ترامپ اقدام جدی علیه عربستان در پرونده خاشقجی اتخاذ نخواهد کرد

    کد خبر :398165

اندیشمندان بین المللی معتقدند که رئیس جمهور آمریکا اقدام جدی در واکنش به پرونده قتل جمال خاشقجی به دستور ولیعهد عربستان در کنسولگری این کشور در استانبول اتخاذ نخواهد کرد.

خبر ناپدید شدن «جمال خاشقجی» نویسنده و منتقد سرشناس سعودی بعد از مراجعه به کنسولگری عربستان در استانبول و بعد از آن انتشار خبر ترور وی توسط عناصر رژیم آل سعود موجی از واکنشها را در قبال سیاستهای سرکوبگرانه محمد بن سلمان ولیعهد عربستان به دنبال داشته است؛ ولیعهدی که هیچ گونه انتقادی را علیه سیاستهایش بر نمی تابد و به بدترین شکل ممکن به هرگونه انتقادی واکنش نشان می دهد.

روزنامه «آی» چاپ انگلیس در مقاله ای تحت عنوان «اشتباه محاسباتی سعودی ها درباره خاشقجی» نوشت: توطئه کشتن جمال خاشقجی روزنامه نگار مخالف عربستانی نشان دهنده اقدامات و سیاست وحشیانه ای است که ریاض برای ساکت کردن افراد جدا شده از نظام این کشور و ترساندن تمام مخالفان در پیش گرفته است. هدف از این گونه اقدامات این است که عربستان نشان دهد هرگونه نقد حتی به صورت غیر مستقیم شدیدترین درجات خشونت را به دنبال خواهد داشت. این همان ویژگی های یک حکومت دیکتاتوری است که صدای مخالفان در آن شنیده نمی شود.

در این ارتباط مهر گفتگوهایی با اندیشمندان بین المللی و مقامات سابق آمریکایی انجام داده که در ادامه آمده است.

پروفسور « آرشین ادیب مقدم»، رئیس مرکز مطالعات ایرانی مدرسه مطالعات شرقی و آفریقایی(SOAS) دانشگاه لندن است.

«ریچارد مورفی» دیپلمات پیشین و کهنه کار امریکا و سفیر پیشین آمریکا در عربستان و معاون پیشین وزیر خارجه امریکا است.

پروفسور «شیرین هانتر» استاد دانشگاه جورج تاون امریکا است.

پروفسور «پل پیلار» رئیس سابق بخش تحلیل عملیات سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) است.

پروفسور «حسین عسکری» استاد دانشگاه جورج واشنگتن آمریکا و مشاور پیشین وزارت دارایی عربستان سعودی است.

حسین عسکری مشاور وزیر دارایی(۱۹۷۸ میلادی) و مشاور پادشاه عربستان(ملک عبدالله) بوده و از او به عنوان معمار اقتصاد عربستان نیز یاد می کنند. عسکری استاد تجارت بین‌الملل و امور بین‌المللی دانشگاه جرج واشنگتن آمریکا و رئیس مؤسسه تحقیقات و مدیریت جهانی است و رئیس پیشین دپارتمان تجارت بین‌الملل دانشگاه جرج واشنگتن بوده است. زمینه تخصصی و بحث‌های او در دانشگاه جرج واشنگتن بر اقتصاد، توسعه سیاسی و انسانی در خاورمیانه، اختلافات و جنگ‌ها در خاورمیانه، اقتصاد سیاسی نفت و اقتصاد اسلامی متمرکز است.

*با توجه به روابط غرب و به ویژه آمریکا با عربستان، چرا موضوع جمال خاشقجی ابعاد گسترده پیدا کرد؟ معمولاً در موارد نقض حقوق بشر به خاطر بحث خریدهای تسلیحاتی عربستان از یک سو و فروش نفت از سوی این کشور از سوی دیگر، نوعی اغماض و چشم پوشی در خصوص عربستان همیشه رکن سیاست خارجی این کشورها بوده است. ولی در قضیه خاشقجی این موضوع متفاوت است. دلیل آن چیست؟

پروفسور « آرشین ادیب مقدم»: دلیل اصلی این است که این مورد، قتل خشن مردی است که نظر خود را به سادگی در مورد کشورش بیان می کرد.

متاسفانه، کشورهای آسیای غربی و شمال آفریقا، با توجه به فرهنگ و مذهب خود، از این جنایات خجالت نمی کشند. اروپا، حتی ایالات متحده، ممکن است استانداردهای دوگانه در برخی مکاتب فکری داشته باشند، اما هنگامی که چنین نقض آشکاری از کرامت انسانی مشاهده می شود، همیشه خشم و نفرت عمومی نسبت به آن وجود خواهد داشت.

از دیدگاه دولتها، واقعیت این است که کشتن غیرنظامیان در یک وضعیت جنگی – البته به نظر من – با ارسال جوخه های ضربت به اطراف برای کشتن مخالفان تفاوت دارد. باز هم باید بگویم که برخی دولتهای های آن منطقه، در این رابطه تاریخچه ای شطرنجی و شرم آور دارند و هیچکدام از آنها نمی توانند ادعای جایگاه اخلاقی داشته باشند تا زمانی که نهادهای آشتی ملی یا کمیسیون حقیقت را تشکیل ندهند.

«ریچارد مورفی»: من تعهد اساسی ایالات متحده به عربستان سعودی را این گونه توصیف می کنم: تضمین دفاع از عربستان در مقابل تجاوز خارجی در ازای تلاش برای حفظ ثبات در بازار جهانی نفت.

سرنوشت جمال خاشقجی بحثی در مورد ارزشهای حقوق بشر ارائه نموده است که تا حدی در روابط بین عربستان و ایالات متحده امریکا امری غیر عادی است.

ممکن است این سوال پیش آید که چرا این حادثه موضوعی مهم محسوب می شود. واقعیت این است که او ساکن ایالات متحده امریکا بوده و به طور منظم با یکی از روزنامه های برجسته آمریکا یعنی «واشنگتن پست» همکاری می کرد. علاوه بر این جزئیات وحشیانه مرگ او موجب ناراحتی عمومی شده است.

پروفسور «شیرین هانتر»: قتل جمال خاشقجی یک مورد خاص است زیرا بر اساس گزارش ها وی در کنسولگری عربستان سعودی در استانبول به دستور خود ولیعهد کشته شده است.

قتل جمال خاشقجی با مسئله محدود کردن آزادی بیان روزنامه نگاران و حتی زندانی کردن آنها تفاوت دارد. این مورد بسیار جدی تر است و بنابراین بسیار شرم آورتر برای متحدان غربی ریاض است.

علاوه بر این، خاشقجی روزنامه نگاری بسیار برجسته و مقاله نویس روزنامه واشنگتن پست بود. بنابراین، رسانه ها در آمریکا قتل وی را توهینی مستقیم به خود تلقی می کنند. علاوه بر این، چون واشنگتن پست در گذشته محمد بن سلمان را خیلی تحسین می کرد، رسانه های امریکایی فشار بیشتری برای نشان دادن بی طرفی خود احساس می کنند و از این رو خواستار واکنش جدی به قتل خاشقجی هستند.

پروفسور «پل پیلار»:در واقع به نظر می رسد، بین اینکه چگونه پرونده خاشقجی مورد بررسی قرار گرفته و چگونه نقض حقوق بشر توسط عربستان سعودی مورد رسیدگی قرار گرفته تفاوت وجود دارد. یکی از دلایل می تواند برجستگی نسبی جمال خاشقجی در ایالات متحده باشد، جایی که او اقامت داشت و به طور منظم با یک روزنامه مهم در واشنگتن همکاری می کرد.

دلیل دیگر عامل تکان دهنده ای است که شامل ماهیت جرایم ادعایی، با امکان وقوع قتل و مثله کردن درون یک مکان دیپلماتیک می شود.

*برخی معتقد هستند از آنجایی که عربستان قیمت نفت را بنا به درخواست ترامپ پایین نیاورد، آمریکا از طریق موضوع خاشقجی درصدد اعمال فشار به عربستان است. نظر شما چیست؟

پروفسور «آرشین ادیب مقدم»: من فکر نمی کنم این قضیه صحت داشته باشد. همانطور که اشاره شد، حتی دولت ترامپ نمی تواند بر قتل یک مخالف سرپوش بگذارد. علاوه بر این، جامعه مدنی جهانی نیز وجود دارد که بر وقایعی مانند این قتل تمرکز نموده و اخبار مربوط به نقض حقوق بشر در مقیاس جهانی را منتشر می کند، حتی زمانی که دولت ها وظیفه خود را انجام نمی دهند.

«ریچارد مورفی»: رئیس جمهور ترامپ بارها و بارها در مورد ارزش روابط استراتژیک بلند مدت بین عربستان سعودی و ایالات متحده امریکا صحبت کرده است. من اعتقاد ندارم این استدلال که از مرگ خاشقجی جهت فشار بر قیمت نفت استفاده شده است، درست باشد.

