چرنوبیل جدید در بلاروس!
در روزهای گذشته اخبار متعددی از واکنشهای جنجالی الکساندر لوکاشنکو، رئیس جمهور بلاروس در خصوص مبارزه با اپیدمی کرونا منتشر شده است که واکنشهای بسیاری را در سراسر جهان به دنبال داشته است. لوکاشنکو به بی اهمیت دانستن این اپیدمی، آن را ساخته و پرداخته جنجالهای رسانهای خواند که میتوان به سادگی و با راه کارهایی همچون شستن مکرر دستها و رفتن به سونا، با آن مقابله کرد. «وتالی شیاروف»، پژوهشگر مطالعات روسیه و اوراسیا در دانشگاه هاروارد، طی مقالهای که در خبرگزاری سی ان ان، منتشر شده، ضمن هشدار در خصوص مواضع رسمی مقامات بلاروس در خصوص مبارزه با اپیدمی کروناویروس، رابطه جالبی میان این اپیدمی و اثرات «فاجعه چرنوبیل» در این کشور را ترسیم کرده است.
خواندن مقالههای اخیر درباره واکنش شگفت انگیز رئیس جمهور بلاروس به تهدید کووید ۱۹ و توصیه ساده او به شهروندانش که فقط بیش از حد معمول دستهای خود را بشورند و به صورت کاملاً عادی غذای خود را بخورند، باعث شد تا بحران دیگری را به خاطر بیاورم؛ فاجعه هستهای در «چرنوبیل» اوکراین و توصیههای مشابهی که در آن زمان به شهروندان بلاروس اعلام میشد.
من در شهر «گومل» بلاروس، در حدود ۱۲۰ مایلی شهر «پریپات» در اوکراین امروزی که در آن زمان بخشی از اتحاد جماهیر شوروی سابق بود، متولد و بزرگ شده ام. جایی که راکتور شماره ۴ نیروگاه هستهای چرنوبیل در ۲۶ آوریل ۱۹۸۶ در آن منفجر شد. از حدود ۵۰ تا ۱۲۰ میلیون کوری- واحد اندازه گیری انتشار مواد زائد رادیواکتیو – تخمین زده شده که طی ۱۰ روز در هوا منتشر شد، حدود ۷۰ ٪ در خاک بلاروس سقوط کرد. من در آن تاریخ فقط یک پسر ۱۰ ساله خجالتی بودم. اما والدین من و سایر اقوام بزرگسال به یاد میآورند که وقتی مقامات مدتی بعد در مورد این انفجار اطلاع رسانی کردند، تنها توصیهای که از آنها دریافت شد این بود که مردم بیشتر خودشان را شستشو دهند.
آن زمان هم مثل الان، ترس از ناشناختهها وجود داشت، مردم میدانستند اتفاقی افتاده است، اما چون اطلاعات درستی نداشتند، نمیدانستند که دقیقاً چه کار دیگری باید انجام دهند. آنها مجبور بودند تا آن وضعیت را ادامه دهند و همانطور که امروز ماسک میخریم، آنها «دوزیمتر»، دستگاههای دستی برای اندازه گیری تشعشع رادیواکتیو، را خریداری میکردند. بسیاری از خانمها از جمله مادرم، دوزیمتر خود را خریداری میکردند و برای اندازه گیری میزان رادیواکتیویته مواد غذایی که برای خانواده خود خریداری میکردند، به فروشگاه مواد غذایی میبردند.
اما غیر از این موارد محدود، زندگی به طور معمول ادامه داشت. مشاغل به طور عادی به فعالیت خود ادامه میدادند و مدارس مثل همیشه باز بودند. در حالی که به یاد میآورم هر روز صبح در مدرسه به دانش آموزان قرص ید (که میتواند به مسدود کردن ید رادیواکتیو منجر شود و به این شکل از آسیب رسیدن به غده تیروئید شخص جلوگیری کند) داده میشد. در حقیقت این واقعیت که من در آن شرایط به مدرسه میرفتم بسیار تعجب آور به نظر میرسد.
