این دو آمریکایی «پلید»: جان بولتونِ 1398، کرمیت روزولتِ 1332
الجزیره نوشت: انتشار رمان آمریکایی «پلید» در سال 1958 جنجال زیادی در آمریکا به پا کرد. این اثر نوشته یوجین بوردیک و ویلیام لدرر است. آن ها رمان خود را در قالب هشداری به شهروندان آمریکایی نوشته اند که در آن از رویکرد دیپلماتیک متکبرانه و بی منطق آمریکا انتقاد می شود. این رمان حماقت، تکبر، نادانی و بی کفایتی دولتمردان آمریکا را به خوبی برای ما به تصویر می کشد.
به گزارش بازتاب؛ در ادامه این مطلب آمده است: جان اف کندی، رئیس جمهور سابق آمریکا در سال 1961 بعد از خواندن این کتاب یک سازمان دولتی با نام سپاه صلح را راه اندازی کرد. اعضای این سازمان به صورت داوطلبانه به نقاط مختلف دنیا سفر می کردند تا برداشت های منفی کشورهای دیگر از آمریکا را به عنوان یک قدرت امپریالیستی تغییر دهند.
بعدا فیلمی بر اساس این رمان با بازیگری مارلون براندو، ساندرا چورچ و ایجی اوکادا ساخته شد. رمان آمریکایی پلید و فیلم اقتباس شده از آن تصویر خوبی از سیاست های آمریکا در داخل و خارج از کشور فراهم کردند.
امروزه شاهد هستیم که ماشین جنگی آمریکا دوباره در حال آماده شدن برای حمله به نقطه ای دور دست است. شاید خواندن این رمان بتواند کمک زیادی به درک شرایط کنونی بکند.
آمریکایی های پلید چه کسانی هستند؟
رمان آمریکایی پلید یک کار تخیلی اما مبتنی بر حقایق تاریخی است. سارخان نام یک کشور تخیلی در این رمان است که آمریکا تلاش می کند با سیاست های متکبرانه خود در آن دخالت کند. بنا براین، سارخان می تواند ویتنام، گواتمالا، عراق، افغانستان، فلسطین و همچنین ایران باشد.
برای دومین بار در طول عمر من، یک آمریکایی پلید دیگر در حال نقشه ریختن برای تغییر مسیر تاریخی ایران است. در بیشتر سال های عمرم، نام کرمیت روزولت به عنوان نماد یک نیروی شرور در ذهن تداعی می شد. امروز شخصیت منحط دیگری با نام جان بولتون برای من یادآور خاطرات کرمیت روزولت است.
کرمیت روزولت نوه تئودور روزولت، رئیس جمهور سابق آمریکا و یکی از افسران سازمان جاسوسی آمریکا بود. او نقش مهمی در سرنگونی دولت محمد مصدق، نخست وزیر منتخب ایران در آگوست 1953 داشت.
من تنها دو سال داشتم که این کودتای شوم مسیر تاریخ ایران را تغییر داد. این کودتا جنبش دموکراتیک ایران را تضعیف کرد و باعث تثبیت قدرت رژیم پهلوی شد. برای مردم ایران، مداخله شرورانه و احمقانه آمریکا به عنوان تاریک ترین نقطه تاریخی کشور در قرن بیستم در نظر گرفته می شود.
امروز شاهد هستیم که آمریکایی دیگری با نام جان بولتون تلاش می کند دوباره اشتباه تاریخی کرمیت روزولت را تکرار کند. بولتون یکی از حامیان اصلی حمله فاجعه آمیز آمریکا به عراق و رئیس سابق موسسه راست گرای گاتستون است. این نهاد سابقه ای طولانی در انتشار دروغ در مورد مسلمان ها و ترویج خشونت و نفرت علیه آن ها دارد.
بولتون از همان استراتژی روزولت برای برنامه ریزی جنگ علیه ایران استفاده می کند. کرمیت روزولت از سیاست مداران فاسد و اخبار جعلی برای تحریک مردم علیه نخست وزیر منتخب ایران استفاده کرد. امروزه جان بولتون، مشاور امنیت ملی ترامپ نیز تلاش می کند با انتشار اطلاعات کذب به هدف خود دست پیدا کند. او همچنین رابطه نزدیکی با گروه تروریستی سازمان مجاهدین خلق داشته است. بولتون همچنین نقش زیادی در اعمال تحریم های اقتصادی سخت علیه ایران داشته است. این تحریم ها در حال ضربه سنگین به زندگی مردم ایران هستند.
یک رژیم امپریالیستی نامشروع
جان بولتون در واقع نماد جنگ طلبی احمقانه و نفرت مسیحی های افراطی علیه مسلمانان جهان است. او نژاد پرست ترین ریشه های تاریخی امپریالیسم آمریکا را برای ما به تصویر می کشد.
بولتون در حال خدمت در دولتی ظالم و نامشروع است. در رأس این دولت نیز رئیس جمهوری متکبر قرار دارد که با خطر استیضاح در ماه های آینده دست و پنجه نرم خواهد کرد. به هیچ وجه بعید به نظر نمی رسد که دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا از ماشین جنگی برای افزایش محبوبیت خود در کشور استفاده کند.
اما جهان باید بداند که همه آمریکایی ها پلید و امپریالیست نیستند. آیا آمریکایی های شریف نباید نقشی در تغییر چهره این کشور داشته باشند؟ در مورد ایران می توان به سرنوشت دو آمریکایی شریف اشاره کرد که در مقایسه با روزولت و بولتون نقش های متفاوتی را در تاریخ ایران ایفا کردند. هاوارد کانکلین یکی از مبلغان یک مدرسه مذهبی در تبریز بود که برای دموکراسی ایران جنگید. او دو سال بعد از ورود به ایران در سال 1909 به نیروهای حامی دموکراسی ملحق شد و علیه هواداران قاجار وارد جنگ شد. کانکلین در زمان دفاع از شهر تبریز کشته شد.
ویلیام مورگان شوستر نیز وکیل آمریکایی بود که در مدت انقلاب مشروطه به ایران آمد. وظیفه او کمک به کشور برای مدیریت بدهی بزرگی بود که خانواده سلطنتی قاجار به بار آورده بودند. او نه تنها از لحاظ مالی به انقلابیون کشور کمک کرد، بلکه مانع دخالت امپراطوری های خارجی از جمله روسیه و بریتانیا شد. روس ها و بریتانیایی ها تلاش زیادی برای اخراج او انجام دادند. او بعد از بازگشت به آمریکا کتابی نوشت و در آن از سیاست امپریالیستی روسیه و بریتانیا انتقاد کرد.