سود مجامع؛ انشائی که نوشته اما خوانده نمیشود
یکی از واقعیتهای دیروز، امروز و فردای بازار سرمایه این است که سود تقسیمی مجامع شرکتها علاوه بر این که در بورس ما با حاشیهها و موافق و مخالفان بسیار همراه است، در عمل “انشائی است که نوشته اما خوانده نمیشود”.
مجمع عمومی عادی که با ترجمان annual general meeting از آن نام میبرند، جلسهای است که باید سالی یک بار آن هم در مواقعی که در اساسنامه پیشبینی شده برای رسیدگی به ترازنامه و صورت سود و زیان سال مالی قبل و صورت دارایی و مطالبات شرکت و صورتحساب دوره عملکرد سالیانه شرکت و رسیدگی به گزارش مدیران، اعضای هیئت مدیره، بازرسان و سایر امور مربوط به حسابهای سال مالی تشکیل شود.
در برخی مواقع هم فوقالعاده دارد و به اجتماع اعضای هیئت مدیره و سهامداران اصلی شرکت که دارای اختیارات ویژه و خاصی هستند اطلاق میشود که با هدفی خاص مانند تغییر اساسنامه یا انحلال شرکت تشکیل میشود.
بر این اساس شاید بتوان از مجامع عمومی به عنوان مهمترین رویداد سالانه شرکتها نام برد که طبق سنت هر ساله، با شروع بهار برگزار میشود و در محدود زمانی بین خرداد تا تیرماه هر سال بسته و باز شدن نماد معاملاتی شرکتها به این بهانه در تالار شیشهای افزایش مییابد.
البته بجز افزایش ترافیک رفت و آمدها در بورس، فصل مجامع در بازار سرمایه ما بدون حاشیه هم نیست و کلیت بازار را به دلایل مختلف تحت تاثیر قرار میدهد که برخی از این رخدادها مختص بورس ما است و در بورسهای دیگر کمتر دیده میشود.
از جمله این موارد میتوان گفت به طور معمول همزمان با برگزاری فصل مجامع شرکتها در خرداد و تیرماه هر سال بحث توقف و بازگشایی نمادهای معاملاتی یکی از موضوعاتی است که موجب میشود گردش نقدینگی در بازار طی این مدت کاهش پیدا کرده و حجم و ارزش معاملات افت کند.
در این میان آنچه موجب حساسیت بیشتر معاملهگران در فصل مجامع نسبت به بازار سرمایه میشود موضوع توقف طولانی مدت نمادهای معاملاتی است که به دلایل مختلف رخ میدهد و موجب میشود تا سرمایهگذاران با حبس سرمایه خود مواجه شوند. این درحالی است که در بورسهای دیگر کشورها توقف نمادهای معاملاتی از چند ساعت تا چند روز تجاوز نمیکند و در مقابل در بورس ما نمادهایی هستند که سالهاست پشت چراغ قرمز بورس ایستادهاند.
به همین دلیل معاملهگران بورسی ترجیح میدهند پیش از برگزاری مجامع و توقف نمادهای معاملاتی اقدام به خروج از ترکیب سهامداری شرکتها کنند تا توقف نماد متوجه سرمایه آنها نشود و به همین دلیل است که در خرداد و تیرماه هر سال به صورت سنتی شاخص و قیمتها در بازار سهام با افت مواجه میشود.
از سوی دیگر سود و زیان و افزایش سرمایهای که همزمان با برگزاری مجامع شرکتها اعلام میشود نیز موجب شده تا سهامداران با احتیاط بیشتری در بورس اقدام به معامله کنند که این موضوع نیز میتواند دلیل دیگری برای افت شاخص و قیمتها در بازار باشد. چرا که معمولا پس از اعلام افزایش سرمایه و تقسیم سود در مجامع، قیمت سهام شرکتها در تالار کمتر از سود تقسیمی و افزایش سرمایه صورت گرفته، بازگشایی میشود که از این نظر هم برخی معاملهگران ترجیح میدهند پیش از برگزاری مجمع سهام خود را بفروشند و پس از بازگشایی نماد، دوباره وارد ترکیب سهامداری شرکتها شوند.
البته هر چند بدگمانی به اعلام زیان توسط شرکتها در فصل مجامع نمیتواند دلیلی قانع کنندهای برای فروش سهام پیش از برگزاری مجامع و ایجاد جو روانی منفی در بورس باشد و بسیاری از شرکتها نیز در این مدت سودهای خوبی را میان سهامدارن خود تقسیم میکنند، با این حال ترس از اعلام زیان در مجامع شرکتها نیز دلیلی دیگر است برای سهامداران تا برای پیشگیری از ضرر احتمالی، پیش از برگزاری مجامع اقدام به فروش سهام خود کنند.