پروفسور «شیرین هانتر»: من باور ندارم که عدم تمایل یا عدم توانایی عربستان سعودی در کاهش قیمت نفت تأثیری بر واکنش به قتل خاشقجی داشته باشد. مسئله خاشقجی برای آمریکا که محمد بن سلمان را به طور بسیار صمیمی در آغوش گرفته بسیار مهم و بسیار شرم آور است. اگر امریکا اقدامی جدی در مورد قتل خاشقجی انجام ندهد اعتبارش در زمینه حقوق بشر آسیب جدی خواهد دید.

پروفسور «پل پیلار»: بسیار بعید است که دولت ترامپ به این مسائل فکر کند. رابطه نزدیک با عربستان سعودی، کانون سیاست خارجی دولت امریکا در خاورمیانه است. مسئله خاشقجی، نه به عنوان یک ابزار برای دولت ترامپ بلکه یک تحول بسیار ناخوشایند برای آن است.

*برخی کشورهای غربی از جمله آمریکا، عربستان را تهدید به تحریم کرده اند. در مقابل عربستان نیز سخن از واکنش مقتضی در صورت تحریم سخن رانده است. به نظر شما تقابل با عربستان در خصوص موضوع خاشقجی تا کجا پیش خواهد رفت؟

پروفسور «آرشین ادیب مقدم»: عربستان سعودی حتی بدون تحریم ها منزوی می شود و این انزوا نتیجه حرکت های تاکتیکی اشتباهی است که تاکنون انجام داده است. جنگ یمن یک فاجعه است، متحدان سیاسی عربستان سعودی در لبنان، عراق و سوریه به حاشیه رانده شده اند و کشور های عضو کمپین PR که جهت ترفیع درجه و قدرت یابی محمد بن سلمان به عنوان یک فرد مدرن تلاش می کردند، اکنون به عقب رانده شده اند.

باید گفت اینجا یک درس برای دولتهای منطقه و فراتر از آن وجود دارد: شما واقعا نمی توانید حقیقت را تغییر دهید. یک حقیقت وجود دارد که در کل به دلایل سیاسی نمی تواند محقق شود: مطمئنا در طول تاریخ جهان قلم همیشه قدرتمندتر از شمشیر خواهد بود.

«ریچارد مورفی»: قطعا تحریم هایی علیه عربستان سعودی اعمال می شود؛ گرچه هنوز مشخص نیست ابعاد تحریم ها تا چه اندازه باشد و تا چه حد بر دولت عربستان فشار وارد کند.

پروفسور «شیرین هانتر»: از لحاظ تئوری، عربستان سعودی می تواند اقدامات آمریکا و دیگر کشورهای غربی را با کاهش تولید نفت یا لغو خرید سلاح های خود تلافی کند. با این حال، در واقع، توانایی ریاض محدود است زیرا پادشاه جهت تامین امنیت به غرب تکیه و اعتماد کرده است.

من فکر می کنم این احتمال وجود دارد که برخی از مدارک پیدا شود که دخالت بن سلمان در این مورد را آشکار می کند. من باور دارم که این اظهارات عربستان سعودی لاف دلیری و خودستایی است.

پروفسور «پل پیلار»: دیگر دولت های غربی در پاسخ به مجموعه ای از تحریم ها نسبت به امریکا کمتر تحت فشار قرار می گیرند. اما ایالات متحده امریکا – به ویژه با توجه به ارتباط واشنگتن با خاشقجی – یک بازیگر کلیدی محسوب می شود.

هیاهو این واقعه ترامپ را مجبور می کند اقدامی انجام دهد، اما دولت وی در مقابل انجام اقداماتی بیشتر از «حداقل ضرورت» مقاومت خواهد کرد زیرا نمی خواهد رابطه کلی خود با عربستان سعودی را آشفته کند.

به احتمال زیاد برخی از تحریم ها علیه مقامات عربستان سعودی که توسط ترکیه به عنوان مشارکت کننده مستقیم در قتل شناخته شده، اعمال خواهد شد. اما ترامپ در برابر اعمال سرزنش همه جانبه به مقام ولیعهد محمد بن سلمان مقاومت خواهد کرد.

*موضوع خاشقجی چه آثاری بر آینده قدرت محمد بن سلمان خواهد گذاشت؟

پروفسور «آرشین ادیب مقدم»: هرگز محمد بن سلمان را به عنوان یک رهبر معقول ندیده ام. رویکرد او به سیاست، یکجانبه، سختگیرانه و فاقد مهارت دیپلماتیک لازم است. در این رابطه، او شبیه رئیس جمهور ترامپ است، با این تفاوت عمده که در نظام سیاسی ایالات متحده امریکا، نظارت کامل بر دولت توسط یک جامعه مدنی فعال وجود دارد.

