کانادایی بودن یا نبودن، چرا مسئله این است؟
مرتضی کاردر روزنامه نگار در برنامه کافه هنر رادیو ایران درباره سفر رامبد جوان برای تولد فرزندش در کشور کانادا به تحلیل این ماجرا و پیامدهای آن در جامعه به گفتگو پرداخت.
مرتضی کاردر در پاسخ به این سوال شهاب شهرزاد مجری برنامه که آیا اگر شخصی ادعا میکند که ایران را دوست دارد، در رسانه ملی با مردم صحبت میکند و میگوید من عاشق ایران هستم ولی نشان میدهد در زندگی شخصی و اجتماعی و سبک زندگیاش، اصلا تقیدی به این عشق ندارد و شعاری بیش نیست، لطمه آن فقط به شخص خود رامبد جوان بر میگردد یا رسانه ملی متحمل صدمه خواهد شد و سلب اعتماد و باور عموم به رسانه را در پی خواهد داشت؟
« این لطمهای است که به باور عمومی وارد میشود و متاسفانه در کشور، معیارهای دوگانه بسیار مشاهده میکنیم و طبق آن، فرد در رسانه یا در مجامع رسمی ممکن است به گونهای ظاهر شود که با زمان خلوت و زندگی شخصیاش تفاوت دارد و همچنین به صحبتهای خود در مجامع عمومی اساساً باوری ندارد، این مسئله زمانی آشکار میشود که فرد به خارج از ایران سفر میکند تا فرزندش را در آنجا به دنیا بیاورد که تابعیت کانادایی داشته باشد، خوب این دیگر با عشق به وطن، وطن پرستی، عاشق ایران بودن، عاشق مردم بودن و شعار در کنار مردم بودن، سازگاری ندارد و از این بخش، جامعه خیلی دچار صدمات شده است و متاسفانه مردم ما که به بعضی از این شخصیت ها و ستارهها علاقمند میشوند، از این تعصب خیلی آسیب میبینند و مایه تاسف است.»
این روزنامه نگار علت این گونه رفتارها را دوگانگی در زندگی اشخاص دانست و درباره این مسئله که آیا تظاهر به رعایت موازین در جامعه تنها مختص به چهرههای معروف عرصه هنر است گفت:« این سبک زندگی دوگانه را بسیار مشاهده کردهام و در ماهها و سالهای اخیر با توجه به گسترش شبکههای اجتماعی، خیلی از این اتفاقات رخ داده است، بطور مثال چند ماه پیش، شخصی که معلوم شد قبلا از اعضای قدیمی شورای عالی انقلاب فرهنگی بوده و کسی است که سیاستگذاری فرهنگی کشور به عهده اوست، هنگامی که عکسی از فرزندانش منتشر شد که در خارج از ایران حضور داشتند و مراسمی مثل جشن کریسمس یا هالوین یا مراسماتی به این صورت که رایج است، برگزار کرده بودند و لباسها و پوششهایی در این جشن بر تن داشتند، که اساسا با مبانی فرهنگ کشور ما سازگار نبود، این اتفاقات میافتد، و علت آن، همین زندگی دوگانه و معیارهای دوگانه است و در عین حال متاسفانه محدود به حوزه خاصی نیست.»
او به نقد واکنش برخی سلبریتیها پرداخت و ادامه داد:«در این چند روز اخیر، برخی بازیگران و سلبریتیهایی که معمولا در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی اتفاقات مختلف را مورد نقد قرار میدهند ، در مورد این ماجرا چنین گفتند که انتقاد نکنیم و صبر و سکوت را پیشنهاد کردند. این نظر خوب است، ولی نه از طرف کسانی که همیشه همه را نقد میکنند ولی اکنون نقد بر خودشان را بر نمیتابند، این نیز مشکل دیگری است که ما علاوه بر مسئله معیارهای دوگانه، در زندگی آدمها مشاهده میکنیم، معیارهای دوگانه در رفتارها، اگر قرار است مورد نقد قرار بگیرد یا اگر قرار است یک پدیده اجتماعی نقد، بررسی و تحلیل بشود، این موضوع باید همه افراد را شامل شود و نباید محدود به یک اتفاقی یا یک آدم خاصی یا حوزه مشخصی مانند سیاست باشد.»
