آسان باز!/ آیا تنها مشکل این روزهای پرسپولیس بدشانسی است؟
گروه ورزشی بازتاب: آخرین موقعیت گل پرسپولیس مقابل نفت مسجد سلیمان زیر پای مهدی عبدی جوان افتاد و او این بار برخلاف داربی، عوض چارچوب با شدت و حدت تمام توپ را به سمت دریاچه ورزشگاه آزادی زد؛ یک پایان کاملا زشت در راستای همان زشتیهای بیپایان این فصل تیم کالدرون. بعد از این ضربه ناامیدکننده که میتوانست یک پاس گل ماندگار برای احمد نورالهی باشد، پیام حیدری آخرینبار در سوتش دمید تا در پایان هفته یازدهم، پرسپولیس برای چهارمینبار باخت را در آغوش بکشد. تیمی که در طول چند سال گذشته به زور یکی دو بار در طول فصل میباخت، حالا به نیمهراه نرسیده، 4 بار میبازد و اگر کالدرون همچنان به جزئیات ساده و کوچک اما کارگشا، بیاعتنا باشد این عدد بزرگتر هم خواهد شد؛ بدون هیچ شک و تردیدی. درباره چرایی باخت پرسپولیس در ورزشگاه خانگی برابر نفت مسجد سلیمان میشود به اندازه 2 صفحه روزنامه دلیل و مدرک آورد. میشود صف بلندی از مقصران را ردیف کرد و با جزئیات تازه درباره تکتک آنها حرف زد. پرسپولیس میبازد اما هواداران این تیم در حال گرفتن آدرس غلطی از سوی کادرفنی و بازیکنان هستند. آنها تنها بدشانسی را موثر میدانند و وقتی با مردم درباره شانس حرف میزنی گویی دست روی نقطه ضعفشان گذاشتی. شانس همان مولفهای است که هیچکس در فتوحاتش هیچ سهمی برای آن قائل نیست اما هنگام شکست این بدشانسی است که سهم بسزایی از خرابیها را به گردن میگیرد. از این رو وقتی مخاطب با کلمه بدشانسی مواجه میشود ناخودآگاه نسبت به آن سمپات پیدا میکند و حس ترحمش برانگیخته میشود. اما این همه واقعیت برای پی بردن به چرایی یک ناکامی نیست پس باید با ذرهبین کمی به چیزهای ریزتر توجه کرد.
جزئیاتی که به آن بیتوجهی شد
باید کمی محترمانه درباره نفت نوشت و به گونهای قضاوت نکرد که گویی یک تیم ته جدولی و دست و پا بسته از سد شاگردان کالدرون گذشته است. نفت مسجد سلیمان به همراه سپاهان تنها تیمهایی هستند که 11 هفته باخت را ندیدهاند. آنها پیشتر از این در جام حذفی موفق به حذف شهرخودرو در مشهد شدند. پس هیچ اتفاق و شگفتی بزرگی در کار نبوده است. نفت تیمی است که سخت گل میخورد و در ضدحملات و ضربات ایستگاهی برنامه منسجم برای گل زدن دارد. این فرمول ساده مهدی تارتار است که از تیم او یک حریف محترم و با صلابت برای رقبا ساخته است. اما وقتی از پرسپولیس صحبت میکنیم یعنی تیمی که 3 دوره متوالی قهرمان لیگ برتر شده، طبیعتا باید این باخت را با احترام به نفت، شوکآور برای هواداران این تیم دانست. نفتیها فصل قبل هم به تیم برانکو نباختند اما اینکه پا به آوردگاه آزادی بگذارند و ببرند، موضوع دیگر کاملا متفاوت میشود. کالدرون و بازیکنان همگی کلمه بدشانسی را به زبان آوردند. طبق آمار، قرمزها 19 بار به سمت دروازه سوشا مکانی ضربه زدند که 7 تای آنها در چارچوب بود اما نفت که تنها 7 ضربه به سوی دروازه بیرانوند زده بود، تنها یک بار در چارچوب زد و آن همان تک گل بازی بود. پس در اینجا باید توجه کرد کدام جزئیات بود که کالدرون به آنها بیتوجهی کرده است. اگر از موقعیتسوزیهای عجیب ترابی، علیپور و همچنین مهدی عبدی در این بازی بگذریم، میرسیم به جزئیاتی که کمتر کسی به آن توجه کرده بود. آیا کالدرون و تیم آنالیزش خبر داشتند که نفت تا قبل از این بازی با 5 گل با ضربه سر یکی از بهترین آمارهای لیگ را تا امروز به اسم خود ثبت کرده بود؟ آنها ششمین گل را هم با ضربه سر زدند تا حالا رکورددار این نوع گلزنی در لیگ نوزدهم باشند. آیا اگر کالدرون این را میدانست اما باز هم غافلگیر میشد، باز هم اسمش بدشانسی است؟
تور ماهیگیری بزرگتر یعنی شانس بیشتر