در عربستان سعودی و بیشتر کشورهای دیگر منطقه چنین نظامی وجود ندارد از این رو، مردم همچنان در چنین شرایط فجیعی کشته می شوند.

«ریچارد مورفی»: رهبری عربستان سعودی همچنان در حال مطالعه چگونگی پاسخ به اتهاماتی مبنی بر اینکه وی به طور مستقیم خاشقجی را به قتل رسانده می باشد.

اطلاعات به سرعت در حال تکمیل است و برخی مقامات ارشد عربستان سعودی به علت مرگ خاشقی اخراج شده اند. این که آیا این موضوع بر نقش محمد بن سلمان تاثیر می گذارد یا خیر، هنوز معلوم نیست.

پروفسور «شیرین هانتر»: حتی قبل از حوادث خاشقجی، برخی از ناظران غربی از بن سلمان انتقاد کرده اند. برخی از سیاست های او، از جمله نزاع وی با قطر، باعث ایجاد معضل برای کشورهای غربی شده است. بنابراین، قابل تصور است که آمریکا و دیگر کشورهای غربی از بن سلمان بخواهند قدرت خود را کاهش داده یا حتی او را از موضع ولیعهدی برکنار کنند.

به هر حال، مسئله خاشقجی مطمئنا مسائل مربوط به جانشینی در عربستان سعودی را پیچیده می کند.

پروفسور «پل پیلار»: او در معرض انتقادات داخلی بیشتری در خانواده سلطنتی قرار خواهد گرفت. زیرا او قادر به پیش بینی واکنش شدید در غرب نسبت به چنین اقدام ظالمانه ای نبود. اما او در حال حاضر قدرت خود را تا حد زیادی مستحکم کرده است به طوریکه این واقعه بسیار بعید است که منجر به سقوط او یا شکست وی در جانشینی پدرش به عنوان پادشاه عربستان سعودی شود.

پروفسور «حسین عسکری»: ترامپ دوست دارد دولت را بر اساس یک اصل ساده – اینکه او رئیس است – مدیریت کند. بنابراین عربستان سعودی بهتر است این موضوع را درک کند و آنچه که ترامپ می خواهد را انجام دهد.

انجام هر کاری که ممکن است ترامپ بخواهد از جمله: خرید تسلیحات بیشتر از ایالات متحده آمریکا، تولید نفت بیشتر برای کاهش قیمت نفت، انجام هر کاری که در یمن و سوریه مورد نیاز است، همکاری لازم با اسرائیل و مهمتر از همه، تشویق قبیله ال سعود و سایر ثروتمندان سعودی جهت توانگر کردن شرکت های خانواده ترامپ.

این ها اقداماتی است که ترامپ می خواهد، اما اینکه چرا او این سخن را به ویژه در این زمان مطرح نموده می تواند با انتخابات میان دوره ای کنگره در ایالات متحده امریکا ارتباط داشته باشد. عربستان سعودی می تواند به راحتی از طریق شرکت های آمریکایی که به طور جدی در عربستان سعودی فعالیت می کنند، به کمپین های انتخاباتی پول پرداخت نماید.

سعودی ها نمی توانند بر اساس قانون در کمپین های انتخاباتی ایالات متحده امریکا سرمایه گذاری کنند اما آنها می توانند به راحتی قراردادی را با یک شرکت آمریکایی امضا کنند با درک اینکه آنچه که مورد توافق قرار گرفته به حساب کمپین های انتخاباتی جمهوری خواهان واریز شود.

محمد بن سلمان می داند که چنگ زدن او به قدرت و حکومت خانواده اش کاملا وابسته به ایالات متحده بوده و هست. او فقط یک چیز می خواهد – بر عربستان سعودی حکومت کند و هر کاری می کند تا این مهم را تضمین کند. اجازه بدید تکرار کنم: هر اقدامی.

محمد بن سلمان هر اقدامی را انجام خواهد داد همانطور که به او توسط ترامپ و کوشنر گوشزد می شود. او شرکت های خانواده ترامپ-کوشنر را توانگر خواهد کرد و هر اقدامی را جهت حفظ ترامپ و جمهوریخواهان در قدرت انجام خواهد داد.

اما مطمئن هستم که او در مورد روزی که ترامپ در دفتر نخواهد بود، عصبی است. او سعی کرده با نزدیک شدن به اسرائیل، خلاء نبود ترامپ را پوشش دهد. او متوجه می شود که نزدیکی به اسرائیل به او کمک خواهد کرد در این صورت مهم نیست که چه کسی رئیس جمهور ایالات متحده امریکاست یا چه حزبی کنگره را کنترل می کند.

در واقع این خط مشی بیمه اوست. در جهان محمد بن سلمان هیچ جایگاهی برای فلسطینی ها و دیگر نهضت های عرب وجود ندارد. او به فلسطینی ها و نهضت های عرب توجه چندانی ندارد. به طور کلی حکومت خانواده او و عمدتا حکومت او فقط مهم است.

تردید هایی وجود دارد که سیاست های ایالات متحده امریکا را احاطه می کند. رؤسای جمهور می آیند و می روند. کنترل کنگره دست به دست می چرخد. اما در حال حاضر، حمایت از اسرائیل باعث برخی حمایت ها از ال سعود می شود اما حتی این واقعیت را نمی توان برای همیشه محاسبه کرد.

عربستان سعودی دقیقا آن اقداماتی را انجام می دهد که قطر به انجام آن اقدامات در تاریخ متهم شده است – یعنی پایش را بسیار بیشتر از گلیمش دراز می کند. عربستان با عراق و به ویژه با ایران مخالفت می کند.

این چیزی است که ایرانیان به زودی فراموش نخواهند کرد و روز محاسبه خواهد آمد زمانی که شرایط در خاورمیانه تغییر کند و در آن زمان عربستان سعودی و ایالات متحده امریکا خود را برهنه خواهند یافت.

زمانی که ایالات متحده دیگر نمی تواند جنگ های خارجی را تامین کند و اسرائیل و ایران راه سازش را خواهند یافت و ایران و عراق هر روز نزدیکتر می شوند و یک جمعیت عرب مضطرب وجود خواهد داشت، کسانی که حقوق سیاسی و حقوقی نداشته اند و از تخلیه نفت سودی نبرده اند.

اصلاحات او جهت تغییر نتیجه بالقوه ای که من متصور شده ام بسیار بزرگ است اما مردم کور نیستند. او و سایر اعضای خانواده حاکم نمی توانند به قانون مشت آهنین خود ادامه دهند و در وفور نعمت زندگی کنند و انتظار داشته باشند تا سعودی های متوسط به راه دیگری توجه کنند.

دیکتاتورها بذرهای نابودی خود را می پاشند. آنها در مورد تهدید خارجی اغراق می کنند – امروزه تروریسم مورد علاقه همه کشورها است – اسلحه های بیشتر برای انباشتن حمایت خارجی کشورهای صادر کننده اسلحه می خرند، تسلیحاتی که علیه مردم خود از آنها استفاده می کنند.

حاکمان سرکوبگر، اصلاحات منظم را به سمت ایجاد جوامع دموکراتیک قبول نمی کنند زیرا آنها می بینند که در انتهای جاده چیست – عدم وجود قدرت مطلق و عدم دسترسی ترجیحی آنها به درآمدهای نفتی.

بنابراین آنها در برابر اصلاحات معنی دار مقاومت می کنند اما آنها نمی توانند ببینند که در پایان این جاده حکومت ظالمانه چیست – سرکوب، جنگ و سرنگونی احتمالی آنها. آنها در حال حاضر از وضعیت لذت می برند و در آینده به عقب برمیگردند.

متأسفانه، ایالات متحده امریکا منافع طولانی مدت در این کشورها در اصل ندارد. اجازه دهید دلیل آن را شرح دهم. دولت ایالات متحده امریکا هر چهار سال یکبار عوض می شود و گاهی اوقات به طور اساسی تغییر می کند همانطور که ما شاهد تغییر دولت از اوباما به ترامپ بودیم.

روسای جمهور امریکا همیشه خواهان ثبات منطقه و تامین منافع شرکت های امریکایی هستند. بنابراین رئیس جمهور ایالات متحده امریکا می خواهد اسلحه و هر چیز دیگری که می تواند را بفروشد، به نفت با قیمت مناسب دسترسی داشته باشد، و ثبات را برای نگه داشتن چیزهایی که با هم همخوانی دارد حفظ کند.

وضعیت دراز مدت کشور و مردم آن نگرانی ثانویه است. مطمئنا، رؤسای جمهور به حقوق سیاسی و انسانی توجه اندکی دارند فقط تا حدی که مجبورند. اما آنها ثبات و صادرات ایالات متحده امریکا را به خطر نمی اندازند تا به این اهداف شریف دست یابند. این واقعیت است.

بنابراین امنیت در این کشورها از نظر ایالات متحده امریکا به معنای عدم آشفتگی، عدم تغییر رژیم، عدم تبلیغ مخرب در مورد نقض حقوق بشر، عدم وجود خطر برای منافع امریکا و حفظ منافع تجاری ایالات متحده امریکاست.

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید