جشن پایانی خانه سینما و «فجر» را تعطیل کنید
محمد مهدی عسگرپور با انتشار یادداشتی به نحوه برگزاری مراسم پایانی بیست و یکمین جشن سینمای ایران انتقاد کرد.
نحوه برگزاری مراسم پایانی بیست و یکمین دوره جشن سینمایی ایران انتقاداتی را بدنبال داشته است محمد مهدی عسگر پور کارگردان سینما و مدیر عامل سابق خانه سینما با انتشار یادداشتی که اختصاصی در اختیار قرار داده به این مراسم و نحوه اجرایی آن انتقاد کرده است.
متن این یادداشت به شرح زیر است:
چندسالی ست درجریان برگزاری جشنواره فجر و یاجشن سینمای ایران باتعداد زیادی ازشرکت کنندگان درمراسم مختلف بخصوص جشن پایانی مواجهیم که دربهترین حالت میتوان آنهارادوستدارسینمادانست. کافی ست درهنگام اعلام برندگان بخصوص درحوزه بازیگری چشمهاراببندیم وازصدای تشویقهاکه آمیخته به کف وانواع سوت است دریابیم که انگارجشنی باحضورطرفداران بازیگران دریک میدان شهردرحال برگزاریست.
بدترآنکه مجریان این گونه مراسم هم عمدتاًتحت تاثیراین شرایط انتخاب می شوند و عملاًدرتعاملی تلویزیونی مجلس رابه قول معروف گرمتر هم میکنند، شایدآنهاوحتی برگزارکنندگان راهی غیر از این هم نداشته باشندچراکه غالباً علاقهمندان که ممکن است اهل وعیال وفرزندان راهم به همراه داشته باشند برای دیدن اختتامیه آمدهاندولابد بایدبه آنها خوش بگذرد.
این درحالیاست که دست اندرکاران سینماهمواره ازهمین رویه شاکی اند و فکرمی کنند جایی درمراسم اینچنینی ندارند.
مدیران برگزاری هم معتقدند غالب سینماگران اگربدانند جایزهای دریافت نمیکنند به سختی پابه مراسم میگذارندو عملاًحضوردرمراسم بدون دریافت جایزه را چیزی مثل سیاهی لشکری میدانند.
نتیجه آنکه درخلال برگزاری مراسم پایانی باچیزی مواجهیم که مابه ازای آن دردنیا کم یافت میشود.
درغالب جشنهای آکادمیک کشورهای صاحب نام درحوزه سینما، احدی بی حساب وکتاب نمی تواندبه مراسم راه یابدو البته دست اندرکاران سینماهم حضوردرمراسم رافارغ ازاینکه جایزهای نصیبشان می شودیانه جزوفعالیتهای حرفه ایشان میدانند.
دراین مسیرالبته یک نکته مهم دیگرهم وجودداردو اینکه درخارج معمولاً آرای داوران تالحظات پایانی لونمیرود، حال آنکه درجشنهای مافرهنگ لورفتن جوایزامری بدیهی است.
اگربرگزاری جشن یاجشنواره راهم به سان نقطه عطف درروابط سینمایی بدانیم پس سینما نیازمند رویدادهای اینچنینی هم هست،درواقع گاهی این اجتماعات برای پیشبرد برخی اهداف نیازاست،حداقلش این است که درمقابل جریاناتی که برای بی ارزش جلوه دادن وبی آبرونشان دادن سینمای ایران کم نمیگذارند و ازتریبونهایی مثل فلان برنامه تلویزیونی و یا روزنامه، سینمارا آماج حملات خودقرار میدهند،برگزاری اجتماعات بخصوص باحضورسرمایههای اصلی و با اصالت سینما میتواند کمی معادله رابرهم زند،ضمن آنکه سینمابه عنوان یک هنرمدرن نیازمند گردهمایی وهم اندیشی ست.
پس مدیران همواره بایک موقعیت متناقض مواجهند،هم سینمابه مراسم جشن وجشنواره نیازدارد،وهم سینماگران صاحب نام برای حضورطبیعی دراینگونه برنامه هاتابع شرایط خاصندتاحدی که گاهی اوقات برای حضورشان شروطی مطرح میکنند.
بنظرمی رسدفرهنگ حضوردرجریانهای رقابتی که برگزاری مراسم پایانی بخشی ازآن است توسط دستاندرکاران سینماروزبه روز وضعیت بدتری پیدامیکندو مجموعاً درطول سالهای اخیربرای کلیت سینماکمترسازنده بوده وعملاً خستگی رابرتن مدیران،برگزارکنندگان،دست اندرکاران،اهالی مطبوعات و… باقی میگذارد.
این مساله پیوند عمیقی با موضوعات دیگری از قبیل ابهام درجایگاه صنف، عدم تسلط مدیران به ویژه در بخش دولتی که گاهی باعوام گرایی وگاهی با تضعیف نهادهای صنفی صورت میگیرد، نقص ساختارهای جشنها و جشنوارهها، عدم درک درست دست اندرکاران حرفهای از نقش اجتماعی خود، ترجیح منافع فردی به منافع جمعی که در جامعه ایرانی تقریباً نهادینه شده است، دلسردی عمومی نسبت به تحولات سیاسی و اجتماعی و….دارد.
پس به نظر می رسد برای حل این مشکل روبه رشدبایدطرح وبرنامهای داشت، رهاکردن این موضوع ویااحاله دادن آن به ساختارهای حاکمیتی کمکی به حل ماجرا نمی کندوصرفاًدایره سوءتفاهمهارابالابرده وسرمایه هاراهدر میدهد.
اگرواقعاًبخش مهمی ازسینماگران نام آشنا (ظاهراًاین اواخرناشناخته هاهم صاحب شرط شدهاند) برای حضوردررقابت ومراسم پایانی خواسته یاناخواسته قواعدرایج رارعایت نمیکنندبهتراست تامدتی این گونه مراسم برگزارنشودو یا کمتربرگزارشود و با ایجادشاکلهای جدیدفضایی متناسب بافرهنگ سینماگران طراحی شود.البته گردهماییهایی که برای سینما لازم است به گونهای دیگرترتیب داده شود.
سابقه نشان داده برای برخی گردهماییها(خارج ازمحدوده های جشن وجشنواره) دست اندرکاران علاقمندی بیشتری ازخودنشان میدهند که به نظرمیرسد دراین گونه برنامه هاوجه جدی وقابل اعتنای سینمای ایران هم جلوه بیشتری نسبت به جشنها وجشنوارههای رقابتی ازخودنشان میدهد.
پرواضح است که سینمای ایران باعرض وطولی که دارداحتیاج مبرمی به جریانهای رقابتی دارد، ولی چه بایدکرد وقتی فرهنگ آن به درستی شکل نگرفته وشواهد حاکی ازآن است که به این زودیهاهم نمیخواهدبگیرد.