شاخص ارزی از شاخص بورس سبقت گرفت
شاخص کل بورس تهران در هفته گذشته در حالی افت نزدیک به چهار درصدی را تجربه کرد که نرخ دلار در بازار ارز تهران با رشد حدود هفت درصدی مواجه شد.
به گزارش بازتاب، در شرایط معمول افت ارزش ریال و به تبع آن افزایش اسمی درآمدهای شرکتهای صادراتی سیگنالی برای افزایش سود خالص و به تبع آن حمایت بنیادی از سهام محسوب میشود. علت رویه معکوس بازارها برای معاملهگران بورس تهران چندان غریب نیست و رویه معکوس نرخ دلار در بازار آزاد و قیمت سهام را میتوان در نتیجه افزایش ریسکهای غیراقتصادی دانست.
پس از رشدهای پرقدرت بورس روی موج عوامل بنیادی، اصلاح قیمتی سهام ضروری و لازم بود. با این حال عوامل غیراقتصادی نمود پرقدرتی در معادلات بازار سهام داشتند و همین موضوع عاملی شد تا عدهای بار دیگر دست به دامن نمودارها در جهت توجیه چرایی اصلاح و پیشبینی آینده نوسان قیمتی سهام شوند.
به هر حال سهام با رشدهای مداوم خود از ابتدای سال عنوان «پیشتاز بازارها» را به خود اختصاص داد با این حال بار دیگر تلنگری از سوی عوامل غیراقتصادی باعث شد که تب دلار اوج بگیرد و در نهایت در پایان هفته گذشته و با تعطیلی بورس تهران، شاخص ارزی از شاخص سهام در رقابت تنگاتنگ از ابتدای سال سبقت بگیرد.
به این ترتیب قیمت دلار نسبت به ریال از ابتدای سال بازدهی ۴/ ۱۸ درصدی را به ثبت رساند و شاخص سهام با اختلاف ۱/ ۰ واحد درصدی برای نخستین بار از دلار عقب افتاد. در حالیکه بورس به دنبال جبران جاماندگی خود از دلار بود اما شوکهای غیراقتصادی عرصه را بر سهام تنگ ساخت.
از دیدگاه کارشناسان دلار مجالی برای رشد بیشتر با توجه به وضعیت کنونی متغیرهای اقتصادی ندارد (و البته نداشته) و حتی در این مسیر حباب دلار هر روز حجیمتر از قبل میشود. با همین لنز شاید بتوان همین موضوع را در جهت معکوس در قبال ادامه افت بورس با وضعیت کنونی متغیرها مطرح کرد؛ بورس نیز در مسیری حرکت کرد که بدترین سناریوهای غیراقتصادی را پیشخور کند و بار دیگر سهام فاصله خود را از ارزش ذاتی افزایش داد. شاید استفاده از واژه حباب منفی در قیمت سهام چندان مناسب نباشد اما حرکت ادامهدار بورس در ادامه هفته گذشته بدترین سناریوها را از انتظارات معاملهگران به رخ میکشد.
حباب دلار نشانه چیست؟
شاید از منظر اقتصادی و با نگاهی به وضعیت متغیرهای کلان اقتصادی مشخص شود که دلار در سطوح کنونی نیز حباب دارد. در این خصوص آماری از وضعیت نقدینگی کشور از پایان آذر تاکنون در دسترس نیست با این حال رئیس بانک مرکزی در یکی از مصاحبههای خود اعلام کرد که حجم نقدینگی کشور در سال ۹۷ با وجود تمامی تلاطمها تنها ۲۳ درصدی رشد کرد که اگر این میزان رشد در نقدینگی پایان سال ۹۶ ضرب شود، میزان نقدینگی کشور برای پایان سال ۹۷ به نزدیک ۱۹۰۰ هزار میلیارد تومان میرسد.
