منتظر اتفاقات غافلگیرکننده جدید در سریال «دلدادگان» باشید
نویسنده سریال «دلدادگان» گفت: ما قرارداد سریالی در ژانر ملودرام را بسته بودیم و مخاطب دوست داشت داستان مالک، نادر و فرزانه و چگونگی ارتباط بین آنها را ببیند. تمام تلاشمان روی این بخشها بود و بیشتر از ۱۵ قسمت نمیخواستیم به آن فصل بپردازیم.
انتظارها از زمانی شروع شد که لیست اسامی بازیگران و قصهای که قرار بود در ۶۰ قسمت روایت شود، در همه سایتهای خبری اعلام شد، چیزی که نوید تماشای سریالی خوب را به مخاطبان میداد و همه منظر دیدن چنین سریالی بودند که ببینند آیا واقعا حرفی برای گفتن دارد یا نه؟ این سریال که در ساختار روایی خود شیوهای جدید را پیش گرفته است، در سه فصل (حال،گذشته و حال) ساخته و به تصویر کشیده شد. رفته رفته با تماشای قسمتهای ابتدایی فصل یک مخاطب از آنچه انتظار داشت نا امید شد و در قسمتهای پایانی همان فصل، به امید تماشای فصل دوم باز هم سریال را دنبال کرد. قسمتهای ابتدایی فصل دوم به خوبی پیش رفت، بازیها، قصه جذاب و … از گزینههایی بود که هر مخاطبی آن را دوست داشت. اما کم کم و با رسیدن به قسمتهای پایانی به این فصل باز هم سریال در ورطه تکرار افتاد و قصه خوبی که شروع کرده بود را با افت ادامه میدهد. این شبها در حالیکه فصل سوم این سریال در حال پخش است، با بابک کایدان نویسنده فصل دوم سریال «دلدادگان» گفتوگویی داشتیم.
** آقای کایدان شما در چه بخشهایی از نگارش حضور داشتهاید؟
– همانطور که میدانید این سریال توسط دو نویسنده نوشته شده و من فصل دو را به شکل جدا نوشتم، چراکه دوستم باید زمان حال را مینوشت و طبق تقسیم بندی که داشتیم ۱۵ قسمت گذشته را به شکل جدا به نگارش درآوردم.
** آنطور که متوجه شدیم ایده کلی «دلدادگان» برای ایرج محمدی بود. این ایده از مرحله ایده تا اجرا چقدر تغییر کرد؟
– قصه ما سه سال قبل تصویب شده بود و قرار بود کار شود، اما به این دلیل که کهنگیها و مسائلی که داشت، با ورود من به کار تصمیم گرفتیم تغییراتی در پایان قصه بدهیم و در نهایت با همفکری اتاق فکر سه نفرهمان (من و آقای محمدی و آقای محمدنژادیان) به چارچوب قصهای که الان مشاهده میکنید رسیدیم.
** چقدر روی ساختار روایی و پخش هر دو فصل فکر کرده بودید؟
– در طرح اولیه این موضوع مطرح بود که بخشهای گذشته را به صورت فلاش بک ببینیم. اما من با آن مخالف بودم و بعد رسیدیم به ترکیبی که الان شاهدش هستیم، دلیلش این بود که هم نوآوری داشته باشیم و هم اینکه میدانستیم فلاش بک برای ساختار ملودرام جذابیت ندارد، شاید برای کار پلیسی معمایی جواب دهد، اما برای ملودرام شما نباید تقطیع حس داشته باشید و این فلاش بکها تقطیع حس ایجاد میکرد. پیشنهادم این بود که گذشته را با یک قصه جذاب و ملودرام با فرمولی ساده و تاثیرگذار روایت کنیم و در ادامه ۲۵ قسمت را پیش رفتیم و قصه را به جایی رساندیم که مخاطب این سوال برایش پیش آید که کینه و انتقامی که فرزانه به دنبال آن است، از کجا نشات گرفته؟ و بعد به گذشته رفتیم و داستان را به صورت کامل دیدیم. تا جایی که در جریان هستم نوع قصهگوییمان به دل مخاطب نسشته است و سریال را دنبال میکنند.
