انتقاد تند بازیگر ستایش از مافیای موسیقی
قربان نجفی بازیگر «ژن خوک» ، «تنگه ابوقریب» و« آخرین ملکه زمین» درباره حضورش در نقش «صفایی» سریال «ستایش» و مافیای موسیقی سخن گفته است.
بخشهایی از صحبتهای قربان نجفی را مرور میکنیم.
بیشتر علاقه دارید در چه سبک، ژانر و کاراکتری به ایفای نقش بپردازید؟ به طور کلی یک فیلمنامه باید چه نقاط عطفی داشته باشد که آن را قبول کنید؟
هر بازیگری دوست دارد کار جدی بازی کند، البته جدی نه به این معنی که کمدی نباشد؛ اتفاقا ساخت کمدی یکی از سخت ترین کارهای روزگار است، البته برای کسی که کاربلد است و می خواهد کار خوب انجام دهد. کار جدی یعنی کاری که هیچ قصد و قرض دیگری به جز هنر در آن نباشد. به عقیده من ما در نهایت یک معلم هستیم یعنی من به عنوان یک بازیگر باید بخشی از یک قصه را جلو ببرم که حداقل چهار نفر وقتشان بیهوده تلف نشود حالا فرقی نمی کند در تئاتر، تلویزیون، سینما، رادیو یا حتی موسیقی باشد.
با این صحبت ها آیا سریال «ستایش» همه این نقاط عطف را داشت که در آن بازی کردید؟
به هرحال شرایط کار در تلویزیون سخت است و باید به حداقل ها چشم دوخت. با وجود تمام این سختی ها، «ستایش» با این حجم از تولید، تدارکات و بازیگر برای خودش حرفی برای گفتن داشت. «ستایش» قصه ای دارد که توانسته مردم را سرگرم کند، فرهنگ سازی انجام دهد و مفید باشد. قاعدتا این سریال تمام و کمال نیست اما بد هم نبود.
بازی کردن در سریال های فصلی معمولا کار راحتی نیست. کار در «ستایش» چگونه بود؟
این سریال قرار بود ابتدا به کارگردانی ایرج قادری و سپس اصغر هاشمی در ۲۴ قسمت و در دو فصل باشد که هر فصل آن دوازده قسمت تولید شود اما درنهایت چیزی شد که در حال حاضر می بینید. کار فصلی از نظر تولید دشواری های خاص خود را دارد اما برای بازیگر سخت نیست چون من یک کاراکتر را درون خودم شکل دادم حالا بعد از چند وقت قرار است دوباره در همان شخصیت که برای مردم آشناست و با آن ارتباط گرفتند بازی کنم به همین دلیل دغدغه ساخت یک کاراکتر جدید را ندارم. مشکلی که در ساخت اینگونه سریال ها وجود دارد بحث عدم انعقاد قرارداد طولانی مدت است.
در همه جای دنیا زمانی که بخواهند سریال چندفصلی بسازند با بازیگران قراردادهای چندساله می بندند تا آن بازیگر بدون دغدغه مالی چندین سال تمام وقت در اختیار پروژه قرار گیرد اما در ایران اینگونه نیست و همین که یک سریال در چند فصل ساخته می شود قابل ستایش است. برای مثال در فصل اول «ستایش» بعد از مدتی ضبط، به من گفتند چند ماهی کار نداری و باید قراردادت را فسخ کنی، من هم با دو شرط قبول کردم که این کار را انجام دهم یکی اینکه بدهی هایم را صاف کنند و دوم اینکه با شروع کار مجدد قرارداد جدیدی منعقد شود.
نه تنها پولی پرداخت نشد بلکه بعد از دو سه ماه به من زنگ زدند که برای کار آفیش هستم درصورتی که نه قرارداد داشتم و نه پولی گرفته بودم به همین دلیل قبول نکردم و تیم تولید هم بدون حضور من تصویربرداری انجام داد تا اینکه دیدند نمی شود بدون حضور من ضبط شود و مجبور شدم مقابل دوربین بروم. چندین ماه بعد از پایان سریال توانستم دستمزدم را بگیرم. من در این موضوع تهیه و تولید را مقصر نمی دانم چون آنها مجری طرح هستند و تقصیری ندارند، این مشکلات از سوی تلویزیون است که پول نمی دهد و شرایط را برای همه دشوار می کند. با وجود این سیستم سریال سازی مردم نباید انتظار نتیجه بهتری داشته باشند. ساخت همین سه فصل هم واقعا شاهکار بود.
شما در کنار بازیگری در عرصه موسیقی هم کار میکنید و شاگرد اساتیدی از جمله محمد نوری بودهاید. از فعالیتهای موسیقی امروز خود بگویید؟
در حال حاضر چند کار در دست دارم و درحال گپ و گفت برای اجرای آنها هستم. موسیقی مافیای خاص خود را دارد و به راحتی نمیتوان در آن کار کرد چون اجازه نمیدهند. از طرفی هم موسیقی که من کار میکنم سبک سنتی است و مورد پسند عامه مردم نیست. چون سلیقه موسیقی مردم را تغییر دادند و ترانههایی را منتشر میکنند که آدم شرم میکند حتی گوش دهد. من در کنار اساتید مختلفی موسیقی سنتی کار کردم از جمله استاد محمد نوری که سبک کلاسیک را کنار ایشان یاد گرفتم. موسیقی سنتی در حال حاضر خریدار ندارد و ما باید مثل تئاتر، برای دل خودمان انجام دهیم.