شبکه های استانی و فرصتهای سوخته
بیش از ۶۰ درصد نیروهای سازمان صدا و سیما در شبکه های استانی در حال فعالیت هستند، این در حالی است که نگاه کوتاه مدت باعث شده تا هزینه ای که برای استانها صرف میشود تناسبی با کمیت آنها نداشته باشد.
به گزارش باشگاه خبرنگاران پویا، هفته گذشته پخش شبکه استانی آفتاب در استان مرکزی 24 ساعته شد. احتمالاً شنیدن این خبر تنها میتواند مدیران رسانه ملی را هیجان زده کند، آن هم در زمانهای که مخاطبان به انواع رسانههای با کیفیت از شبکههای ماهوارهای گرفته تا اینترنت و فضای مجازی دسترسی دارند. این مطلب ابداً به معنی زیر سوال بردن نقش مهم وجود شبکههای استانی نیست، چرا که در برخی استان ها ضریب نفوذ شبکههای استانی حتی از شبکههای سراسری نیز بیشتر است. اما موضوع اینجا است که در پس 24 ساعته شدن یک شبکه، چه اهدافی می تواند دنبال شود؟
تلویزیون هنوز هم برای عده زیادی از افراد، اولین گزینه برای سرگرم شدن محسوب میشود. این موضوع باعث شده روز به روز کیفیت شبکههای تلویزیونی افزایش پیدا کند و رقابت در این زمینه به موضوعی چالش برانگیز تبدیل شود. بنابراین اگر در 24 ساعته شدن یک شبکه، کیفیت در نظر گرفته نشده باشد میتوان اطمینان داشت که آن شبکه در جذب مخاطبین هدفش در ساعتهای اضافه شده، شکست خواهد خورد. از طرف دیگر اضافه شدن ساعت پخش یک شبکه، مستلزم تولید محتوای بیشتر برای آن است. اتفاقی که می تواند فرصتی برای کشف استعدادهای جدید باشد. بنابراین افزایش ساعت برای یک شبکه اگر با هدف رقابت واقعی در انبوه شبکه های تلویزیون باشد امر بسیار چالش برانگیزی است. اما آیا شبکه های استانی، پتانسیل این رقابت را دارند؟ برای پاسخ به این سوال بهتر است مطالبی در مورد این شبکهها استانی روشن شود.
شبکه های استانی؛ کارمندان بیشتر با سرمایهای کمتر
با اینکه بیش از 60 درصد نیروهای صدا و سیما در استانها حضور دارند، اما سرمایهای که در اختیار این نیروها قرار میگیرد بسیار کمتر از شبکههای سراسری است. به عبارت دیگر با اینکه شبکههای استانی زیر مجموعه سازمان صدا و سیما محسوب میشوند ولی این طور به نظر میرسد که عدالت برای آنها بسیار کمرنگ به اجر در میآید. به عنوان مثال حداقل دریافتی یک مجری تلویزیونی در شبکه سراسری برای یک برنامه بیش از 300 هزار تومان است در حالی که در شبکه های استانی 10 درصد این مبلغ و حدود 30 هزار تومان است. قطعاً یکی از مشکلات سازمان صدا و سیما در حال حاضر مشکلات مالی آن است ولی رسانه چیزی نیست که بشود در مورد آن رودربایستی کرد. اگر شبکه استانی تنها به خاطر خالی نماندن عریضه باشد و از آن حمایت مالی نشود دیگر نمیتوان از آن انتظار نفوذ در مخاطب داشت و البته ممکن است به حیثیت سازمانی مانند صدا و سیما هم لطمه بزند.
استعدادهایی که به تهران می آیند
داشتن انبوه نیروی انسانی با استعداد در ایران، چیزی نیست که از کسی پوشیده باشد. استعدادهایی که گاهی به خاطر مدیریت ناکارآمد و نبود امکانات هیچ وقت شکوفا نمیشوند. شبکههای استانی ظرفیت بزرگی برای جلب نگاه ها به این استعدادها دارند. هم به جهت جذب هنرمندان و هم معرفی نخبههای محلی که میتوانند در آینده کشور اثر گذار باشند. هنرمندانی مانند حجت اشرف زاده ابتدا در شبکههای استانی دیده شدند و پس از آن بود که به قلههای موفقیت رسیدند. از طرف دیگر بسیاری از هنرمندان فعال در عرصه فیلم و سریال نیز از شبکههای استانی کار خود را آغاز کردند. افرادی مانند فتح الله امیری که به خاطر ساخت مستند «در جستجوی پلنگ ایرانی» در جشنواره فجر برنده سیمرغ بلورین شد و از جمله این هنرمندان در استانها بسیارند.
اما آنهایی که شناخته میشوند معمولاً دیگر حاضر نیستند به این راحتی در شبکه استانی که اولین بار شناخته شدند برگردند و ترجیح میدهند در شبکههای سراسری دیده شوند. مشکلات مالی و نگاه کوتاه مدت باعث شده شبکه های استانی در خارج از منطقه خود به برند تبدیل نشوند و بیننده ای نداشته باشند.
اندکی توجه بیشتر برابر است با موفقیتهایی بسیار بزرگتر
تا به حال 32 اثر از 19 مرکز استانی در 50 جشنواره شرکت کرده اند که حاصلش 17 جایزه جهانی بوده که از جشنواره های معتبری مانند ABU یا سندلوییس گرفته شده است. گرفتن این جوایز در شرایطی که مشکلات مالی گریبانگیر مراکز استانی بوده است نشان میدهد با کمی توجه بیشتر و جدی گرفتن این شبکهها به عنوان موثرترین رکن چهارم دموکراسی در استان، میتوان جهشهای بلندی در اعتلای رسانهای برداشت. از طرف دیگر وجود شبکه های استانی کمک بسیار بزرگ و فرصتی مغتنم برای سازمان صدا و سیما از نظر تولید محتوا است. تا به حال 60 هزار دقیقه از تولیدات شبکه های استانی در شبکه های سراسری پخش شده است و همچنین یکی از خوراکهای مهم مناسبتی سیما مانند محرم را شبکه های استانی تامین میکنند
آیا میتوان انتظار داشت شبکه ای استانی سراسری شود؟
پرداختن به فرهنگ بومی , آداب و رسوم ملی و ومذهبی مردمان ایران در نقاط مختلف کشور ,زبانها و گویشهای متنوع , ادبیات ,موسیقی و هنرهای دستی , آثار تاریخی ومهمتر از آن , تاریخ هر یک از مناطق , مسائل و مشکلات اجتماعی,فرهنگی و اقتصادی و همچنین ایجاد فضای کار و فعالیت برای نیروهای مستعد و متخصص موجود از ظرفیتهای بلقوه شبکههای استانی است. از طرفی هیچ رسانه ای مانند یک شبکه استانی نمیتواند در امر گردشگری و معرفی جاذبههای استان از یک سو و مخاطرات احتمالی سفر از سوی دیگر کا آمد باشد.
حال سوالی که مطرح میشود این است که آیا ممکن نیست که یک شبکه استانی به گونه ای برند شود که به شبکه سراسری تبدیل شود؟ جواب این سوال بسیار روشن است و البته باید دید عزم مدیران در این رابطه چقدر است. به نظر میرسد با شرایط فعلی و در حالی که دولت تامین قسمت زیادی از اعتبارات سازمان را به خود صدا و سیما از طریق جذب آگهی سپرده است، مدیران سازمان ترجیح میدهند تمرکز خود را بر روی شبکههایی بگذارند که توجیه اقتصادی بهتری داشته باشد نه یک شبکه استانی. اما در صورتی که مدیران نگاهی بلند مدت به شبکههای استانی داشته باشند قدمی در راستای پیشرفت نه فقط رسانه که کشور برداشته اند.