کاردر جامعه را تاثیرپذیر از سلبریتیها عنوان کرد و در این باره که اگر فرزند یکی از مسئولین کشور مانند وزیر، رفتار ناهنجاری انجام داده باشد، آیا این شخص به عنوان الگو با وجود انحرافی که داشته است میتواند تاثیر بیشتری بر مخاطبانش بگذارد یا کسی که چهره محبوب مردم است و با مردم نفس میکشد و جامعه از کوچکترین جزئیات زندگی او الگو برداری میکند؟ تصریح کرد: «بله، تاثیرگذاری چهرهها بیشتر است و به نظر من ضرورت طرح این مسئله در رادیو به این علت است که طبیعتا سازمان صدا و سیما قائل به این است که شما نوئی، به عنوان یک مجری که عمده هویت خود را از تلویزیون و رسانه ملی می گیرید نباید در خارج از رسانه طوری رفتار کنید که به حیثیت رسانه خدشه وارد شود.»
در ادامه گفتگو، به انتقاد رضا رفیعی شاعر و طنز پرداز در مورد برخی چهره های معروف عرصه هنر درباره تشویق به سکوت کردن و مورد انتقاد قرار ندادن بازیگران و سلبریتیها ازطرف رسانهها و جامعه، پرداخته شد.
رفیع تاکید کرد: «خبرهای آقای رامبد جوان مدتی است که در صدر اخبار است و مردم همه خبرهای دیگر را مانند ترامپ و ناو آبراهام لینکن و پرونده آقای نجفی رها کردند و در حال حاضر خبر داغ در جامعه این است که رامبد به کانادا رفت تا همسر او در آنجا زایمان کند، خیلی از سلبریتیهای ما مانند پرویز پرستوی، امیرمهدی ژوله به حمایت از ایشان درآمدند؛ ولی ما از یک نکته غافل شدهایم، بطور مثال روزی آقایی در خیابان پیش من آمد و گفت آقای رفیعی من درباره شما غیبت میکنم ،گفتم من واجب الغیبت هستم، خندید و گفت چه طور، گفتم وقتی که من مقابل دوربین قرار میگیرم ، میگویم یا أیها الناس من مال خودم نیستم، دوربین بیت المال است و من قرض گرفتم و اگر در تلویزیون من را مشاهده میکنید و مزاحم منازل و آنتنهای شما هستم، حق دارید من را قضاوت کنید.
منتهی اگر حرف بد و ناروا بگویید، دیگر خودتان میدانید و خدای خودتان، ولی مختار هستید و اگر چنانچه من نمیخواهم مورد قضاوت قرار بگیرم، باید من رضا رفیعی، از مقابل دوربین کنار بروم، هنگامی که میپذیریم سلبریتی و چهره بشویم و ما را بشناسند، علاوه بر اینکه مزایایی هم دارد به این صورت که در خیابان، در اداره مورد توجه قرار میگیرید، قراردادهای بزرگ مثل خندوانه را به دست میآورید، از طرف اسپانسرها پشتیبانی میشوید، خلاصه ثروتی نصیبتان می شود، اما ملاحظاتی نیز در پی آن هست، همانطور که یک پزشک نمی تواند راحت سیگار بکشد زیرا که هزاران نفر را از سیگار و قلیون منع میکند.
وی تصریح کرد:« بنابراین آقای پرستویی عزیز و دوستان دیگر ما هم باید این امر را بپذیریم، چطور امکان دارد وقتی یک سیاستمدار شعار مرگ بر آمریکا سر می دهد، بعد فرزندش به آمریکا مسافرت میکند، همه شما انتقاد شدید می کنید، اما هنگامی که نوبت به خودمان رسید، این یکی را اوستا قلم ، قلم یکی رو بکش قلم، نمیشود، یک بام و دو هوا نمیشود، از قدیم هم این سلبریتی معروف بوده است؛ جناب سعدی چه میگوید: اگر صد ناپسند آید ز درویش، رفیقانش یکی از ۱۰۰ ندانند، معنی آن یعنی عامه مردم، توده مردم، وگر یک بذله گوید پادشاهی، از اقلیمی به اقلیمی رسانند ، قرن ششم فضای مجازی نبوده است ولی اگر یک چهره ای، که در آن زمان پادشاه چهره محسوب می شده است، یک کار خطا انجام میداد، بازتاب داشته و از این کشور به آن کشور منتقل می شده است .»