گرفتاری اشتغال در انبوه طرح ها
با انبوهی از طرح های اشتغالزایی روی کاغذ مواجه هستیم که ارتباط آنها با یکدیگر نامشخص است.
روز گذشته وزیر کار از بسته جدید دولت برای اشتغالزایی خبر داد و اعلام کرد که طرح هایی از جمله طرحی موسوم به «یارانه به کارانه» در دست بررسی است.
واقعیت این است که طی چند سال اخیر تقاضای نیروی کار در جامعه به دلیل وضعیت هرم سنی کشور و نرخ رشد جمعیت در دهه ۶۰ بالا بوده است و به این ترتیب صفی از متقاضیان ورود به بازار کار ایجاد شده است. صفی که پاسخ به تقاضای آنها نیازمند اشتغالزایی زیادی است.
از سوی دیگر طی ۱۰ سال اخیر میانگین رشد اقتصادی کشور پایین بوده است. به این ترتیب برای پاسخ به تقاضای بالای اشتغال در شرایط رکودی نیازمند تدابیری ویژه و متفاوت از شرایط معمول هستیم. با این حال نوعی از شلختگی و تشتت در برنامه ریزی اشتغال به چشم می خورد.
فارغ از برخی طرح های ناموفق گذشته برای اشتغالزایی، نظیر طرح های زودبازده، در دولت فعلی طرح هایی نظیر «مشاغل عمومی»، «تکاپو» و «حرکت» مطرح شد که در عمل اجرای آن با پیگیری جدی اجرایی همراه نبود و گزارش مشخصی در خصوص میزان توفیق آن منتشر نشده است. اکنون نیز مشخص نیست که این طرح ها با چه منابعی، براساس چه زمان بندی و براساس چه رویکردی به دنبال ایجاد اشتغال است.
قطعا این طرح ها مبتنی بر مطالعات و برآوردهای مشخصی است و ممکن است منطق قابل دفاعی داشته باشد، اما براساس آن چه که از سوی دولت اطلاع رسانی شده است و بازخورد آن چه که در عمل مشاهده میکنیم، طرح های اشتغالزایی دچار تشتت و بعضا تناقض است. سال ۹۴ بر تحریک تقاضا برای رونق در بخشی از صنایع و اشتغالزایی تاکید می شود و در سال ۹۵ بر پرداخت تسهیلات به برخی صنایع برای تحرک آنها تمرکز میشود.
رویکردهایی که متفاوت است، اولی بر تحریک تقاضا و دومی بر تقویت عرضه تاکید دارد، در حالی که اگر هم قرار است چند نوع اقدام و حتی چند سیاست متفاوت برای رونق تولید و بهبود اشتغال در نظر گرفته شود، حتما باید این سیاست ها در کنار هم و به صورت مکمل انجام شود. این در حالی است که اکنون با انبوهی از طرح های اشتغالزایی روی کاغذ مواجه هستیم که ارتباط آنها با یکدیگر نامشخص است.