با گذشت بیش از یک ماه از انفجار نیروگاه هسته ای، مقامات رسمی اتحاد جماهیر شوروی شروع به جدیتر گرفتن تهدیدات کردند. سرانجام چند هفته پس از فاجعه بزرگ، میخائیل گورباچف در ۱۴ مارس ۱۹۸۶ در تلویزیون دولتی ظاهر شد تا در خصوص این اتفاق توضیحاتی بدهد. در این زمان بود که فشارهای بین المللی افزایش یافت چرا که دانشمندان و رسانههای خارجی از احتمال گسترش جهانی این تهدید سخن میگفتند.
من در تابستان ۱۹۸۶ برای زندگی با یک خانواده میزبان به آلمان اعزام شدم. با این وجود پذیرش این واقعیت که مردم بلاروس حتی تا چند روز بعد نیز اطلاعی در مورد این انفجار نداشتند، بسیار سخت است. من به یاد نمیآورم که دقیقاً چه روزی بود که به ما در خصوص این فاجعه اطلاع دادند، اما به یاد دارم که پدر و مادر بدون هیچ تردیدی در راهپیمایی سنتی کارگران که در حمایت از نظام کمونیست و در اول ماه مه برگزار میشد، شرکت کردند، بنابراین قطعاً بعد از آن تاریخ بود که این اطلاع رسانی صورت گرفت.
فاجعه چرنوبیل یک خبر قدیمی به حساب میآید. امروزه با کمک رویکردهای تاریخی روزنامه نگاران بزرگی همچون «سوتلانا الکسیویچ» و «آدام هیگینگوتام»، که کتابهای تحقیقی ارزشمندی را در این زمینه نوشته اند، و حتی از کارهای فرهنگی عامه همچون سریال HBO، نه تنها با جزئیات فاجعه چرنوبیل آشنا هستیم، بلکه میتوانیم از چگونگی پنهان کردن آن از مردم اتحاد جماهیر شوروی نیز مطلع شد. به طور رسمی، فقط ۳۱ مرگ مستقیماً به انفجار راکتور ۴ چرنوبیل نسبت داده شد در حالی که احتمالاً هزاران نفر دیگر سرانجام بر اثر سرطانهای ناشی از تشعشعات هستهای جان خود را از دست داده اند. با این وجود، برخی از متخصصان با توجه به مشکلات روحی و روانی مشاهده شده در میان افراد در معرض فاجعه، معتقدند که آسیبهای روانی و اجتماعی این بحران بسیار گسترده بود.
سؤالی که امروز درباره فاجعه چرنوبیل مطرح است، این نیست که چه اتفاقی در آنجا افتاد، بلکه چیزی است که ما از این فاجعه آموختیم، البته اگر چیزی وجود داشته باشد؛ و اینکه چگونه میتوانیم از این درس ها، برای مبارزه با اپیدمی وحشتناک کروناویروس استفاده کنیم؛ بنابراین این سوال مطرح است که بلاروس چگونه بحران را حل میکند؟ شباهتهای زیادی بین تعداد احتمالی تأثیرپذیرفته گان تشعشعات چرنوبیل و مبتلایان به Covid-۱۹ وجود دارد. ویژگی نامرئی بودن تشعشعات هستهای نیروگاه چرنوبیل وحشتناکترین شاخصه آن بود، در حالی که بسیاری از کارشناسان، کروناویروسی را که ما در حال جنگ با آن هستیم را «دشمن نامرئی» لقب داده اند.
در شرایط فعلی به نظر میرسد بلاروس مهمترین کشوری باشد که بتواند درسهای چرنوبیل را گرفته و از آنها در شرایط موجود استفاده کند. اما چرا توصیههایی که به مردم بلاروس میشود همچون توصیههای زمان فاجعه چرنوبیل است؟ آیا رهبران این کشور هیچگونه درسی از فاجعه چرنوبیل گرفته اند؟ به نظر نمیرسد چنین باشد. بلاروس برخلاف تقریباً تمام کشورهای جهان، تهدید کروناویروس به شوخی گرفته است. در حقیقت، الکساندر لوکاشنکو، رئیس جمهور این کشور تا آنجا پیش رفته است که میگوید ویروس یا حداقل نگرانی از آن، یک نوع «روان پریشی» است که به راحتی با ودکا و رفتن به سونا قابل درمان است.