بر این اساس بار دیگر در بررسی عوامل بنیادی و مقایسه آن با روند تاریخی مشخصا سطوح کنونی دلار از پیشخور شدن عوامل بسیار بدبینانه از آینده حکایت دارد. در نتیجه حباب قیمتی دلار را میتوان عنوانی برای وضعیت کنونی بازار ارز دانست.
در نتیجه میتوان سطوح کنونی نرخ دلار را بسیار آسیبپذیر عنوان کرد و تلنگری برای معکوس شدن روند نرخها در بازار ارز کافی مینماید. با این حال از لنز دیگر نوسانات نرخ دلار در بازار ارز علامت هشداری برای سیاستگذاری در حوزههای مختلف کشور است.
متغیرهای کنونی اقتصادی وضعیت بازار ارز را توجیه نمیکند اما همانطور که میتوان پیشی گرفتن نرخ دلار از متغیرهای اثرگذار را «حباب قیمتی» خواند، از سوی دیگر از لنزی دیگر، اوجگیری نرخ دلار میتواند سیگنالی باشد برای احتمال هماهنگی متغیرهای اقتصادی با سطوح کنونی دلار در آینده. برای مثال انتظارات کنونی بازار ارز (سطوح قیمتی کنونی) حجم بالاتری از نقدینگی در اقتصاد کشور را میطلبد که اگر این موضوع را در کنار مواردی مانند کسری احتمالی بودجه دولت و احتمال افت درآمدهای ارزی به خصوص از جنبه کاهش صادرات نفت قرار دهیم مشخص میشود که فعالان اقتصادی به پیشواز چنین سناریوهایی از آینده اقتصاد کشور حرکت کردهاند.
در چنین شرایطی نیز سیاستگذار هیچ گام اصلاحی برنداشته (مانند حذف بجای یارانه پنهان سوخت و انرژی) و با سیاست منفعلانه خود، هیچ گامی در جهت تعدیل این انتظارات بر نمیدارد. بر این اساس سایه ریسکهای غیراقتصادی محرک و بهانهای قدرتمند برای رشد دلار بوده و افسار نوسانات دلار را از متغیرهای بنیادی ربوده است. همین موضوع و انتظارات بدبینانه از آینده اقتصادی کشور اثرات منفی خود را در معاملات سهام منعکس کرده است و با فشار ریسک سیستماتیک بر بورس، سهام را از ارزش ذاتی خود دور نگه داشته است.
حباب دلار نشانه چیست؟
سهام نیز پس از ثبت یک رالی پرقدرت از ابتدای سال از میانههای هفته با دو شوکی که سهامداران در میانه هفته گذشته به آن وارد کردند صدر جدول بازدهی بازارهای داخلی از ابتدای سال را واگذار کرد. برخی طی هفتههای اخیر در نظرات غیرکارشناسی عنوان کردند که رشد سهام در ماههای گذشته واقعی نبوده و بدون پشتوانه بنیادی رخ داده است.
اگر منظور از این طرح موضوع این است که رشد «اسمی» را در بورس به دنبال موج تورمی و ضعف ارزش ریال شاهد هستیم درست است و بورس بازار جاماندهای از بازارهای اثرگذار مانند دلار است که به دلایل مختلف نتوانسته بود خود را به دلار نزدیک کند و باید این عقبافتادگی جبران شود؛ مواردی مانند سیاستگذاریهای اشتباه ارزی و همچنین سایه ریسک سیستماتیک بهعنوان عامل داغکننده بازار ارز و تضعیفکننده انگیزههای سرمایهگذاری در بازارهای همراه با ریسک مانند سهام.
اما بعضا برخی از این موضوع این برداشت اشتباه را دارند که غیرواقعی بودن رشد بورس به معنای عدم پشتوانه بنیادی از سهام مطرح میکنند. این در حالی است که ضعف ارزش پول ملی و جهش چند برابری نرخ دلار اثر مستقیمی در حمایت از سودآوری سهام دارد.
