کشاکش چین و غرب بر سر نظم جدید جهانی به کجا میرسد؟
به اعتقاد مورخان، رویدادهای بزرگ نظیر جنگ، انقلاب یا بیماریهای همه گیر تاثیرات شگرفی بر سیر تاریخ میگذارند و حتی ممکن است تاریخ بشر را به دو دوران قبل و بعد از خود تقسیم کنند. اما آیا شیوع ویروس جدید کرونا هم جزو این رویدادهاست؟ بحث و جدال مورخان و سایر اندیشمندان درباره این سوال و نیر تاثیرات محتمل این بیماری هنوز به پایان نرسیده است. با این حال، تا حالا تقریبا اکثر این متفکران بر این نکته اتفاق نظر دارند که کرونا تاثیرات عمیقی بر نظم جهانی خواهد گذاشت. برخی، مانند هنری کیسینجر، حتی از نظم جدید جهانی سخن میگویند و از کشورهایشان میخواهند که برای این نظم جدید برنامه ریزی کنند.
در این میان، این سوال مطرح شده، که اگر در پی شیوع کرونا، واقعا نظم جهانی جدیدی شکل بگیرد، این نظم چگونه خواهد بود و چه کسی سردمدار آن خواهد بود؟ اهمیت این سوال در این نکته نهفته است که معمولا بعد از رویدادهای بزرگ، برخی قدرتهای جهانی، افول و برخی قدرتهای دیگر صعود میکنند. شاهد این مدعا، افول سیطره جهانی بریتانیا بعد از جنگ جهانی دوم و صعود آمریکا بعد از همین جنگ است.
از دولت پلیسی تا جاده ابریشم بهداشتی
در رابطه با کرونا، هنوز زود است که درباره افول کشوری در اثر این بیماری سخن گفت. با این حال، عملکرد چین در مهار بحران کرونا، که در بحبوحه جنگ تجاری این کشور با آمریکا رخ داد، پرسشهایی درباره صعود الگوی حکمرانی چینی و تاثیرات آن بر نظم جدید جهانی مطرح میکند.
به گزارش فرارو، رقابت سیاسی و اقتصادی میان غرب و چین، مدتها قبل از شیوع کرونا شروع شده بود. غربیها همواره از تاثیرگذاری جهانی مدل حکمرانی حزب کمونیست در چین، که رفاه اقتصادی را بدون آزادی سیاسی به ارمغان میآورد، ابراز نگرانی میکردند. اما حالا که ویروس کرونا، در عین آشکار کردن نقاط قوت چین، نقاط ضعف دمکراسیهای غربی را برملا کرده است، این نگرانیها بیشتر از قبل شده است.
جذاب شدن الگوی دولت پلیسی دیجیتالی و مداخله در حریم خصوصی بعد از پایان کرونا، یکی از این نگرانیهاست. حریم خصوصی در فضای مجازی همواره یکی از دغدغههای مهم در غرب بوده است. اما کرونا، شرایطی ایجاد کرده که برخی دولتها ممکن است با هدف مقابله با کرونا، این حریم را نقض کنند یا حداقل به آن سرک بکشند. چین سرآمد این دولت هاست. مقامات چینی، برای مهار کرونا به نحو چشمگیری از فناوریهای دیجیتالی و جاسوسی عمومی استفاده کردهاند.
اندیشمندان غربی می گویند کرونا نظم جهانی را تغییر خواهد داد.
در پی شیوع کرونا در چین، اپراتورهای تلفن همراه تحرکات کاربران را ردیابی کردند. همچنین، شبکههای اجتماعی مانند «وی چت» کانالهای فعال راه اندازی کرده اند تا مردم، بیماران مشکوک را گزارش دهند. در برخی شهرها، برای گزارش کردن همسایگان بیمار، جایزه تعیین شده است. افزون بر این، برخی شرکتهای چینی، تکنولوژی مبتنی بر تشخیص چهره ابداع کرده اند که میتواند دمای بالای افراد در وسط جمعیت را اندازه گیری کند یا افرادی که در لابلای جمعیت، ماسک نمیپوشند را شناسایی کند. برخی برنامههای موبایلی، از اطلاعات سلامتی شخصی افراد استفاده میکنند تا به دیگران در مجاورت آنها در خصوص احتمال بیمار شدن هشدار دهند.
همه این تدابیر و تدابیر دیگر با این گزاره توجیه میشوند که «شرایط فوق العاده» است و مستلزم تدابیر فوق العاده است. اکثر مردم در شرایط اضطراری این تدابیر را میپذیرند و با آنها همکاری میکنند. اما غربیها نگران هستند که دولتهایی مثل چین از این تدابیر حتی بعد از بحران کرونا استفاده کنند و آن را به دیگر کشورها صادر کنند. فعالان حقوق بشر نگرانی مشابهی دارند. آنها میگویند جاسوسی جمعی دولتها از شهروندان ممکن است حتی بعد از کرونا ادامه پیدا کند.
