ضرغامی مجازی شده است!

    کد خبر :713872

به گزارش ایسنا، ضرغامی درباره صفحاتش در فضای مجازی گفت: در اینستاگرام سه تا صفحه دارم. محتوا را خودم مدیریتم می‌کنم. یک همکار خوب هم دارم که صفحات توئیتر و پیام‌رسان‌های ایرانی را مدیریت می‌کند. در تلگرام دو کانال دارم. نام یکی از کانال‌ها خمیازه است که حرف‌هایم را به زبان طنز می‌زدم. نوه سومم وقتی سه‌روزه بود و اولین خمیازه را کشید دهانش را کامل باز کرد و دخترم عکس گرفت، وقتی در اینستاگرام عکس گذاشتم، دیدم ری‌اکشن مخاطبان خوب است.

او که در برنامه «باغ رمضان» حاضر شده بود، گفت: وقتی بچه‌ها کوچک هستند گرفتار تر و خشک کردنشان هستی، ولی نوه عزیزتر است و مثل مغز بادام است. من هم بچه‌هایم را کهنه می‌کردم و در کنار همسرم بودم. با یکدیگر می‌شستیم و می‌رفتیم پشت بام و پهن می‌کردیم. به برخی آقایان که در یاخچی‌آباد و نازی‌آباد یک خانه دواتاقه داشتن را تجربه نکرده‌اند می‌گویم اگر آقازادگی را کنار بگذارید می‌فهمید این مدل زندگی یعنی چه. برخی حفاظت را با پشتیبانی اشتباه می‌گیرند. پست‌هایی دارم که اشاره کرده‌ام به مسئولان کشور. حفاظت زمان ترورها تحمیل شد، اما الان دیگر لازم نیست. همه مسئولان به خیابان بیایند و در صف نانوایی بایستند. مردم خوشحال می‌شوند و خیلی چیزها برایشان حل می‌شود. برخی دچار تشریفات و سبک زندگی جدید شده‌اند. مسئولانی هستند که بلد نیستند به مغازه بروند و چیزی را حساب کنند و بخرند. بعد این‌ها می‌خواهند مملکت را اداره کنند. من بعد از فیلتر تلگرام کانال‌هایم را بستم. بعدا همه برگشتند از صداوسیما و خبرگزاری‌های انقلابی و سوپرانقلابی. ولی من برنگشتم چون حرفی بزنم رویش می‌مانم.

ضرغامی تاکید کرد: فضای مجازی می‌خواهد ما را نجات بدهد. آمده انقلاب اسلامی را نجات بدهد. من این‌ها را تبیین کرده‌ام. من عضو شورای عالی فضای مجازی هستم. آسیب‌های این حوزه را می‌دانم. من یک بار دعوایم شد. یک چیزی گفتم و آقای روحانی یک چیزی گفت. به من گفتند برو بیرون، من نرفتم و او رفت. الان آشتی کرده‌ایم. برخی مواقع آشتی‌ها تحمیلی است. در دعواهایی که سابق در محلات دعوا می‌شد یک نفر همیشه می‌گفت صلوات. الان چنین کسی نیست و سال‌ها میلیون‌ها دلار بودجه خرج حل شدن این دعواهایی می‌شود که با یک صلوات حل می‌شود. در آن جلسه کسی نبود بگوید صلوات و بعد هم نبود. شاید اگر رهبر معظم نمی‌گفتند صلوات من نمی‌آمدم یا او نمی‌آمد.

او افزود: آسیب‌های فضای مجازی را می‌گویم. یک سخنرانی دارم برای خانواده‌ها راجع به آسیب‌های فضای مجازی برای کودکان. بعد می‌بینند هر کدام چقدر مهم است. خدا را شکر می‌کنم که به من توفیق داد در مقطعی زندگی کنم که معجزه فضای مجازی را ببینم. باید از این فضا درک درستی داشته باشیم. تلرانس سینما از تلویزیون باز است. فضای مجازی حتما بازتر از تلرانس سینما هم هست.

ضرغامی بیان کرد: امروز بین قرائت رسمی و عرفی در کوچه و خیابان فاصله افتاده است. نباید فاصله بیفتد؛ یعنی نباید دو قرائت شود. من باید یک مجموعه پروتکل‌هایی را به لحاظ رفتاری و کلامی در رسانه ملی رعایت کنم و دستگاه‌های نظارتی نمی‌گذارند غیر از این باشد. در بین مردم اما این‌طور نیست. همه جای دنیا این‌طور است. ولی فاصله ما بیشتر است. مردم از گفت‌وگوهای فرهنگی فاصله دارند.