یک سال قبل در اواسط لیگ هجدهم، برانکو در صحبتهایی خارج از مصاحبه با یکی از خبرنگاران به موضوع جالبی اشاره کرد. وقتی از او پرسیده شد چرا تا قبل از حضورش، پرسپولیس 9 فصل رنگ جام را ندیده بود اما حالا در آستانه کسب سومین جام متوالی است، خیلی ساده فقط به یک موضوع اشاره کرد؛ من به جزئیات بها میدهم و تیمم را روی همین اصل میسازم، بعدش دیگر همه چیز بستگی به شرایط موجود و تلاش بازیکنانم دارد. این حرف زمانی گفته شد که بعضی از جریانها، وزیر ورزش را عامل قهرمانیهای متوالی پرسپولیس معرفی میکردند. حالا برانکو رفته، پرسپولیس نسبت به فصل قبل تقویت شده و هیچ ستارهای را از دست نداده است اما ناباورانه تا هفته یازدهم، 4 بار میبازد! پس بدشانسی و این دست از حرفها را باید به کل فراموش کرد. شانس قابل کتمان نیست اما ماهیگیری که تور بزرگترش را آگاهانه در یک جای خاص از رودخانه که جریان آب سرعت کمتری دارد، پهن میکند، طبیعتا بیشتر از همتایش که با تور کوچکتر و در جای پرشتاب جریان آب کمین کرده است، ماهی صید میکند. برانکو همان صیادی بود که شانس را به خدمت گرفت؛ یک روز با بیرون کردن بازیکنانی که آرامش تیم را میگرفتند و روز دیگر با پرداختن به جزئیاتی که دیگران نمیدیدند و تصور میکردند وزیر در حال قلع و قمع رقبا در خفاست!
ضعف نادری نمونه دیگری از جزئیات
دستکم تا امروز کالدرون نشان داده برخلاف برانکو، اهمیت چندانی به جزئیات تعیینکننده نمیدهد. سوال این است؛ مگر میشود طی 8 روز، 2 شکست به 2 تیم مختلف تحمیل شود که در هر 2 ناکامی، گلهای به ثمر رسیده توسط رقبا، حاصل اشتباه یک بازیکن واحد باشد و بعد عنوان شود بدشانسی؟! محمد نادری که به صورت عجیبی مورد علاقه کالدرون است تا جایی که به زور میخواهد از او هافبک چپ یا حتی وینگر راست بسازد، ابتدا با پیراهن تیمملی برابر عراق با آن قد و قامت در ضربه کرنر حریف، ضعیف کار میکند تا تیمملی با دریافت آن گل شکست بخورد. سپس 8 روز بعد مجددا همان محمد نادری باز هم طی یک کرنر، اشتباه مهلک میکند تا بازیکن نفت براحتی و بدون مزاحمت گل برتری تیمش را بزند. اگر کالدرون و ویلموتس این 2 گل را حاصل بدشانسی میدانند باید تاسف خورد به حال مخاطبی که اقناع شده است. جزئیات یعنی همین موارد به ظاهر بیاهمیت. تیم شما با گلزنترین تیم روی ضربات سر، بازی دارد اما مدافعتان اینچنین سهل و آسان هنگام کرنر فقط بازیکن حریف را مشایعت میکند.
تا پیش از این کمتر کسی نسبت به ضعف نادری در سرزنی یا یارگیری آگاه بود اما حالا همه مربیان و بازیکنان لیگ برتر میدانند که این مدافع قدبلند نقطه ضعف بزرگی روی این ضربات دارد. به جاگیری، به آسمان برخاستن و ضربه زدن شجاع خلیلزاده که در چنین مواردی صورتش را برابر حریف میگذارد، توجه کنید تا ببینید مشکل نادری در چنین ضرباتی ریشه در ترس از مصدومیت سر و صورت دارد. او به صورت غریزی از درگیری هوایی با صورت میهراسد و این یک هدیه بزرگ برای همه مهاجمانی است که هنگام کرنر، نادری مامور مهارشان است. البته ربط دادن تمام و کمال یک شکست به نادری کمی غیرمنصفانه است. او تنها مقصر دریافت گل بود و دلیل اصلی باخت را باید در جای دیگری جستوجو کرد، درست در خط حمله و ضرباتی که به صورت باور نکردنی همه به میانه دروازه نفت نواخته میشد؛ درست جایی که سوشا مکانی حضور داشت. سوشا روز فوقالعادهای را پشت سر گذاشت اما نگاهی به موقعیتهای پرسپولیس نشان میدهد او بیش از آنکه مدیون رفلکسهایش باشد، نان جاگیریهای خوبش را خورد. قرمزها از فاصله چند قدمی، توپها را درست همان جایی میزدند که او ایستاده بود. در مابقی موارد هم ترابی، عبدی و امیری ضرباتشان جایی در چارچوب نداشت و به راحتی بیرون رفت.