البته محافل غربی، قبل از بحران کرونا نیز نسبت به سوء استفاده احتمالی چین از فناوریهای جاسوسی هشدار میدادند. اساسا جنگ آمریکا با هواوی در ماجرای توسعه زیرساختهای اینترنت نسل پنجم، ریشه در همین نگرانی دارد. با این حال، کرونا با آشکار کردن جنبههای مثبت این گونه فناوری ها، استفاده از مدل حکمرانی مبتنی بر این فناوریها را برای بسیاری از کشورها جذابتر کرده است. در همین رابطه، بیونگ چول هان، فیلسوف اهل کشور کره جنوبی و مدرس دانشگاه هنر برلین، طی یادداشتی در روزنامه «ال پائیس»، با بیان اینکه کشورهای آسیایی در مقایسه با کشورهای غربی عملکرد بهتری در مقابله با بحران کرونا داشته اند، ادعا کرد که این بحران، به رواج مدل دولت پلیسی دیجیتالی چین کمک خواهد کرد. در بخشی از یادداشت هان که توسط روزنامه گاردین ترجمه شده، آمده است که پیروز بحران کرونا «کشورهای آسیایی نظیر ژاپن، کره جنوبی، چین، هنگ کنگ، تایوان و سنگاپور هستند که ذهنیت اقتدارگرا دارند. ذهنیتی که از سنت فرهنگی کنفسیوسی آنها نشأت میگیرد. مردم (آسیا) از (مردم) اروپا، نافرمانی کمتر و اطاعت بیشتری دارند. آنها به دولت اعتماد بیشتری دارند. زندگی روزانه آنها بسیار سازمان یافتهتر است. بالاتر از همه، آسیاییها برای مقابله با ویروس، قویا به جاسوسی دیجیتالی متلزم هستند. در آسیا، فقط ویروس شناسان و اپیدمولوژیستها با بیماریهای همه گیر مبارزه نمیکنند. بلکه دانشمندان کامپیوتر و متخصصا کلان داده نیز با این بیماریها مبارزه میکنند.»
هان در ادامه پیش بینی میکند: «حالا چین قادر خواهد بود که (نظام) دولت پلیسی دیجیتالی خود را به عنوان یک مدل موفق در برابر بیماری همه گیر به دیگران بقبولاند. چین، با افتخاری بیشتر از گذشته، تفوق و برتری سیستم خود را به نمایش خواهد گذاشت.» در مقابل، شهروندان غربی ممکن است به قربانی کردن آزادیهای خود متمایل شوند.
الگوی حکمرانی چینی، غرب را نگران کرده است.
“کابوس” چینی
اما بحث حریم خصوصی تنها منبع نگرانی غرب نیست. بلکه، غربیها از سایر تاثیرات احتمالی کرونا بر توازن قوا میان چین و غرب نیز نگران هستند. توازنی که ممکن است بعد از بحران کرونا به نفع برتری جهانی چین مختل شود. ابراز نگرانی محافل رسانهای غرب، از گسترش جاده ابریش چین در شرایط فعلی، در همین چارچوب قرار میگیرد. بعد از شیوع گسترده کرونا در اروپا، چین تجهیرات پزشکی قابل توجهی به برخی کشورهای اروپایی نظیر ایتالیا ارسال کرد.
همچنین، شی جین پینگ، رئیس جمهور چین، در تماسی تلفنی با جوزپه کونته، نخست وزیر ایتالیا، از آمادگی پکن برای همکاری با رم جهت مساهمت در همکاری بین المللی علیه پاندمی کرونا و تاسیس «جاده ابریشم بهداشتی» خبر داد. اشاره شی به جاده ابریشم در این مکالمه تلفنی بی دلیل نبود. سال گذشته، ایتالیا، اولین کشور اروپایی شد که به پروژه چینی «ابتکار جاده و کمربند» (یا همان جاده ابریشم جدید) پیوست. هدف اصلی این پروژه، افزایش تبادل تجاری جهانی از طریق احداث زیرساختهای ارتباطی مانند بنادر و جاده هاست.
غربیها از این تحرکات چین به خشم آمده اند. آنها ادعا میکنند که چین از یک بحران بهداشتی جهانی برای تحکیم نفوذ بین المللی خود بهره میبرد. از این رو، درباره برتری جهانی چین هشدار میدهند. چندی پیش، مارک مینویچ، کارشناس هوش مصنوعی و استراتژیست حوزه دیجتالی، طی یادداشتی در وبگاه «هیل» با اشاره به اظهارات مقامات چین درباره «جاده ابریشم بهداشتی» نوشت: «این باید، زنگ هشداری بزرگ برای همه باشد. جهان به رهبری چین، کابوس خواهد بود.» مینویچ در همین یادداشت خواستار پایان دادن به سلطه چین شد و نوشت: «زمان در حال از دست رفتن است. اما برای پایان دادن به هدف سیطره چین، هنوز خیلی دیر نیست.»
جهان غرب به وضوح معتقد است که جهان در حال گذار به سمت نظم جهانی جدیدی است و به همین خاطر متفکران غربی از کشورهایشان میخواهند در طراحی این نظم نقش پر رنگی داشته باشند. در نظم جهانی فعلی، که پایههای آن بعد از جنگ جهانی دوم پی ریزی شد، چین نقش چندانی نداشت. غربیها در غیاب رقبای دیگر، نظم جهانی را طراحی کردند. اما آیا این بار میتوانند سایر قدرتهای غیرغربی را نادیده بگیرند؟ هشدارهای غربی نشان میدهند که به حاشیه راندن چین ممکن است به آسانی امکان پذیر نباشد.