مشهورترین افرادی که دستشان به نوبل ادبیات نرسید
عجیب است که جایزه نوبل ادبیات به نویسندگانی اهدا نشده است، که هر کدام به تنهایی اعتباری عظیم به این جایزه میدادند.
برندگان نوبل ادبیات امروز معرفی میشوند. چرا برندگان؟ چون پارسال پس از رسوایی بزرگ آکادمی سوئدی جایزه نوبل اهدا نشد. امسال هم به جبران یک سال غیبت دو جایزه اهدا خواهد شد.
آکادمی برای بازسازی وجهه و جبران مافات تصمیمهای زیادی دارد. آنها بدون شک امسال نگاهی ویژه به زنان و نویسندگان غیراروپایی دارند و به احتمال زیاد یکی از این دو نوبل را در این راه اهدا میکنند.
در دنیای ادبیات، نوبل مشهورترین جایزه است که اعتبار برنده را چند برابر میکند. البته همیشه بودهاند برندگانی که نامشان به نوبل اعتبار بخشیده است. از طرفی همیشه هم انتقادات زیادی به آکادمی سوئدی وارد بوده است. از انتخابهای سیاسی گرفته تا نادیده گرفتن زنان و توجه بیش از حد به اروپا و نادیده گرفتن ادبیات دیگر ملل و صد البته جایزه دادن به افرادی که در حد و اندازه این جایزه نبودند. در این میان عجیبترین انتخابهای آکادمی هم به اندازه آنها که نادیده گرفته شدند مایه تعجب نیست.
در بیش از یک قرنی که از اهدای نوبل ادبیات میگذرد، چهرههای باربط و بیربط زیادی جایزه گرفتهاند، اما تعجب آنجا است که میشنویم آکادمی سوئدی مثلا لئو تولستوی را جلوی چشم داشته و جایزه نوبل ادبیات را به دیگری داده است.
این نادیده گرفتنها امسال بیشتر پررنگشده است و خیلی از تحلیلها درباره برندگان نوبل امسال با این جمله کنایهآمیز به آکادمی سوئدی شروع میشود: «قطعا امسال فیلیپ راث برنده نوبل نیست.» او که در چند دوره گذشته همیشه در میان گزینههای پرشانس برای دریافت نوبل ادبیات بود، آنقدر نادیده گرفته شد تا در نهایت از دنیا رفت.
حالا که تا چند ساعت دیگر برندگان امسال و پارسال نوبل ادبیات معرفی میشوند، برخی از بزرگترین بیاعتناییهای آکادمی سوئدی به غولهای دنیای ادبیات را بخوانید.
فیلیپ راث
همانطور که پیشتر اشاره شد، فیلیپ راث در چند دوره از شانسهای اصلی دریافت اسکار بود. شگفت اینکه باب دیلن ترانهسرای آمریکایی در عین ناباوری نوبل گرفت اما جایزه به این نویسنده نرسید.
یکی از اعضای آکادمی سوئدی در سال ۲۰۰۸ درباره ادبیات آمریکا گفته بود: «زیادی ایزوله است. ترجمه آثارشان به دیگر زبانها کم است. آنطور که باید و شاید در دیالوگ جهانی ادبیات مشارکت ندارند.» شاید در این جملات بتوان دلیلی برای نادیده گرفتن برخی از نویسندگان بزرگ آمریکایی را از نظر هیات داوری نوبل پیدا کرد.
راث که چندی پیش درگذشت، برنده جوایز معتبری مثل بوکر و پولیتزر بود. از رمانهای او که به فارسی ترجمه شده میتوان به «یکی مثل همه» و «حقارت» اشاره کرد.
مارسل پروست
این نویسنده فرانسوی خالق یکی از برترین آثار ادبی جهان در قرن بیستم با عنوان «در جستجوی زمان از دست رفته» بود اما در عین ناباوری آکادمی سوئدی شایسته دریافت نوبل تشخیصش نداد. به باور کارشناسان ادبی تمهای جنجالی آثار پروست سبب بیاعتنایی آکادمی سوئدی شد.
جیمز جویس
جیمز جویس بدون شک یکی از بزرگترین نویسندگان معاصر بود که جایزه نوبل نگرفت. این نویسنده ایرلندی بر بزرگانی چون ساموئل بکت و سال بلو اثرگذار بود که هر دو جایزه نوبل گرفتند. او از پیشگامان جنبش مدرنیست در ادبیات قرن بیستم و خالق آثار ماندگاری چون «اولیس» و «دوبلینیها» بود.
آنتون چخوف
هر چه پیش میرویم شگفتی بیشتر میشود. مگر امکان دارد به آنتون چخوف پدر داستان کوتاه مدرن جایزه نوبل نداده باشند. اما متاسفانه آکادمی سوئدی در برههای چندان با بزرگان ادبیات روسیه میانه خوبی نداشت. البته با توجه به دشمنی تاریخی سوئد و روسیه میتوان این مساله را درک کرد.
خورخه لوئیس بورخس
یکی از آشکارترین نمونههای سیاسی عمل کردن آکادمی سوئدی در مورد جایزه ندادن به خورخه لوئیس بورخس قابل مشاهده است. این نویسنده آرژانتینی که از برجستهترین نویسندگان آمریکای لاتین است، حامی دیکتاتورهای نظامی مثل پینوشه بود و همین کافی بود تا از نوبل محروم شود. از بورخس هم کتابهای زیادی به فارسی ترجمه شده است.
لئو تولستوی
باز هم یکی دیگر از غولهای ادبیات روسیه که نوبل نگرفت. تولستوی البته از نوبل نگرفتن خوشحال هم بود و به باور بسیاری دلایل جایزه نگرفتنش را باید در عقاید ویژه و دیدگاههای رادیکالش در پیری جستجو کرد. البته او را هم مانند چخوف میتوان قربانی اختلافات دیرین سوئد و روسیه دانست.
ازرا پاوند
شاعر و منتقد ادبی نوآور آمریکایی که بر بسیاری از شاعران هم عصر خود مثل تیاس الیوت، ویلیام باتلر ییتس و رابرت فراست تاثیر عمیق داشت. او عقاید ضدیهود داشت و از سیاستهای فاشیستهای اروپایی حمایت میکرد پس عجیب نیست که آکادمی نخواهد جایزه نوبل را به او بدهد.
مارک تواین
مارک تواین نویسنده و طنزپرداز آمریکایی و خالق آثار مشهوری مثل «ماجراهای تام سایر»، «شاهزاده و گدا» و «ماجراهای هاکلبری فین» را همه میشناسیم. او هم از نمونههای مشهور بیاعتنایی آکادمی سوئدی به ادبیات آمریکا است. مشهور است که آکادمی سوئدی در آن دوران آثاری با محوریت خانواده، کلیسا و کشور را دوست داشت و شاید محتوای آثار تواین را درخور جایزه نمیدانست.