ارتباط متقابل مشارکت زنان و رشد اقتصادی
در شرایطی که اقتصاد ایران در 4سال آینده یکی از حساسترین برهههای تاریخی خود را پشت سر میگذارد، استفاده از ظرفیتهای مغفول مانده و پنهان یکی از راهکارهایی است که از طریق آن میتوان، اقتصاد و معیشت ایرانیان را به سمت توسعه و پیشرفت سوق داد.
یکی از مهمترین حوزههایی که به نظر میرسد، اقتصاد ایران هنوز نتوانسته آنگونه که باید و شاید از ابعاد و زوایای گوناگون آن بهرهبرداری لازم را صورت دهد، جمعیت زنان کارآفرین و جویای کار است که به عنوان نیمی از ظرفیت اجتماعی، اقتصادی، مدیریتی و… کشور میتوانند، روند توسعه پایدار را در کشورمان تسریع بخشند. بر اساس اعلام نهادهای مسوول نرخ مشارکت اقتصادی زنان در ایران در زمان دولت تدبیر و امید و از سال 92 تا بهار 96 معادل 4درصد افزایش یافته، دلیل این افزایش نیز تقاضای شغل از سوی انبوه زنان تحصیلکرده دانشگاهی است.
به گزارش بازتاب به نقل از تعادل ، براساس دادههای مرکز آمار ایران، نرخ مشارکت زنان از 12.4درصد در سال 1392 به 16.4درصد در بهار امسال رسیده است. به عقیده کارشناسان نباید افزایش نرخ مشارکت اقتصادی را به معنای حضور زنان در بازار کار دانست، بلکه تقاضای شغل از سوی زنان موجب افزایش این شاخص شده است و با توجه به حضور انبوه زنان در دانشگاههای کشور تقاضای کار آنها موضوعی دور از ذهن نیست.
با توجه به اینکه نرخ مشارکت اقتصادی تابعی از تقاضای شغل است، همین که زنان تقاضای شغل کنند، نرخ مشارکت آنها افزایش مییابد چه فرد شاغل شود و چه به شکل بیکار در بازار کار باقی بماند.
مسوولان حوزه کار بارها اعلام کردهاند که بیش از 70درصد اشتغال ایجاد شده در سالهای اخیر از سوی زنان بوده است و این در حالی است که نرخ بیکاری زنان در کشور همچنان بالاست. نرخ بیکاری زنان در بهار سال 96 معادل 20.8درصد و برای مردان 10.6درصد بوده است. افزایش نرخ بیکاری را باید به دنبال وقفهیی که از سوی نیروی کار برای ورورد به بازار کار ایجاد شده بود، جستوجو کرد. طی چند سال گذشته که نیروی کار نتوانسته بود به بازار کار دست یابد، وقت خود را در دانشگاههای کشور برای ارتقای سطح تحصیلات سپری کرده بود. تردیدی نیست، اگر از آنها پرسیده شود به چه دلیل در مقطع فوق لیسانس یا دکتری تحصیل میکنید، پاسخ خواهند داد که با مراجعه به بازار کار از یافتن شغل ناامید شدیم و به همین دلیل به سمت ادامه تحصیل حرکت کردیم. این استدلال را میتوان از بسیاری از جویندگان کار شنید. بهاران یکی از فارغالتحصیلان رشته طراحی صنعتی در همین زمینه گفت: بیش از یکسال به دنبال کار بودم اما کاری مطابق رشته تحصیلیام پیدا نمیکردم و برای همین گزینه درس خواندن را انتخاب کردم. وی یادآور شد: اگر شغلی پیدا میکردم شاید خیلی زود وارد مقطع فوق لیسانس نمیشدم در رشتههای هنر نظیر رشتههای فنی و مهندسی با مدرک کارشناسی هم میتوان شغلی را احراز کرد.
فرناز که در مقطع فوقلیسانس رشته ساختمان تحصیل میکند، گفت: پس از اتمام دوره لیسانس خیلی به دنبال کار بودم چون رشته عمران خیلی تفاوتی نمیکند که لیسانس یا فوق لیسانس داشته باشی. اگر کار پیدا میکردم به مقطع فوق لیسانس نمیآمدم.
فراز که که در مدیریت ساختمان در مقطع فوق لیسانس تحصیل میکند، گفت: وضعیت بازار کار خیلی نامناسب بود و با اینکه دوره سربازیام را تمام کرده بودم اما بازهم کاری پیدا نکردم و مجبور شدم تمام تلاشم را روی درس خواندن بگذارم. فراز که هماکنون دارای مدرک کارشناسی ارشد است باز هم موفق به یافتن شغل نشده و درصدد مهاجرت به استرالیاست.
