رابطه مستقیم تولید نفت و فقر در میان اوپکیها
هنگامی که در بازار نفت صحبت از قیمت میشود غالبا ناظر به قیمتهای اسمی است و تحلیلهای روند قیمت نفت همگی متمرکز بر صعود و نزول شاخص اسمی ارزش طلای سیاه است.
اما یکی از مهمترین آموزههای علم اقتصاد توجه به تغییرات حقیقی قیمتهاست. چرا که صرف تمرکز بر دادههای اسمی ممکن است در بسیاری از تحلیلها منجر به تورش و گمراهی در تحلیل شود. هنگامی که در علم اقتصاد از متغیر حقیقی نام برده میشود عمدتا ذهنها متبادر به اعمال شاخصهای قیمتی همچون لاسپیرز، پاشه و فیشر میشود که تحولات قیمت را بر مبنای یک مبدأ زمانی پایه محاسبه میکنند.
به گزارش بازتاب به نقل از تعادل ، در بازار نفت از جهت دیگری نیز میتوان تغییرات حقیقی قیمت نفت را مورد بررسی قرار داد و آن تمرکز بر ارتباط بین طلای سیاه و ارزش دلار است. ارز امریکا بر بازار معاملات نفت مسلط است و کشورهای فروشنده نفت عمدتا با دریافت دلار از خریدار و تبدیل آن به دیگر ارزها به تامین کالاها و خدمات مورد نیاز خود میپردازند.
از اینرو بررسی نوسانات قیمت نفت در یک بازه زمانی بدون در نظر گرفتن نوسانات دلار، تصویر کاملی از تغییر در وضعیت رفاهی خریداران و فروشندگان در این بازار را ارائه نمیدهد.
بازه زمانی فعلی که در آن قرار داریم، پایان ششماهه نخست اجرای توافق کاهش تولید اوپک است. اکنون فرصت مناسبی برای ارزیابی تاثیرات اجرای فاز نخست سهمیهبندیای است که اوپکیها در کنار روسیه و برخی دیگر از تولیدکنندگان غیراوپکی از ابتدای سال جدید میلادی تصمیم به اعمال آن گرفتند.
اخیرا تحلیلی از بازار نفت با ملاحظه تغییرات حقیقی قیمت توسط «اد هیرس» استاد دانشگاه هیوستون امریکا نگاشته و در پایگاه فوربس منتشر شده است که این روزنامه در گزارش پیشرو به بررسی آن میپردازد.
در ماههای اخیر و در نتیجه افزایش تولید نفت خام ایالاتمتحده قیمت نفت خام به صورت اسمی کاهش یافته است. اما کاهش حقیقی قیمت نفت خام بیشتر از کاهش اسمی است. علت این موضوع در آن است که معاملات نفت در بازارهای بینالمللی بر مبنای دلار امریکا صورت میپذیرد و ارزش وزنی معاملات این ارز در سال 2017 قریب به 7درصد افت داشته است.
با وجود عیان شدن برخی از نشانههای افت سرعت رشد تولید در امریکا و رشد قیمت، اد هیرس، استاد دانشگاه هیوستون معتقد است در حال حاضر نشانهیی مبنی بر بازیابی قیمت نفت بر مبنای ارزش اسمی دلار وجود ندارد. وی معتقد است ذخایر نفت خام در سرتاسر جهان به صورت پیوستهیی بالا مانده و چنین وضعیتی این سیگنال را به بازار ارسال میکند که عرضه نفت هنوز از تقاضا سبقت میگیرد و هرگونه تعادلی که سبب افزایش قیمت بشود را خنثی میکند.
او همچنین اظهار میدارد که رشد پایین تقاضای جهانی یک فاکتور مهم است و این وضعیت جهانی اقتصاد، منجر به تضعیف نسبی ارزش دلار میشود. این استاد دانشگاه همچنین افزایش بهرهوری تولید نفت شیل در امریکا را فاکتور دیگری در ابهام چشمانداز رشد قیمت نفت میداند اما ورای این مسائل، نگاه وی به اوپک منفی است و اعتقاد دارد که نظم اوپک فروپاشیده است و آنها قادر به کاهش تولیدی که وعده آن را دادهاند نیستند.
هیرس برای بررسی بیشتر ارتباط بین ارزش حقیقی قیمت نفت و شاخص دلار، به سراغ دادههای اقتصادی فدرال رزرو (FRED) رفته و مینویسد: «در چهارمین روز از ماه ژانویه سال جاری، شاخص ارزش وزنی معاملاتی دلار امریکا در سطح 128.5246 قرار گرفت. این رقم در تاریخ 26جولای به سطح 119.7710 رسید. بدین معنی که ارزش دلار در این بازه به میزان 6.81درصد کاهش یافته است. یعنی در ماه جولای ساکنان امریکا برای خرید یک سبد کالا و خدمات مشخص از چین، اروپا، مکزیک، کانادا و امریکای جنوبی باید به میزان 6.81درصد بیشتر از اوایل ماه ژانویه هزینه میکردند.»