** درست است اما از قسمت ده به بعد با تعداد سکانسهای زیادی مواجه شدیم که پَرش زمانی زیادی دارند. اشاره به پرش زمانی از جنگ ایران و عراق به سکانس پدر شدن مالک! حتی دوستان در تدوین هم هیچ اشارهای به گذر زمان نکردند و برای مثال گذر زمان را در حد نوشته هم درج نکردند!
– من میگویم مخاطب دارد میبیند و خودش تشخیص میدهد و اینکه ما بزنیم سه ماه بعد یا دو سال بعد و بارداری مرضیه و … لزومی ندارد و مخاطب میتواند گذر زمان را احساس کند. البته شاید صحبت شما درست باشد و مخاطب نیاز داشته باشد زمان را ببیند اما حس میکردیم که او چنین مسائلی را متوجه میشود.
** نکته اینجاست که احساس میشود شما قصد داشتید در فصل گذشته اطلاعات را به طور خلاصه شده در اختیار مخاطبتان قرار دهید و در زمان حال جزئیتر پرداخته شده است. مخصوصا برههای از سریال که در زمان انقلاب و پیروزی انقلاب میگذشت خیلی سطحی عبور شد.
– علت این بود که از همان ابتدا قرار نبود کاری انقلابی و وقایع نگارانه و روزشمار جنگ و انقلاب را روایت کنیم. ما قصه دراماتیک داشتیم که میخواستیم در آن بستر اتفاق بیفتد و اینطور نبود که بخواهیم به زمان خاصی اشاره کنیم. آنچه میگویید حذف شده همان زمان است نه اتفاقهای دراماتیک و ما اتفاقهای دراماتیک و ملودرام را در این سریال چینش کردیم تا اینکه بخواهیم به جزئیات بپردازیم. از طرفی «دلدادگان» سریال الف ویژه هم نبود که قرار باشد وسعت انقلاب را در آن نشان دهیم و اگر میخواستیم بخشی از انقلاب را نشان دهیم باید بسیار گستردهتر کار میکردیم که از اول چنین چیزی برای ما تعبیه نشده بود.
** سریالی که در زمان مهمی مثل انقلاب به تصویر کشیده میشود این انتظار از آن میرود که لااقل سطحی از آن عبور نشود.
– قرار نبود که به انقلاب بپردازیم و قرار بود قصه را روایت کنیم و فکر میکنم مخاطب دلش می خواست قصه را ببیند و با شخصیتها پیش رود. اگر قرار بود سریالی انقلابی بسازیم میتوانستیم جز به جز اتفاقها را نشان دهیم و این در سریالهای دیگر محقق شده است.
** منظورم این نیست که برای مثال جز به جز پیش میرفتید و تمامی اتفاقات و رویدادها را نشان میدادید بلکه شما در قصهای که ربط مستقیم به برهه انقلاب و بالاخص پیروزی انقلاب دارد و کاراکترهای اصلی در بستر انقلاب و به دلیل تقارن با آن برهه از زمان، اتفاقهایی برایشان میافتد و زندگیشان را دگرگون میکند.
– اگر ما ریز اتفاقها را از دستگیری مالک گرفته تا فعالیتهای بچههای انقلابی و تجاوزی که به کشور صورت گرفت را بیش از آنچه نشان دادیم، در بستر درام به تصویر میکشیدیم به نظرم زیادی از حد پیش رفته بودیم چراکه قصه ما کارکرد دیگری داشت و اگر به ریز اتفاقها اشاره جز به جز میشد مخاطب از قصه ما دور میشد.