همانطور که اخیراً نیویورک تایمز نیز گزارش داده، بلاروس تنها کشور جهان است که لیگ فوتبالش همچنان در مقابل هزاران هوادار، بازیهای خود را ادامه میدهد. درست همانطور که بعد از فاجعه چرنوبیل، مدرسه برای من به عنوان یک دانش آموز ادامه یافت و والدین من هر روز به سر کار خود میرفتند، مدارس و مشاغل در بلاروس باز است و لوکاشنکو مشاغل را تهدید کرده است که کارگران را تعطیل نکنند. با این همه برخی مدارس مستقلاً تصمیم به تعطیلی گرفته و به «آموزش از راه دور» روی آورده اند.
به نظر میرسد که بلاروس هنوز هم – و شاید هرگز – از وقایع چرنوبیل درسی نگرفته و این امر تا به امروز ادامه یافته است. وقتی از نسل قدیمی در بلاروس سؤال میکنید که درباره واکنش دولت شوروی به فاجعه چرنوبیل چه نظری دارند، شوک و عصبانیت را نخواهید دید. بیشتر آنها میگویند بهتر است گذشته را در همان گذشته رها کنیم و یا، در مورد وقایعی که دههها پیش اتفاق افتاده، چه کاری میتوان انجام داد؟ و وقتی از آنها در مورد واکنش رئیس جمهور فعلی به Covid-۱۹ سؤال میشود، آنها میگویند که در مواقع بحرانی، صحبت از چیزهای بد درباره کشور مفید نیست.
من سالها پیش با ترک کشور وطن خودم، دیدم چگونه سایر کشورها با دوران تاریک در تاریخ خود برخورد میکنند. ایالات متحده هنوز هم با مصیبت برده داری مبارزه میکند. ساختارهای سیاسی و اجتماعی در آلمان و ژاپن به منظور جلوگیری از تکرار وحشتهایی که رهبران آنها در طول جنگ جهانی دوم ایجاد کرده اند، باز طراحی شده است. با این وجود بلاروس اقدامات زیادی برای مقابله با تکرار گذشتههای تلخ خود، انجام نداده است. بله، ماجرای چرنوبیل در سریال HBO توسط منتقدین در سراسر جهان و حتی در روسیه و بلاروس، مورد تعریف و تمجید قرار گرفته است. اما ذکر این نکته حائز اهمیت است که این یک فیلم مشترک آمریکایی و بریتانیایی بود که در یک شبکه آمریکایی با یک کارگردان سوئدی و در لیتوانی فیلمبرداری شد.
دشمن نامرئی واقعی چیست؟ آیا این دشمن یک ویروس میکروسکوپی یا ذرات تشعشعات دیده نشده در هوا است؟ یا این عدم تمایل به مبارزه با حوادثی است که اکنون در زندگی معاصر ما نامرئی مانده اند، است؟ «الکسیویچ» اخیراً سریال چرنوبیل را به دلیل پرده برداری از وقایع این فاجعه برای نسل جدید بلاروس، ستایش کرد و خاطرنشان کرد که این میتواند خط ارتباطی میان نسل امروز و نسلی جوانی که در آن فاجعه حضور داشتند، برقرار کند. من امروز از مادرم پرسیدم که آیا او این فیلم را دیده است؟ او به من گفت که علاقهای به دیدن آن ندارد. شاید این طبیعی باشد، چون بهتر از هر کسی میدانست که دقیقاً چه اتفاقی در آن زمان افتاده است، پس چه نیازی به دیدن این فیلم داشت؟
اما من به تأثیر این نمایش بر جوانان بلاروس امیدوارم. آنها این سریال را تماشا میکنند و مشاهده میکنند که رئیس جمهور فعلی آنها چگونه به این بحران کروناویروس پاسخ میدهد. برخلاف نسل اتحاد جماهیر شوروی، بلاروسیهای جوان هر روز نسبت به اینکه به آنها گفته شود ودکا بنوشند و برای از میان بردن Covid-۱۹ به سونا بروند، مردد میشوند. دوستان مسن و جوان من به مراتب بیشتر از پدر و مادرم در خانه میمانند و قواعد فاصله اجتماعی را رعایت میکنند.
درست است که شستن دستها به ما در محافظت از کروناویروس کمک میکند، اما چنین اقداماتی به تنهایی کافی نیست. وقت آن است که علاوه بر شرایط امروزی، از وقایع گذشته نیز برای ساختن آیندهای بهتر و ایمنتر استفاده کنیم و روی آنها حساب ویژهای باز کنیم.