مستند از سپیده تا فریاد؛ تصویری از شجریان شرمنده
به نظر میرسد مستند از سپیده تا فریاد با این انگیزه ساخته شده است که شجریان را هنرمندی تصویر کند که از ورود به عرصه سیاست پشیمان و شرمنده است و با نمایش برهههایی از زندگی او از اهل سیاست هم میخواهد که با او مهربانتر از اینی باشند که اکنون هستند.
مدد گیری از سه چهره نزدیک به استاد شجریان هم به نظر میرسد با همین نیت صورت گرفته است، اگر چه نگارنده نسبت به برخی نکاتی که در گفت وگوی آخر استاد شجریان در روزنامه ایران سال ۱۳۹۵ منتشر شده است به دیده تردید مینگرد مگر آنکه فایل صوتی آن گفت وگو نیز انتشار یابد؟. چرا که با منش و دیدگاههای دهه آخر زندگی ایشان(پیش از از کارافتادگی و بیماری سهمگین)همخوانی ندارد. شجریان در دهه آخر زندگی به گواه مصاحبهها و گفتههایش نوعی زندگی خیام وار را تجربه میکرد و لذا بخشهایی از گفت وگو با روزنامه ایران با بوطیقای زندگی او همخوانی ندارد.
سازندگان این مستند به دنبال همان ایده جذب حداکثری هستند. پس در کلیت کار باید این گونه برخورد با هنرمندان را به فال نیک گرفت.برخوردی که نگاه حذفی را به کناری نهاده و به دنبال نگاه جذبی است. اما در همین نگاه جذبی متاسفانه نکاتی وجود دارد که سبب میشود کلیت مستند با پرسشهای جدی روبرو شود. اگر چه نباید ناپرهیزی صدا و سیما را در نمایش این مستند نادیده گرفت که بعد از سالها بی هیچ مانع و رادعی سازها و نوازندگان را نمایش دادند و امیدکه این ناپرهیزی استمرار یابد.
۱- مستند «از سپیده تا فریاد»بیدقتیهای تاریخی بسیاری دارد که مجال فراختری میخواهد، از جمله بیاعتنایی به برنامه گلهای رادیو(زیر نظر مرحوم پیرنیا و…) که گفتمانی را در موسیقی همان زمان ایجاد کرد و زنان و مردان خواننده و موزیسین بسیاری را در فضای موسیقی وزین ایرانی معرفی کرد و خواستاران فراوانی داشت که به آن اشارهای نشد و سعی شده موسیقی هنری دوره قبل انقلاب را تنها در موسیقی کانون چاووش و جریان زیر نظر استاد هوشنگ ابتهاج خلاصه کند و آن دوره را سراسر موسیقی کابارهای نشان دهد. در حالی که موسیقی گلها که اتفاقا نقطه شروع کار استاد شجریان هم از همین برنامه شکل گرفت، گفتمانی را در موسیقی ایرانی شروع کرد که هنوز که هنوز است، مهمترین و جدی ترین گفتمان موسیقی تاریخ معاصر به شمار میرود و جالب این که هنوز صدا و سیما از این آثار به وفور استفاده می کند.
۲- مستند افق منصفانه نیست و سعی دارد دو دولت آقای هاشمی وخاتمی را در موضوع آقای شجریان بد جلوه دهد و به فشارهای دولت اول و دوم آقای احمدینژاد به استاد شجریان و هنرمندان نخبه موسیقی اشاره نمیکند.در حالی که مشکلات به خصوص در دوره آقای هاشمی با فشار نیروهای متعصب مذهبی مثل انصار حزب الله ایجاد شده و کنسرت سال ۷۴ استاد شجریان در نمایشگاه بینالمللی را نیروهای منتسب به این جریان و با حضور حاج بخشی تعطیل کردند و نه دولت آقای هاشمی که مجوز همین کنسرت را داده بود. در دوره آقای خاتمی(وزارت اشاد آقای مهاجرانی) نیز شجریان با ارکستر ملی حضوری شورانگیز داشت که نامی از این حرکت برده نشد.
۳- بیاعتنایی صدا و سیما به حقوق معنوی ومادی شجریان و هنرمندانی از این دست واین که سازندگان مستند به سراغ هیچ یک از عوامل صدا و سیما نرفتند و از آنها نپرسیدند که چرا از آثار هنرمندان، بدون اجازه از آنها استفاده سیاسی و ابزاری میکنید کاستی دیگر این مستند است و اصولا یکی از دلایل اصلی اعتراض و حتی سیاسی شدن آقای شجریان، همین استفاده سیاسی صدا و سیما از آثار آنها در مناسبتهای سیاسی ، بدون جلب رضایت از هنرمندانی چون شجریان بود و هست.
صدا و سیما در تمامی این سالها بر سفره هنرمندان بزرگ نشسته و به مانند طفلی بی ادب و نزاکت که تنها ریخت و پاش و بینزاکتی را آموخته است، به سخیفترین شکلی از آثار آنها استفاده کرده است بدون آنکه به خود زحمت کسب مجوز از آنها را دهد. بسیاری از هنرمندان ، از جمله استاد شجریان مشکلشان با صدا و سیما از همین بیاعتنایی قلدرمآبانه نسبت به پخش بدون مجوز آثار شروع شد.
نامه معروف اقای شجریان در سال ۱۳۷۴ به آقای لاریجانی در پی همین بی اعتناییها به حقوق معنوی او ناشی شدکه به گمانم در این مستند اشاره ای به آن نامه نشده است؟ و یا اعتراضاتی که استاد شهرام ناظری، حسین علیزاده و پرویز مشکاتیان به همین اجحافها صورت دادند.