محمد در رشته محیط زیست درس خوانده است اما موفق به یافتن شغل نشد و به همین دلیل ترجیح داد به جای در خانه ماندن و انتظار کشیدن، ادامه تحصیل در مقطع ارشد بدهد. اینها نمونههایی از خیل جوانانی هستند که با درهای بسته بازار کار مواجه شده و ترجیح دادهاند در مقطع بالاتری تحصیل کنند. این در حالی است که دانشگاههای کشور قادر نیست افراد را برای حضور در بازار کار آماده کند و به همین دلیل بسیاری از فارغالتحصیلان دانشگاهی در سالهای ابتدایی که عهدهدار شغلی میشوند، قادر نیستند که شغلی را بپذیرند. همچنین یکی از مشکلات مهم بازار کار ایران، تقاضای شغل از سوی زنان به ویژه زنان دانشآموخته است. نرخ بیکاری زنان جوان در ایران 44درصد (بهار 96) است که این میزان بیش از سه برابر نرخ بیکاری در کل کشور (12.6درصد) است. نرخ بیکاری زنان جوان در برخی استانهای کشور بیش از 70الی 80درصد است و این در حالی است که زنان دانشآموخته در برخی استانهای کشور با یکدهم حداقل حقوق کار میکنند.
نرخ بیکاری زنان جوان 44درصد است
عیسی منصوری معاون توسعه کارآفرینی و اشتغال وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی چندی پیش با اشاره به ایجاد 616 هزار شغل در سال 95 گفت: سهم نیروی کار زنان از فرصتهای شغلی جدید در سال 95 نسبت به سال قبل از آن بیش از 68 درصد افزایش داشته است. با این میزان اشتغالی که برای زنان در سال 95 ایجاد شده است اما باز هم زنان کشور در بهار سال 96 از نرخ بیکاری 44درصدی رنج میبردند.
شاید بتوان به این نتیجه رسید که اشتغال در ایران با مشکلات جدی مواجه است و برای زنان جوان به مراتب بیشتر است. رییس کمیسیون زنان اتاق تعاون نیز در گفتوگو با ایرنا در خصوص افزایش نرخ مشارکت اقتصادی زنان گفت: نرخ مشارکت زنان افزایش یافته است اما باید عوامل متعددی را در این راستا مورد بررسی قرار داد. خاطره استاد رضایی افزود: رشد حضور زنان در دولت یازدهم مبتنی بر عوامل متعددی است (مثبت و منفی). هماکنون با رشد فضای تعامل زنان در قالبهای حقوقی مختلف نظیر تشکلهای مختلف فرهنگی، آموزشی، تشویق فضاهای کارآفرینی و اشتغال مستقل و ورود به عرصههای مختلف بازار بنا بر توانمندیهای فردی و گروهی از جمله مواردی است که در کنار علل دیگر باید برای حضور زنان در تقاضای شغل، جستوجو کرد.
وی ادامه داد: ورود نیروهای فارغالتحصیل زنان، رکود اقتصادی در بخش تولید و صنعت و ایجاد الزام حضور همسان زنان و مردان در عرصههای اقتصادی جهت تامین معیشت زندگی، تامین هزینههای مرتبط با تحصیل، تامین هزینه درمان، عدم تناسب رشد نیروی تحصیلکرده فارغالتحصیل از واحدهای آموزشی و تحصیلات تکمیلی دانشگاه و عدم وجود بنگاههای اقتصادی پویا از جمله عوامل متعدد پررنگ شدن حضور زنان در عرصه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و حتی سیاسی است که دچار آسیب جدی است آن هم برخورد سلیقهیی یا مقطعی است. به گفته استاد رضایی، آنچه مسلم است باید به دنبال ایجاد مسیر مشخص برای ورود مناسب و امن و دارای جایگاه معتبر زنان به ویژه زنان نخبه کشور در عرصههای مذکور بود.
تولید، رونق اشتغال، بازار کار
در همین خصوص حمید حاجاسماعیلی کارشناس حوزه کار معتقد است: سود تولید در ایران حدود چهار تا پنج درصد است در حالی که نظام بانکی کشور تا 23درصد سود میدهد. تولید امنیت میخواهد و حمایت در غیر این صورت تولید صرفه اقتصادی ندارد.
تا زمانی که محور اقتصاد ایران بر مبنای تولید حرکت نکند، نمیتوان انتظار رونق اشتغال و تولید را داشت.
کارشناسان اقتصادی معتقدند، اشتغال موضوعی فرادستگاهی است و باید تمام نهادها، سازمانها و مدیران نهادها به اشتغال بیندیشند و با برنامههای ارائه شده از سوی دولت برای توسعه اشتغال گام بردارند. کار نکرده در ایران بسیار است و نیروی انسانی جوان بسیار. همه این امکانات در دل یک برنامهریزی درست و معقول میتواند جهشی ماندگار در اقتصاد ایران ایجاد کند و این جهش ناممکن است تا زمانی که به توزیع درآمدهای نفتی میپردازیم و موانع تولید را در کشور حذف نکرده باشیم.