** موضوع اینجاست که قصه شما با این جریانی که میگویید پیوند خورده بود.
– ما حس میکردیم به همین میزان که نشان دادیم کفایت میکند، حالا اینکه به نظر شما کم است دیگر نمیدانم. برای چنین قصهای که مخاطب به دنبال قصه درام در داستان است، به همین میزان کافی بود. از طرفی دگرگونی زندگی شخصیتهای داستان، ختم به خیر شد و دو آدمی که واقعا به همدیگر میآمدند را به هم رساند. برای مثال ما در تبعید روند بالغ شدن مالک را میبینیم و به نظرم ما از انقلاب فاصله نگرفتیم و تا همین الان و زمان حال تاثیر آن را روی مالک میبینیم که چقدر پخته شده است. جالب است که در برخی از کامنتها میخواندم که چرا سریال را انقلابی کردید! در حقیقت ما قرارداد سریالی در ژانر ملودرام را بسته بودیم و مخاطب دوست داشت داستان مالک، نادر، فرزانه و مرضیه و چگونگی ارتباط بین آنها را ببیند. تمام تلاشمان روی این بخشها بود و بیشتر از ۱۵ قسمت نمیخواستیم به آن فصل بپردازیم. گرچه الان که کار در حال پخش است به این نتیجه رسیدیم که اگر بیشتر از ۱۵ قسمت میشد، برای مخاطب جذابتر بود. فصل سه فصل دراماتیک و پر از سکانسهای بحرانی و هیجانی است و باید صبر کنیم تا پایان سریال و بعد از آن متوجه میشویم که مردم کدام فصل را بیشتر دوست داشتند.
** برخی بر این باورند که فصل گذشته شما کیفیت قابل قبولتری نسبت به زمان حال دارد.
– واقعیت این است که فصل دو به دلیل خوب بودن تک تک عوامل از بازیگران گرفته تا بخشهای دیگر، جذاب درآمده است. البته نمیتوان فضای نوستالژیک این فصل را در جذابیت آن بی تاثیر دانست. بازی آرش مجیدی و ارتباط خوبی که با بازیگر نقش فرزانه برقرار کرد نیز در این چرخه بی تاثیر نیست. همچنین تعدادی از مخاطبان ما متولد دهه ۷۰ بودند که هیچ ذهنیتی از آن فضا نداشتند و اتفاقا توانستند ارتباط خوبی با آن فصل برقرار کنند و این را میشود از نقطه مثبت این سریال دانست. ما با تولید این سریال خوشبختانه توانستیم آن دسته از مردم که با انقلاب بیگانه هستند و آن شرایط و فضا را تا به حال ندیدهاند، را با خود همسو کنیم که لااقل به بهانه همراهی شخصیتهای سریال، این بخشهای انقلاب و … را هم دیدهاند.
** جالب است که میگویید اغلب مخاطبان ما متولد ۷۰ هستند.
– بله، خودمان هم باورمان نمیشد و فکر میکردیم که مخاطبان بخش گذشته سریال پدر و مادرها باشند، اما اینطور نبود و توانستیم طیف وسیعتری را با خود همراه کنیم.
** اوایل پخش سریال «دلدادگان» کارگردان و برخی عوامل روی زمان پخش نامنظم سریال معترض بودند و این موضوع تا همین الان هم ادامه دارد.
– بحث پخش ما را هم آزار داد و بیشتر از اینکه بی احترامی به مخاطبانمان بود ناراحت میشدیم. احترام به مخاطبان فقط برای سازندگان نیست و تلویزیون هم باید این احترام را برای مخاطبانش قائل شود و اگر تلویزیون پخش منظمی برای سریالی که مخاطب در حال دنبال کردن آن است، داشته باشد این یعنی احترام به او به عنوان مخاطب را رعایت کرده است و در غیر اینصورت مخاطب هم دلخور میشود. امیدوارم پخشهای بعدی این سریال منظم و مرتبتر باشد.
** البته شنیده میشود به دلیل تقارن سکانسهایی که به دفاع مقدس ربط داشت، زمان پخش تا این اندازه جا به جا شده است.
– شاید این هم درست باشد تا به اندازهای بی مناسبت نباشد چراکه سریال دفاع مقدسی آنچنانی هم امسال پخش نشد.
** در جایی از صحبتهایتان به این اشاره کردید که مخاطب دوست داشت ارتباط کاراکترها. بالاخص ازدواج مالک و مرضیه را ببیند، اما شما ازدواج مالک و مرضیه را هم نشان ندادید و طوری چیده شده بود که انگار مشکل از تدوین بوده است.