رئیس اسبق صداوسیما بیان کرد: موسیقی «مختار» متناسب با سریال است و استارت آن در دوران آقای لاریجانی بود و من آمدم عملا شروع شد. داوود میرباقری اظهار محبت زیادی می‌کند از تعاملی که زمان ساختش داشیم. دیالوگ‌ها و سکانس‌هایش ماندگار است.

او در ادامه گفت: در زمان حضورم در رسانه ملی بلاتکلیفی را در زمینه موسیقی حل کرده بودم بر اساس نظرات فعلی رهبر انقلاب که اخیرا کتاب «غنا» از ایشان منتشر شده است. با دو از نفر از کسانی که فتواها و فرمایشان رهبری را درمی‌آوردند مشورت کردیم و موسیقی خوب را درآوردیم. برخی معنی موسیقی فاخر را نمی‌دانند و همین‌طوری یک کلمه شنیده‌اند. ما همه جور موسیقی لازم داریم بر اساس ملاک‌های رهبری. در جلسه افق رسانه در این زمینه صحبت شد. تکلیف موسیقی روشن است.

ضرغامی سپس توضیح داد: اشکال ما فراتر از موسیقی این است که یک حکم اولیه داریم در اسلام و این‌که اگر بنا به دلایلی ضرورت‌هایی ایجاب کرد که این حکم اجرا نشود می‌توانید یک حکم ثانویه بدهید. مجمع تشخیص این حکم را می‌دهد. اشکال ما این است که شیبپور را از سر گشادش می‌زنیم. ما احکام اولیه ساده داریم، یک عده که مهندسی می‌کنند یک حکم ثانویه که از اولیه سخت‌تر است می‌تراشند و حکم اولیه خدا را زمین می‌گذاری و سراغ حکم ثانویه پیچیده این‌ها می‌روی. باید تحولی ایجاد کنیم. انقلاب آمده بماند. نباید یک حرفی بزنیم و برویم. همین ملتی که می‌گویند این مویش بیرون است و فلان است وقتی حاج قاسم شهید می‌شود این‌طور برای او به خیابان‌ها می‌آیند که در تاریخ بشریت سابقه نداشته است. ما باید اصول و چهارچوب‌های انقلاب را حفظ کنیم. خیلی از محکمات را رها کرده‌ایم. چون آمده‌ایم بمانیم. تحول یک خرده در ظاهر است، کمی در ادبیات و لباس است. این‌ها را به رسمیت بشناسیم. من می‌گویم مدیریت در هدف‌گذاری باید بر مبانی توانمندی باشد. برخی وقت‌ها چیزهایی را می‌گویی که امکان ندارد. این‌که دستگاه‌های فرهنگی و صداوسیما چقدر در کارهای فرهنگی موفق هستند قابل نقد است. یکی از تعبیرهای من این است. در فضای مجازی هشتگ دارم. می‌گویم مثل بچه آدم باید با مردم طوری جلو برویم که واگرایی پیش نیاید و همگرایی باشد.