وی اضافه میکند: «در تاریخ 4ژانویه، قیمت هر بشکه نفت خام وستتگزاس اینترمدیت، 53دلار و 26سنت بود. حال آنکه هر بشکه نفت خام دبیلوتیآی در 26جولای با قیمت 46دلار و 21سنت معامله شد، یعنی در این فاصله نفت ایالاتمتحده به میزان 13.2درصد افت ارزش داشته است. در مورد نفت برنت نیز دادههای FRED نشان میدهد که این سبد نفتی نیز در طی این فاصله با کاهشی معادل 12.4درصد از 54دلار و 57سنت به 47دلار و 81سنت در هر بشکه رسیده است. بهطور کلی نفت برنت به دلیل کاهش شدید تولید در میدانهای دریای شمال، در سالهای اخیر قیمت بالاتری نسبت به نفت دبلیوتیآی داشته است.» قیمت نفت خام در بازارهای جهانی از طریق تعادل عرضه و تقاضا تعیین میشود و این قیمت به صورت قابل توجهی متاثر از ارزش دلار است. روندهای ناشناخته در ارزش دلار، مانند افت اخیری که شاخص ارزش دلار تجربه کرده است، میتواند دینامیک عرضه و تقاضا در بازارهای جهانی را مبهم کند. هیرس برای شفافکردن بیشتر مفهوم مدنظر خود به شاخص «بیگمک» که توسط مجله اکونومیست منتشر میشود اشاره کرد. اساس کار این شاخص، بر مبنای برابری قدرت خرید (PPP) است. هدف این شاخص نشاندادن این است که آیا ارزهای بینالمللی در سطح مناسب و درست خود قرار دارند یا خیر.
در نظریه شاخص برابری قدرت خرید، عنوان میشود که در بلندمدت نرخهای ارز باید به سمتی حرکت کنند قیمت یک سبد مشخص از کالاها و خدمات (مثل همبرگر) را در دو کشور یکسان کند. به عنوان مثال، میانگین قیمت یک همبرگر بیگمک در ماه جولای 2017، در امریکا 5دلار و 30سنت است. در حالی که در چین و با توجه به نرخ ارز تنها 2دلار و 92سنت قیمتگذاری شده است. بنابراین شاخص بیگمک عنوان میکند که در ماه جولای ارزش یوان به میزان 45درصد کمتر از ارزش واقعی بوده است.
در حال حاضر شاخص بیگمک نشان میدهد که (برخلاف ساندویچهای مکدونالدز) قیمت نفت در سرتاسر جهان پس از اعمال اصلاحات مربوط به گرید و هزینه حمل و نقل، یکسان است. این همان شاخص برابری قدرت خرید و «قانون یک قیمت» برای نفت در سرتاسر جهان است.
هیرس علاوه بر شاخص بیگمک، به تحقیقات ویلیام نوردهاوس، پروفسور دانشگاه ییل در سال 2009 نیز اشاره میکند و عنوان میدارد: «ما میتوانیم خود نفت را به عنوان یک ارز در نظر بگیریم. برخی از کشورها همچون ونزوئلا، در ازای فروش نفت خود، از کشورهای خریدار کالا و خدمات دریافت میکنند. چرا که این کشور از بازار جهانی معاملات دلار خارج شده است. هنگامی که ارزش دلار کاهش پیدا کند، ارزش هر بشکه نفت نیز کاهش پیدا میکند. بنابراین ممکن است که ونزوئلا کماکان 2میلیون بشکه در روز تولید نفت داشته باشد اما شرکای تجاری این کشور، دیگر به همان میزان سابق، به کاراکاس غذا، دارو خودرو و دیگر کالاها را نمیدهند. چرا که در چنین شرایطی ارز آنها، قادر خواهد بود کالاهایی بیشتری را به دلار خریداری کند.»
بنابراین براساس نظریات این استاد دانشگاه هیوستون، اگر در ماه جولای، شاهد همان وضعیت عرضه و تقاضای ماه ژانویه میبودیم، قیمت نفت وستتگزاساینترمدیت براساس ارزش ثابت دلار در ماه جولای، در سطح 56دلار و 89سنت قرار میگرفت و در این حالت، قیمت نفت برنت نیز به 58دلار و 29سنت در هر بشکه میرسد.
اما در عوض شاهد این هستیم که قیمت نفت دبلیوتیآی، برمبنای دلار ثابت افتی 25.7درصدی و قیمت نفت برنت افتی 18درصدی داشته است.
تمامی مقدمهچینیهای هیرس برای رسیدن به این نقطه است که در چنین شرایطی ناکامی اوپک، برای اجرای توافق کاهش تولید، بسیار عمیقتر از نگاه اول در قیمت و شاخصهای ذخایر جهانی نفت خام است. چرا که کشورهای اوپک، در ازای فروش نفت خام، دلار دریافت میکنند و برای خرید غذا، کالا، خودرو، تجهیزات نظامی و دیگر ملزومات خود باید آن را به ارزهای دیگر تبدیل کنند. در واقع میتوان گفت که کشورهای اوپک، در حال حاضر قطعا فقیرتر از اوایل ماه ژانویه هستند.
به عبارت دیگر، هرچقدر که کشورهای اوپک بیشتر تولید کنند، در واقع خود را فقیرتر میکنند. البته این نتیجهگیری در مورد تولیدکنندگان امریکایی نیز صادق است.