روزنامه وطن امروز می نویسد: برخلاف آن چیزی که کالدرون بیان میکند و خود را بدشانس میداند، باید به خوش شانسی او اشاره کرد؛ اگر جمعه اول آذرماه اختلالات اینترنت نبود و هواداران بیشتری میتوانستند به آزادی بیایند قطعا موج اعتراض گستردهتری در خاتمه نبرد متوجه او میشد. حدود 8 هزار هوادار در روز تعطیل به آزادی آمدند و اکثریت آنها بعد از شکست، خواستار بازگشت برانکو شدند و این یعنی چوبخط کالدرون دیگر پر شده است. برای هواداری که یک فصل تمام نهایت یکی دو بار طعم شکست را میچشید، حالا هیچ عذر و بهانهای بعد از چهارمین شکست قابل قبول نیست. آنها میفهمند که تیم کالدرون نسبت به ابتدای لیگ در موقعیتسازی پیشرفت قابل قبولی داشته، میفهمند گلنزنیهای علیپور و بقیه در این شکستها موثر است، آگاه هستند که بازگرداندن امیری و احمدزاده بزرگترین اشتباه ایرج عرب بود، درک میکنند که چگونه با هدر دادن 570 هزار یورو و آوردن «جونیور آماتور» عملیات نجات با شکست محض مواجه شد. تصور کنید؛ آنها با علم به همه این موارد، یک راست سراغ نوک هرم میروند و با صدا کردن برانکو میگویند دیگر راه نجاتی باقی نمانده جز بازگرداندن معماری که از هیچ برایشان جام ساخت.
شاید خواسته هوادار در چنین مواقعی سوار بر مدار هیجان باشد اما محمدحسن انصاریفرد میداند اگر اعتراضات ادامه پیدا کند، پرسپولیس به راحتی به دوران سیاه «پیشابرانکو» برمیگردد؛ زمانی که سکوها غالبا خالی بود و قهرمانی در هفتههای میانی نیمفصل دوم کاملا به رویا میزد. پس اگر میخواهد عمر مدیریت خودش و همچنین شانس قهرمانی پرسپولیس را زنده نگه دارد چارهای ندارد جز ریسک. اگر موضوع بیکاری برانکو مطرح نبود، بدون هیچ شک و تردیدی پرسپولیس مجبور بود تا پایان فصل، کالدرون را حفظ کند چون هرگاه در میانه راه آنها تن به تغییرات دادند جز سقوط چیز دیگری نصیبشان نشد. اما موضوع برانکو کار را بسیار پیچیده و متفاوت میکند. او معمار این تیم است و صفر تا صدش را خودش بسته، از این رو با شناخت بسیار جامعتری نسبت به کالدرون میتواند آب رفته را به جوی بازگرداند اما این موفقیت تضمین شده نیست. با این وجود زمزمههایی مبنی بر پیشنهاد صندلی ویلموتس به برانکو شنیده میشود که در صورت واقعی شدن این ماجرا، پرسپولیس دست کم تا 4 سال باید قید بهترین مربی تاریخ خود در لیگ برتر را بزند. از سویی مسأله مالی و طلب پیشین برانکو هم در میان است. کنار هم قرار دادن این پازلها یک نمای ترسناک را برای انصاریفرد خلق میکند. هواداران حالا کمکم متوجه میشوند ایرج عرب چه منطقه مینگذاری شده و مخروبهای را تحویلشان داده است.
انصاریفرد میگوید فعلا وقت اخراج کالدرون نیست، لابد منتظر یک باخت دیگر است، باختی که زمانش مشخص نیست اما در رسیدنش جای شک و شبههای وجود ندارد. چون تیمی که گل نمیزند، تیمی که مربی مرتب بازیکنانش را تغییر میدهد، تیمی که افراطگونه به نادری و امیری (چون ملیپوش هستند) دل بسته، تیمی که در تمریناتش هیچ بازیکنی پیشرفت نمیکند و آمادههایی مثل ترابی و احمدنورالهی افت هم میکنند، باید هم منتظر پنجمین باختش قبل از پایان نیمفصل باشد.
انتهای پیام/#