او اظهار کرد: یک جاهایی بین اسلام و عرف مرزبندی داریم. در زمان امام (ره) دعوا شد بین علما، بین فقه سنتی و فقه پویا. جبهه‌گیری شد. امام فرمودند فقه سنتی همان فقه پویا است. اصلا فقه یعنی پویا و تمام شد. امروز برخی نان می‌خوردند از دعوا. اولین کلاس‌هایی که من و همسرم می‌رفتیم نزد آیت‌الله حائری بود. او به آقای شریعت‌مداری گفته بود وقتی یک نسبتی می‌دهی به یک جماعتی کلمه برخی را بگذار اولش. خیلی فرق می‌کند. گاهی با قضاوت همه را از دم تیغ می‌گذارنی و او می‌گفت این برای من درس بزرگی بوده است. وقتی در صحنه قرار می‌گیریم کارهای جزئی است. عده‌ای برای دفاع از رهبری یک شابلن و شاقول درست می‌کنند و می‌گویند این رهبری است. بزرگ‌ترین ظلم به رهبری این است. می‌گویند هرکس با این فاصله دارد دیدگاه رهبری نیست. من در خلوت با ایشان خیلی حرف‌ها زده‌ام که نمی توانم بگویم. شوخی‌هایی کرده‌اند که برای فهم بنده بوده است. رهبری هم جمال دارد و هم جلال. برخی هم جلال رهبری را می‌بینند. کسانی که صحبت می‌کنند جمال رهبری را نمی‌دانند. برخی هم رهبری را سانسور می‌کنند. برخی هم دوست دارند رهبری آن‌طور باشد. برخی شخصیت‌ها گروگان سمپات‌های خودشان هستند و می‌گویند این‌ها که سمپات تو هستند دوست دارند این‌طوری حرف بزنی. می‌گویند اگر امروز آن‌طوری حرف بزنی این‌ها می‌روند. برخی از بزرگان ما می‌فهمند اما می‌ترسند حرف بزنند. به نظر من یک‌بار باید بدنه علما یک جلسه کارشناسی و موضوع‌شناسی با موسیقیدان‌ها و دوستان رسانه‌ای بگذارند و تکلیفشان را با حکم مشخص کنند. برخی این‌در گاهی می‌ترسند در مصداق ورود کنند که رهبری و مرجع مجبور است مصداقی حرف بزند، در حالی که کارشان این نیست. من با یکی از همسایگانم شطرنج بازی می‌کردیم. بعد از انقلاب وقتی گفتند حرام است ما گفتیم یکی از آلات حرام است و جمعش کردیم. بعد امام (ره) گفتند حلال است و فدراسیون راه افتاد و در حکمی که رئیس سازمان ورزش دارد به رئیس منتخب گفته بود شما را که از شطرنج‌بازان قدیمی و قهار هستید به عنوان رئیس این مجموعه قرار می‌دهم! این در حالی بود که شطرنج تا آن روز حرام اعلام شده بود. امروز عقیده‌ام به عنوان ضرغامی کارشناس که رسانه را می‌شناسند و با موسیقیدان‌ها نشست و برخاست داشته این است که در صورت مدیریت آهنگ، ملودی و تصویربردای منسجم چرا نباید آلات موسیقی را نشان داد که ترویج موسیقی مبتذل هم نباشد. سرنوشت ملت‌هایی بوده است که با موسیقی عوض شده است و رهبری هم این را تایید کرده‌اند. برخی علما ردیف اول می‌نشینند در مراسم‌ها و گروه‌ها موسیقی زنده می‌نوازند و بعد در تلویزیون این را پخش نمی‌کنیم. این یک ذره شوخی است. من نمی‌توانم حکم بدهم، عددی نیستم. من اگر تمام اعمالم باطنی باشد و خدا قبول نکند یک خلاف کرده‌ام این قبول می‌شود. پیرزنی سنگ‌هایش را در مسجد الحرام باز کرده بود. سنگ‌ها از حدی نباید ریزتر باشند. پیرزن قاطی کرده بود که سنگ‌هایش درست است یا نه. من گوشه‌ای نماز می‌خواندم. حاج آقایی در جواب این پیرزن می‌گفتند ببینید حاج خانم این حکمش فلان است. گفتم حاج خانم من می‌دانم این سنگ ها عالی است. در خیلی از مصادیق ما هستیم که مصداق را تعیین می‌کنیم. اگر درست مشخص کنیم تکلیف حکم مشخص است.

او در ادامه درباره سانسور در تلویزیون گفت: الان در برخی فیلم‌ها کلا این‌قدر صحنه‌ها را تغییر می‌دهند که می‌بینی یک میزانسن جدید ساخته‌اند. من برای مبارزه با سانسور روتوسکوپی را راه‌اندازی کردم. می‌دیدم در خیلی از فیلم‌ها به خاطر یک صحنه کل سکانس را کنار می‌گذاشتند. اوایل انقلاب برخی فیلم‌های چه گوارا را ترجمه می‌کردند و بقیه هم می‌دیدند. برخی جاها می‌گفت برو جلو تفنگت را بردار و به خدا توکل کن! مردم هم باور می‌کردند. اما چه گوارا چنین ادبیاتی نداشت. ما گفتیم صحنه‌های فیلم‌ها نباید حذف شود. پوشش طراحی کردیم و بعد احجام، ۹۹ درصد صحنه‌هایی را که حذف می‌شدند و مردم نمی‌توانستد ببینند امروز می بینند. حتی اگر خانمی با آقایی در رختخواب بود با روتوسکوپی کلا او را از رختخواب بیرون می‌آوردیم. انگار آن آقا تنها است.

