کاری که سرقت ادبی است

    کد خبر :54864

مریم مفتاحی می‌گوید: برخی ترجمه‌های مجدد کپی از ترجمه‌های قبلی است که این کار سرقت ادبی و کتاب‌سازی محسوب می‌شود.

این مترجم در گفت‌وگو با ایسنا با بیان این‌که ترجمه مجدد از کتاب فی‌نفسه اشکالی ندارد، گفت: گاهی یک شاهکار ادبی در ایران به صورت ناقص و ضعیف ترجمه شده است، که در این صورت ترجمه جدید از کتاب ضرورت دارد، منتها ترجمه باید توسط مترجمی قَدَر انجام شود که کتاب را دوباره جمله به جمله ترجمه کند و این‌طور نباشد که از روی ترجمه قبلی رونویسی کند و یا این‌که جملاتش را تغییر دهد و در واقع کتاب‌سازی کند.

او با اشاره به این‌که ایران تابع کپی‌رایت نیست، اظهار کرد: هر ناشری به راحتی می‌تواند هر کتابی را ترجمه و راهی بازار کند، مشکل این‌جاست که ناشران کتاب‌های ترجمه‌شده را بدون کم و کاست منتشر می‌کنند. در واقع ترجمه‌های جدید که کپی شده‌، نوعی کتاب‌سازی است و این کار، کار خوبی نیست.

مفتاحی با بیان این‌که بهتر است ناشر وقت و انرژی خود را صرف کتابی کند که ترجمه نشده است خاطرنشان کرد: کتاب خوب زیاد است، به قدری که نیاز نیست از یک کتاب چند ترجمه منتشر شود، زیرا این کار دوباره‌کاری است. البته گاهی مترجم جدید کتاب را ترجمه نمی‌کند بلکه می‌کند که در این صورت نه وقتی گذاشته و نه انرژی‌ای صرف کرده است؛ فقط کمی ترجمه قبلی را تغییر داده که این موضوع کاملا مشخص است.

او افزود: کپی از ترجمه‌ قبلی کتاب منفعت‌طلبانه است و با انگیزه سودجویی و منفعت‌طلبی انجام می‌شود که سرقت ادبی است. ناشران معمولا ک رونویسیتاب‌های پرفروش مثلا کتابی را که چاپ پانزدهم آن منتشر شده دوباره ترجمه و چاپ می‌کنند که کاملا مشخص است با چه قصدی این کار را انجام می‌دهند.

این مترجم درباره ترجمه‌های موازی نیز اظهار کرد: ترجمه‌های موازی بیشتر به این دلیل است که مترجمان از کار یکدیگر اطلاعی ندارند، مگر این‌که با یکدیگر روابط دوستانه داشته‌ باشند که از کار یکدیگر اطلاع پیدا کنند.

او با بیان این‌که معمولا ناشران عنوان ترجمه‌هایی را که دارند اعلام نمی‌کنند اظهار کرد: یکی از مهم‌ترین و سخت‌ترین بخش‌های کار ترجمه انتخاب کتاب است. ناشران و مترجمان نگران‌اند اگر عنوان کتاب را اعلام کنند، ناشر دیگری اقدام به ترجمه آن کتاب کند و با کار شبانه‌روزی زودتر از آن‌ها کتاب را منتشر کند، به همین دلیل ناشران ترجیح می‌دهند تا زمان انتشار، عنوان کتاب به صورت راز باقی بماند.

مفتاحی گفت: من مدت‌هاست نه تنها کتابی را که منتشر شده ترجمه نمی‌کنم بلکه اگر اطلاع داشته باشم مترجمی کتاب را ترجمه می‌کند سراغ آن کتاب نمی‌روم زیرا آقا یا خانم مترجم برای ترجمه کتاب زحمت می‌کشد. ترجمه انگیزه می‌خواهد. اگر متوجه شوم مترجمی کتابی را که من ۵۰ صفحه از آن ترجمه کرده‌ام بیشتر از من ترجمه کرده است، کتاب را رها می‌کنم زیرا انگیزه خود را از دست می‌دهم و دلسرد می‌شوم.

او با بیان این‌که قبل از شروع ترجمه کتاب به کتابخانه ملی مراجعه و فیپای کتاب‌ها را چک می‌کند، افزود: این مسئله تاحدودی به مترجم کمک می‌کند که بداند کتاب در دست مترجم و ناشر دیگری هست یا خیر، اما به صورت صددرصد هم جواب نمی‌دهد، زیرا گاهی اتفاق افتاده کتابی در فهرست فیپا ثبت نشده است و زمانی که می‌خواستم کتاب را ترجمه کنم دیدم منتشر شده است.

این مترجم درباره ترجمه‌ تحت‌اللفظی کتاب‌ها نیز گفت: ترجمه فن و هنر است و بخش زیادی از ترجمه باید آموزش داده شود. مترجم گذشته از این‌که باید به زبان مبدا و مقصد مسلط باشد، باید مقداری دانش کسب کند. به نظرم تجربه در کار ترجمه خیلی مهم است زیرا گاهی اوقات مترجم با ترجمه کردن متن تجربه کسب می‌کند و می‌داند روش ترجمه به چه شکل است.

او با بیان این‌که بدترین ترجمه، ترجمه کلمه به کلمه است گفت: واحد ترجمه کلمه نیست بلکه جمله است. مترجم به دلیل این‌که دانش اندکی از زبان مبدا دارد، در ترجمه اصطلاحات به دام می‌افتد و آن‌ها را تحت‌اللفظی ترجمه می‌کند، که در نتیجه ترجمه بد و ضعیف می‌شود و ارزش و اعتباری که باید داشته باشد نخواهد داشت. همه این‌ها به تجربه مترجم بستگی دارد. مترجم توانمند هرگز تحت‌اللفظی ترجمه نمی‌کند.

این مترجم افزود: ترجمه تحت‌اللفظی در متون ادبی اصلا جواب نمی‌دهد و متون ادبی را در عین وفاداری به متن، معنا و سبک نویسنده باید مقداری آزادتر ترجمه کنیم. البته همه این‌ها به مهارت و تسلط مترجم بازمی‌گردد، هرچند متون علمی خود به خود به سمت ترجمه تحت‌اللفظی نزدیک می‌شود.

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید