شوک ارزی، فرصت است نه تهدید
تحریم هم تهدید است و هم فرصت، شاید این جمله در سالهای گذشته آنقدر تکرار شده که کلیشه به نظر میرسد اما در عمل آنچه در ماههای گذشته برای اقتصاد ایران رخ داده نشان میدهد که واقعا میتوان از تحریم جنبههای مثبتی پیدا کرد و آمارهای جدید صنعتی ایران گوشهای از این فرصت را نشان میدهد.
به گزارش بازتاب به نقل از اعتماد، تحریمهای امریکا در حالی آغاز شد که دولت ترامپ یک پیشبینی کلان را در برنامهریزیهای خود قرار داده بود: وارد کردن یک فشار حداکثری و همهجانبه به اقتصاد ایران که منجر به فروپاشی و بحران خواهد شد و در نتیجه ایران را بار دیگر پای میز مذاکره میآورد. کاهش قابل توجه فروش نفت، افزایش بیمحابای نرخ ارز، 40 درصدی شدن تورم و شوکهای پی در پی به بازار کالاهای اساسی، دولت ترامپ را امیدوار کرد که برنامهریزی ابتدایی نتیجهبخش شده و به زودی اقتصاد ایران توان و تحمل خود را از دست خواهد داد؛ تصویری که در مدتی کوتاه رنگ باخت و دولت و اقتصاد ایران توانستهاند راه خود را برای ادامه حیات پیدا کنند.
با وجود شوکهای پی در پی در ماههای ابتدایی سال 98، سرانجام نرخ ارز مهار شد، روند افزایشی تورم ادامه نیافت و دولت و فعالان اقتصادی توانستند راههایی برای حفظ درآمدهای خود پیدا کنند. آمارها از صادرات غیرنفتی ایران نشان میداد در سالی که گذشت، ایران بیش از 40 میلیارد دلار صادرات داشته و این آمار کاهش قابل توجهی را در قیاس با سال قبل از آن نشان نمیدهد. در سال جاری نیز با وجود برنامهریزی برای تغییر پایه صادراتی که منجر به پایین آمدن ارزش صادرات ایران شده، اما صادرات وزنی 30 درصد رشد یافته و این مساله نشان میدهد که با وجود تمام محدودیتها و فشارهای امریکا هنوز ارز به ایران میرسد و دولت میتواند نیازهای خود را پاسخ دهد. حفظ آمار صادرات غیرنفتی جدای از ورود ارز به کشور، یک معنی دیگر نیز دارد. برای حفظ روند صادرات نیاز به تولید کالا وجود خواهد داشت و این یعنی تولید و صنعت کشور تحولی جدید را تجربه خواهد کرد. چند روز قبل همتی رییس کل بانک مرکزی اعلام کرد که رشد اقتصاد غیر نفتی ایران در سه ماهه ابتدایی سال، مثبت 0.4 درصد شده و رشد صنعت نیز از منفی 9 درصد در زمستان سال گذشته به صفر در سال جاری رسیده است. در تحلیل این آمار باید یک موضوع مهم را در نظر داشت و آن سهم بالای نفت در اقتصاد ایران است. هرچند در سالهای گذشته صحبتهای زیادی درباره کاهش اتکا به درآمد نفتی مطرح شده اما آنچه در عمل اتفاق افتاده روندی معکوس را نشان میدهد و هنوز با حذف درآمدهای نفتی، دولت ایران با بحران دچار میشود و با حذف نفت، بررسی دقیق وضعیت اقتصاد ایران ممکن نیست، با این وجود آنچه در ماههای گذشته رخ داده در تحلیلهای ابتدایی بسیار بعید به نظر میرسید.
حذف رقبا، تشویق ارزی
وقتی دسترسی به ارز دشوار میشود، دولت با یک مدیریت سخت و یک انتخاب دشوار روبهرو خواهد شد. نبود ارز لازم، باعث میشود تقاضا از عرضه پیشی بگیرد و این اتفاق نتیجهای جز افزایش نرخ ارز نخواهد داشت؛ موضوعی که در ماههای ابتدایی سال 97 آغاز شد و با اضافه شدن موجهای روانی، قیمت ارز را از کانال چهار هزار تومانی به مرز 20 هزار تومان نیز رساند و اگر این روند مدیریت نمیشد، بحران ارزی بخشهای زیادی از اقتصاد ایران را فلج میکرد. دولت در چنین شرایطی باید یک انتخاب دشوار نیز داشته باشد و آن کاهش قابل توجه هزینههای ارزی در بخشهای مختلف است؛ موضوعی که در ماههای گذشته از سویی به چند نرخی شدن ارز منجر شد و از سوی دیگر واردات بیش از هزار قلم کالا را ممنوع کرد؛ کالاهایی که یا لوکس به حساب میآمدند یا به دلیل داشتن مشابه داخلی، در شرایط فعلی ورودشان به صلاح کشور نبود.
هرچند در نگاه اول به نظر میرسید انتخاب دولت، صرفا جنبهای کوتاهمدت داشته و در آینده با تغییر در سیاستها، باز هم واردات از سر گرفته میشود اما نبود برخی از این کالاها و نیاز داخلی موجود باعث شد تولیدکنندگان داخلی به کار بیفتند و خلأ بازار را جبران کنند و همین امر بار دیگر صنعت و تولید را به تحرک واداشت. افزایش تعداد شاغلان در ماههای گذشته و جبران رشدهای منفی سال قبل نشان از آن دارد که کالاهای ایرانی توانستهاند جایگاه خود را در شرایط جدید پیدا کنند و این رشد تولید، همان فرصت نهفته در تحریمهاست.
دغدغه کیفیت و رقابت
جمشید عدالتیان شهریاری، فعال اقتصادی و عضو سابق اتاق بازرگانی از این فرصت به وجود آمده میگوید و معتقد است صادرکنندگان ایرانی توانستهاند بازار کالاهای خود در کشورهای منطقه را پیدا کرده و در مسیر حفظ آن قدم بردارند. به گفته وی یکی از اصلیترین مسائلی که به صادرکنندگان کمک کرده، افزایش نرخ ارز است که قیمت کالاهای ایرانی را در منطقه به صرفهتر از قبل کرده و امکان رقابت را افزایش داده است. دغدغه تولید برای داخل اما همچنان به جای خود باقی است. عدالتیان معتقد است تولیدکنندگان ایرانی با توجه به مشکلاتی که در سالهای گذشته با آنها روبهرو بودهاند، فضای سختی را تجربه میکنند و این مشکلات در فضای تحریمها، تشدید نیز میشود. مشکلات مالیاتی، تامین اجتماعی، نقدینگی، تورم و شوکهای قیمتی تنها بخشی از این مشکلات را میسازد که در سالهای گذشته، تولید ایران با آن دست و پنجه نرم کرده است. این کارشناس اقتصادی با بیان اینکه برای استفاده حداکثری از ظرفیت تولید کالاهای ایرانی، باید مشکلات داخلی اینچنینی برطرف شوند، گفت: با سیاستهای محدودکننده وارداتی، امروز تعداد زیادی از کالاهای خارجی که مشابه داخلی داشتند، دیگر در بازار عرضه نمیشوند و همین امر به کالای ایرانی مجال حضور بیشتر میدهد. از سوی دیگر با افزایش قیمت ارز، قاچاق این کالاها نیز صرفه گذشته را ندارد و به این ترتیب بازار تا حد زیادی در اختیار شرکتهای ایرانی قرار دارد.
عدالتیان با تاکید بر اینکه با حذف رقیب نمیتوان گمان کرد که بازار برای داخلیها حفظ خواهد شد، توضیح داد: در بستر امروز اقتصاد جهان، مزیت حرف اول را میزند. یعنی اینکه کدام کشور یا شرکت میتواند کالایی را با ارزانترین نرخ و در عین حال در بالاترین کیفیت تولید و عرضه کند. این موضوع به معنای آن است که شاید اساسا تولید یک کالا در یک کشور صرفه اقتصادی نداشته باشد و در یک بازار آزاد توان رقابت به وجود نیاید. در کنار آن باید این سوال را نیز مدنظر قرار دهیم که اگر بار دیگر شرکتهای خارجی به بازار ایران بازگشتند، کدام کالاها در بازار میمانند و کدام کالاها بار دیگر محدود خواهند شد. به گفته وی اگر امروز از فرصت تحریمها صحبت میکنیم که باعث شده تولید برخی کالاهای داخلی افزایش پیدا کند، باید در نگاهی بلندمدتتر وضعیت اقتصاد ایران را نیز زیرنظر داشت. اگر کیفیت کالاها تا جایی بالا رود که حتی در صورت بودن مشابه خارجی، همچنان انتخاب مشتری کالای ایرانی باشد، آنگاه میتوان از آن گفت که از فرصت به وجود آمده به خوبی استفاده کردهایم اما اگر اینطور نشود، باز هم گوی رقابت را به خارجیها خواهیم باخت.
هرچند به نظر میرسد این دغدغه بیش از آنکه به سیاستهای اجرایی نیاز داشته باشد، به مطالعات مبنایی احتیاج خواهد داشت، مطالعاتی که در نهایت اعلام کند ایران برای تولید کدام کالا، مزیت بیشتری دارد و برای حفظ بازارهای خود باید در چه فضایی کیفیت تولیداتش را افزایش دهد، اما آنچه در حال حاضر مهم است، فرصتی است که پیش روی این اقتصاد قرار دارد. اقتصادی که سال قبل بنا بود در چارچوب یک فشار همهجانبه با بحران مواجه شود، امروز به ثباتی نسبی رسیده و اگر کارتهای خود را به درستی بازی کند، شانس برنده شدن در کوتاهمدت و بلندمدت را خواهد داشت.