ضرغامی گفت: یک‌بار رفتم بهشت زهرا در سالگرد شهادت شهید آوینی و صیاد شیرازی سخنران بودند. سخنرانی که تمام شد یک عده جلو بودند آمدند و اظهار محبت کردند. جوانی بود خوش‌تیپ و گفت عاشق شهدا هستم. فهمیدم پسر نعمت آغاسی از خواننده‌های قدیمی قبل از انقلاب است. من با او رفیق شدم. رفتیم برای چای خوردن همراه با فرمانده نیروی زمینی و چند تن از سرداران. به سرداران گفتم این آقا پسر آغاسی است. یکی از سرداران گفت من خیلی به او ارادت دارم، اول جنگ به خوزستان می‌آمد و خدمت می‌کرد. پیش خودم گفتم شاید نعمت آغاسی چون خوزستانی بوده به آن‌جا می رفته است. آن سردار گفت او خیلی پدر خوبی داشت و در جنگ کلی شعرهای آیینی داشت (اشاره به محمدرضا آقاسی شاعر). کمی که جلوتر رفت سردار ادامه داد و آن‌چنان از او تعریف کرد که در نهایت گفتم این فرزند آغاسی «لب کارون» است.

این عضو شورای عالی فضای مجازی افزود: یک روز از رهبری درباره فلسفه سرود «ای ایران» سوال کردم و گفتم روی این سرود تصاویر شهدا را بگذاریم. کسانی که ملی مذهبی هستند مصداق بارز هستند. اگر رهبری شجاعت نکنند و در خیلی چیزها ورود نکنند ما نمی‌دانیم باید چه کنیم و خیلی چیزها را از دست می‌دهیم. من کوه زیاد می‌روم و استادیوم هم می‌روم. چون من را می‌شناسند استقبال می کنند. گاهی شعارهای منشوری می‌دهند و بعد یادشان می‌افتد من هستم. می‌گفتند حاج آقا شرمنده باید می‌گفتیم.

ضرغامی تاکید کرد: برخی می گویند دلیل این‌که سپاه اسلام پیروز شد این بود که ایرانی‌ها در اعتقاد ضعیف بودند. خود ایرانی‌ها خواستند به دلیل جامعه طبقاتی که قفل زده شده بود و نمی‌شد از یک طبقه به طبقات دیگر رفت، مردم منزجز بودند. گفتند دینی می‌آید که پیامبرش این طبقات را به هم ریخته است و بین او و مردم در مسجد تفاوتی نیست. مردم عاشقانه با آغوش باز این‌ها را پذیرفتند. این انقلاب متعلق به مردم است. ایرانی‌ها از نظر جنگ‌آوری، نفرات و تجهیزات جلوتر بودند. کل سپاهیان اسلام پنج‌هزار نفر نمی‌شود. هر یک دانه از سپاه عرب‌ها که وارد می‌شدند 10هزار نفر سرشان می‌ریختند. ایرانی‌ها شجاعت و تمدنشان یک چنین سابقه‌ای دارد. بنابراین معتقدم اگر موسیقی رپ شجاعت را تقویت می‌کند اتفاقا برازنده ایرانیان است. برخی رفتند آن طرف آب رپ خواندند و چیزی ساختند و بعد از ۸۸ گفتند ما انقلاب را نابود می‌کنیم. گفتم این خبرها نیست. این مردم هستند و این نظام و هرکدام از مسئولان درست عمل نکند مردم آن‌ها را پایین می‌آورند. مردم در نهایت حکومت را از خود می‌دانند.

او در ادامه بیان کرد: کسانی که من را می‌شناسند می‌دانند من در دوران ریاستم زندگی‌ام را می‌کردم. این تظاهر نیست. من یک سال برای رادیو گزارشگری کرده‌ام. در ۱۰ سالی که مسئول بودم محافظان رسمی من در این سال‌ها که باید من را به خانه می‌رساندند می‌گفتند خداحافظ و می‌رفتند. یک بار گزارش دادند که او نشسته از دستفروش‌های بازار سیداسماعیل خرید می‌کند. اشکال این است که برخی چون نمی‌دانند می‌گویند شما در خیابان راه می‌روی خبری هست. من معاون آقای لاریجانی بودم، معاون استان‌ها و مجلس و یک روز تماس گرفتند با دفتر ما و گفتند از دادسرای مبارزه با مفاسد اقتصادی تماس می‌گیریم. آقای ضرغامی پرونده فساد مالی دارد. صبح رفتم و من را می‌شناختند. من طوری رفتم که انگار برای بازدید رفتم. پرونده من را آوردند. من معاون بودم و کاری به بخش سیاسی نداشتم. در خبری یکی دو گزارش رفته بودیم راجع به واعظ طبسی. گفتند پسرش از تو شکایت کرده است و گفته علیه من در سازمان بحث کرده‌اند و چرا آبروی من را برده‌اند. به قاضی گفتم اول کار خوبی کردند، وظیفه‌شان است. بعد هم گفتم سازمان رئیس دارد و من هم معاون آن هستم. قاضی گفت او را که نمی‌توانیم دعوت کنیم. سوال کردم بعد از آقای لاریجانی چه کسی مشهورتر است گفتند آقای ضرغامی و ما شما را احضار کردیم. دادگاه رسانه کلاس دارد. شما وقتی به این دادگاه می‌روید می‌گویید من سیاسی هستم و چیزی گفته‌ام به بزرگان و اصحاب قدرت و ثروت. اما در دادگاه مفاسد آبروی ما می‌رود. من از این مصائب کشیده‌ام و باز می‌کشم. مردم خیال می‌کنند وقتی کسی پنج میلیارد اختلاف داشته این مبلغ در جیب او رفته است، نمی دانند این‌طور است که مثلا قرار است این‌جا جاده بسازند زلزله آمده و طرف پول را برداشته و ایستگاه را زودتر ساخته است و خلاف ردیف بودجه قانونی کار کرده است. این‌ها را مردم نمی‌دانند. ۹۵ درصد پرونده‌های دیوان محاسبات برای مسائلی است که مشکل شخصی ندارند، مشکل جابه‌جایی ردیف‌ها را دارند و اتفاقا این جابه‌جایی‌ها به نفع ملت شده است.

او گفت: یک روز درباره کسب و کار جلسه داشتیم با بچه‌های اقتصادی که چطور می‌شود سهولت کسب و کار را ایجاد کرد. ما در دنیا وضعمان در این زمینه خیلی خراب است و برخی کشورها مثل ترکیه و سنگاپور نظارت می‌کنند و کمک می‌کنند و امکانات فراهم می‌کنند کاسبی‌ات انجام شود، اما ما باید به کسانی که امضاهای طلایی دارند صدجور رشوه بدهیم تا کارها انجام شود. من با این بچه‌ها صحبت می‌کردم که چطور می‌شود این مشکلات را حل کرد.

ضرغامی گفت: از مصاحبت با آدم‌هایی که احساس می‌کنی کمی با تو متفاوت هستند لذت می‌برم. وعده ناهار گران تمام می‌شود و من از این پول‌ها ندارم. صبحانه ارزان است. من گاهی حلیم می‌گیرم از سر کوچه در پاستور و یکی از همکاران ما عدس می‌خرد پنج تومان و بعد کلی عدسی درست می‌کند. بنابراین دلیل جلسه صبحانه گذاشتن ارزان بودنش است. صبح خیلی خوب است. زودتر تمام می‌شود و به کارهای دیگر می‌رسی. هیچ کس با صبحانه خوردن و پست گذاشتن در فضای مجازی رئیس‌جمهور نمی‌شود. ما بی‌پول هستیم و فضای مجازی پول نمی‌خواهد. بقیه کارها پول می‌خواهد. از بچگی هر چیزی را که مجانی بوده است دنبالش بودیم. منزل ما ته خط بود. یکی از تفریحات ما این بود که در ایستگاه راه‌آهن روی ریل‌ها راه می‌رفتیم. هر وقت مسابقات فوتبال بود یک شوخی کردم راجع به حق پخش. گفتم نباید پول بدهیم. گفتم من از بچگی دم محلمان استادیوم راه‌آهن بود، من تمام بازی‌های تیمم را مجانی می‌دیدم. مجانی دیدن کیف دارد.

او افزود: هر کس امروز یک رسانه است و در آینده یک رسانه دارد. معتقدم اگر چیز خوب ارائه کنی فیلترینگ معنا ندارد. اشتباه معنا می‌شود. دوقطبی فیلترینگ اشتباه است. ما باید یک پیام‌رسان داخلی راه می‌انداختیم و بنابراین باید خارجی را مدیریت می‌کردیم و به او پروبال می‌دادیم تا بهتر شود. اگر تولید خود و شبکه ملی اطلاعات را حمایت کنیم موفق خواهیم بود. ما این کار را نمی‌کنیم و بعد از فیلترینگ حرف می‌زنیم.

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید