویهایش است. اگر انفجار نطنز 6 ماه پیش رخ داده بود ایران با توجه به سیاست پاسخ تنش با تنش حتما این حمله را تلافی میکرد – همانگونه که ترور سلیمانی را تلافی کرد.
کشورهای اروپایی همواره ایران را به خویشتنداری توصیه کرده اما به جز عملگرایانی مانند ظریف بر سایر مقامات ایرانی نفوذ چندانی نداشتهاند.
روابط چین با ایران در ماههای اخیر گرمتر شده است و چینیها احتمالا برای پیشگیری از بیثباتی بیشتر در خاورمیانه و بحرانی که به رسیدن ترامپ به دور دوم ریاست جمهوری بیانجامد، ایران را به شکیبایی و هوشیاری سفارش خواهند کرد.
تحلیلگران و دیپلماتها میگویند که روسیه مهمترین برگ بازی است که چهبسا منافعش را در تنشآفرینی بیشتر در خاورمیانه ببیند و بیش از سایر کشورهای جهان تمایل داشته باشد که ترامپ چهار سال دیگر در ریاست جمهوری آمریکا باقی بماند.
تا اینجا چنین به نظر میرسد که ایرانیها به دنبال خریدن وقت برای خودشان هستند. به جز انتخابات نوامبر، ایران بیصبرانه در انتظار انقضای تحریم تسلیحاتی ده سالهی سازمان ملل است که اکتبر فرا میرسد.
واشنگتن ناامیدانه تلاش میکند که موافقت سایر اعضای شورای امنیت با تمدید ممنوعیت فروش تسلیحات به ایران را جلب کند، در حالی که ایران تلاش میکند این روزها بهترین رفتارها را داشته باشد.
گرچه از دست رفتن تاسیسات نطنز که در 2018 میلادی عملیاتی شده بود، خسران بزرگی برای ایران است، اما احتمالا تصمیم ایرانیها این خواهد بود که فعلا پاسخی به این حمله ندهند. اگر پاسخی باشد، بعد از انتخابات آمریکا و در هفتههای پیش از مراسم تحلیف خواهد بود.
ژنرال یوسی کوپرواسر، رئیس پیشین اطلاعات ارتش اسراییل گفت: “آنها (ایرانیها) پاسخ به این حملات را تا پایان کار ترامپ به تعویق خواهند انداخت.
اصلیترین هدف آنها کنار رفتن ترامپ از ریاست جمهوری است. نطنز یکی از مشکلاتی است که ایران با آن روبروست، مشکل اصلی، کارزار فشار حداکثری آمریکاییها است. این کارزار برای ایرانیها مشکلسازتر است.”