به دلیل ناآشنایی افراد در سطوح مختلف با متغیرهای بورس باید گفت احتمالا توضیح این موضوع برای همگان کار دشوار باشد. با این حال در یک جمله خلاصه میتوان گفت با جهش نرخ دلار و نرخ تورم، افزایش درآمدهای فروش شرکتها و به دنبال آن رشد سودآوری انتظار رشد قیمتی سهام وجود دارد که در نتیجه اثرات آن در ثبت بازدهی قابل توجه در سهام مشاهده شد و همچنان به نظر میرسد که سهام جامانده بازارها به خصوص پس از اصلاح اخیر بوده و البته این گزاره در قبال سهام تمامی شرکتها در بورس تهران صدق نمیکند و تنها معیار قدرتمند ارزشگذاری را میتوان سودآوری آتی و باکیفیت شرکتها عنوان کرد.
اما مطابق معمول هیجان اصل اولیه حاکم بر بازارهای مختلف در اقتصاد کشور بوده و رنگ تحلیل به مراتب کمرنگتر از این عامل در تعیین قیمتها به خصوص با تشدید ریسکهای سیستماتیک است.
در نتیجه همانطور که رد پای هیجان در مسیر صعودی مشاهده شد در مسیر اصلاح نیز هیجان کاملا محسوس بود. حال اینکه در ادامه متغیرها از این موج هیجانی حمایت کنند یا نه، نمیتواند این واقعیت که واکنش معاملهگران سهام چه در مسیر صعودی یا نزولی بر مدار هیجان است را انکار کند.
پس از صعود مداوم سهام انتظار رونمایی بهانههای اصلاح وجود داشت که این بهانه در لباس ریسکهای سیستماتیک عیان شد. اینکه عاقبت این ریسکهای سیستماتیک چه رخ میدهد و اینکه آیا بدترین سناریوهای نقشبسته در ذهن معاملهگران ارزی و سهام به واقعیت نزدیک میشود را باید کارشناسان سیاسی پاسخ دهند با این حال نکتهای که در قبال وضعیت اینچنینی بازارها در شرایط فراواکنشی قابل رصد است اینکه هر تلنگری در مسیر معکوس میتواند بهصورت محسوسی معادلات را تغییر دهد و این نکته نباید از نگاه یک معاملهگر ارزی یا سهام دور بماند.
مفهوم این موضوع این است که اگر بپذیریم که ارز و سهام به پیشواز سناریوهای بسیار بدبینانه رفتهاند در نتیجه حتی اگر سناریو با رنگ و بویی نهچندان مثبت (ولی نه در حد انتظارات بدبینانه کنونی معاملهگران) رخ دهد چرخش بسیار سریع را میتوان در رویه بازارها مشاهده کرد.
البته با پشتوانه سیگنالهای غیراقتصادی هیچ بعید نیست که بازارها همچنان پرنوسان و متلاطم پیش بروند مگر اینکه عامل اقتصادی (مانند اثر اصلاحات اقتصادی در بازار ارز یا اثر رشد سودآوری شرکتها در قیمت سهام) در بازارها عرض اندام کند.
یکی از موارد نگرانکننده در شرایط کنونی که از جنبه عوامل بنیادی میتواند بر قیمت سهام (بزرگان کالایی بورس تهران) فشار وارد کند شروع دوباره سیگنالهای هشدار از بازارهای جهانی به دنبال اوجگیری دوباره جدال تجاری آمریکا و چین است.
بار دیگر نوسانات بازار جهانی شدت عدم قطعیتها را به رخ معاملهگران خود کشید تا مشخص کند که در وضعیت نامشخص نوسانات بازار جهانی حضور ترامپ نیز کافی است تا یکشبه کل معادلات کوتاهمدت تغییر کند. افت اخیر قیمت کالاها در بازار جهانی عامل نگرانکننده است و بهصورت کلی این ریسک بنیادی در کنار بالا گرفتن ریسک غیراقتصادی عامل نگرانی سرمایهگذاران در اقتصاد کشور خواهد بود.