با این اوصاف موضوعی که همزمان با فصل مجامع در بازار سرمایه ما مطرح میباشد، سودی است که با اما و اگرهای بسیار میان سهامداران تقسیم میشود و در برخی موارد به دست سرمایهگذاران نمیرسد.
در این زمینه باید گفت در حالی که در بورسهای توسعه یافته، از تقسیم سود سالانه میان سرمایهگذاران جلوگیری و تلاش میشود سود و نقدینگی شرکتها صرف راهاندازی و پیشرفت پروژهها و نیز رشد تولیدات شود و سهامداران با رشد توانمندیهای شرکت شاهد افزایش ارزش سهام و سودآوری خود باشند که در کشور ما هر ساله هزاران میلیارد تومان سود در مجامع عمومی بین معاملهگران بورسی تقسیم میشود و سهامداران بیش از 400 شرکت پس از مجمع، این نقدینگی هنگفت را صرف دخل و خرج خود میکنند تا زنجیره شگفتیهای اقتصاد و بازار سرمایه کشور کامل شود.
از این رو نگاهی به آمارها نشان میدهد شرکتهای بورس در سالهای گذشته بهطور میانگین بین 70 تا 90 درصد از سودشان را تقسیم کردهاند که این اتفاق، شرکتها را از منابع مالی خالی کرده و دسترنج یکسالهشان را صرف خریدن رضایت سهامداران میکند و از سوی دیگر تقسیم بیش از حد سود توسط شرکتها، قدرت رقابتپذیری آنها در اقتصاد را نیز کمرنگ کرده است.
همچنین این اتفاق در حالی هر ساله در فصل مجامع شرکتها در بازار سرمایه رقم میخورد که بسیاری از شرکتهای بورسی با مشکل تامین مالی دست و پنجه نرم میکنند و برای امرار معاش و البته در برخی موارد راهاندازی پروژهها به وامهای بانکی با بهرههای بالا متوسل میشوند؛ و این در حالی است که بهترین منبع مالی آنها برای حل مشکلات که پتانسیل سود حاصله و تقسیمی مجامع است، نادیده گرفته میشود.
با این حال تقسیم سود شرکتها پایان عجایب داستان مجامع شرکتهای بورسی در هر سال نیست و در برخی موارد بنگاهها سودهای کاذبی را تقسیم میکنند که این موضوع موجب رنجش خاطر سهامدارانشان شده و در برخی مواقع هم مشاهده میشود که شرکتهای بورسی با آنکه پولی در حسابها ندارند، اقدام به تقسیم سود میکنند و در پی آن، این سودها دیر به حساب سهامداران میرود یا این که سود تقسیمی مجامع هیچگاه به سهامداران داده نمیشود.
بر این اساس این پرسش با میان میآید که سازمان بورس اوراق بهادار به عنوان یک نهاد ناظر چه ابزارها و تدبیری برای مهار اینگونه مشکلات دارد؟ در پاسخ باید گفت هر چند طبق قانون، تصمیمگیری درباره تقسیم سود و حد و اندازه آن در اختیار مجمع عمومی شرکتهاست، اما سازمان بورس به عنوان نهادی ناظر با اتکا به دستورالعملهای موجود توصیههایی به شرکتها در خصوص تقسیم سود دارد و از آنها خواسته است تا سود خود را به گونهای تقسیم کنند که توانایی پرداخت آن را داشته باشند.
از سوی دیگر کارشناسان بازار سرمایه نیز معتقدند شرکتهای بورسی باید در مجامع خود سود کمتری را تقسیم کنند تا با حفظ توان مالی، طرحهای توسعهای و پروژههای بیشتری را به مرحله اجرا برسانند و با این کار آبی را به چرخه تولید خود و اقتصاد کشور روانه کنند.
بعلاوه این که سهامداران هم بجای طلب سود سالانه باید خواستار و پیگیر عملکرد مناسب مدیران شرکت باشند تا از این رهگذر افزایش کارایی بنگاهها و در پی آن افزایش ارزش ذاتی سهام حاصل شود و از این راه به منفعت برسند؛ آن هم با این استدلال که به هر میزانی که سود و منابع مال در شرکت باقی بماند، شرکتها هزینه کمتری را برای تامین منابع مالی خود پرداخت خواهند کرد.
با همه این تفاسیر یکی از واقعیتهای دیروز، امروز و فردای بازار سرمایه این است که سود تقسیمی مجامع شرکتها علاوه بر این که در بورس ما با حاشیهها و موافق و مخالفان بسیار همراه است، در عمل “انشائی است که نوشته اما خوانده نمیشود” و سهامداران نباید خیلی هم امیدوار به دریافت آن باشند!