-ما گذری دو سه ساله از سال ۶۰ تا ۶۳ زدیم و تا سال ۶۵ که در مجموع میشود گذری ۹ ساله و همانطور که گفتم به خیلی از موارد اشاره مستقیم و دقیقی نکردیم که به مشکلات تاریخی برخورد نکنیم. درباره ازدواج مالک و مرضیه هم فکر نمیکنم ابهامی وجود داشته باشد چراکه از گذشته همه چیز مشخص بود و فقط در یک سکانس میخواستیم مخاطب متوجه شود این دو با هم ازدواج کردند.
** نکته مهمی که درباره دلدادگان وجود دارد عدم مطابقت بازیگرانی است که در فصل گذشته و در فصل حال یک نقش را ایفا میکنند.
-ما سعی کردیم ویژگیهای اخلاقی و شخصیتی بازیگرهایمان را حفظ کنیم. در بخش انتخاب بازیگران دچار محدودیت بودیم و نمیتوانستیم دقیقا بازیگری انتخاب کنیم که در هر دو برهه از زمان دقیقا فیزیک یکسانی داشته باشد و با شرایط فیزیکی آرش مجیدی و با قد ۱۹۰ آرش هیچ انتخابی نداشتیم و شاید بهترین انتخابمان آقای رایگان بود و جالب است بدانید آقای رایگان قرار بود از همان ابتدا جزو بازیگران اصلی این سریال باشد و اول او انتخاب شد و بعد آرش مجیدی.
** این موضوع درباره همه بازیگران زمان حال و گذشته صادق است؟ یعنی در ابتدا بازیگران زمان حال را انتخاب کردید و بعد گذشته؟
– برای انتخاب سه بازیگر نقش اصلیمان، روی فیزیک چهره، رفتار و صدایشان تمرکز داشتیم و بعد آنها را انتخاب کردیم. اما به نظرم خصوصیات رفتاری آرش مجیدی و مسعود رایگان کاملا قابل باور است، اما این احتمال هم وجود دارد درباره برخی از بازیگران این موضوع مصداق نداشته باشد. از طرفی اگر میخواستیم بازیگرها را برای رسیدن به سن میانسالی گریم کنیم باز هم مخاطب نمیتوانست ارتباطی که باید را با نقشها بگیرد و خیلی دلچسب نمیشد و بر همین اساس بازیگرها را تفکیک کردیم.
** از اینجا به بعد مخاطب با غافلگیریهایی روبرو خواهد بود؟
– بله، ما همچنان مخاطبانمان را غافلگیر میکنیم و با دلیلهای منطقی غافلگیریهایی را پاسخ میدهیم. مخاطب ما با آگاهی از رازها به تماشای فصل سه سریال مینشیند که فکر میکنم آگاهی از بسیاری از اتفاقها باعث میشود تا فصل سه برای مردم جذابتر شود، فارغ از اینکه ممکن است تعدادی با بازیگران سریال در زمان حال ارتباط برقرار نکرده باشند.
** اما یکی از نقاط منفی این سریال حضور دو بازیگر جوانی است که اتفاقا در قامت نقش اصلی دلدادگان ظاهر شدند.
– انتخاب چهره جدید نیاز شرایط فعلی سینما و تلویزیون ما است و نیت ما درست بود و باید بازیگرهای جوان را معرفی کنیم و زمانیکه این ریسک پذیرفته میشود ممکن است جواب بدهد و ممکن است جواب ندهد.
** جمله پایانی.
– بهتر است بعد از پایان سریال قضاوت کنیم و من چنین تصوری دارم. باید جهانِ کامل شده تمامی این افراد را در قصه ببینیم و بعد درباره آنها نظر بدهیم. من با «دلدادگان» اولین کار ۶۰ قسمتیام را آنهم با این ساختار تجربه کردم. رازهایی که در قصه وجود دارد، تاثیرگذاری و ملودرام بودن این قصه برایم جذاب است.
سریال «دلدادگان» به کارگردانی منوچهر هادی و تهیه کنندگی ایرج محمدی هر شب از شبکه سه سیما پخش میشود. در این سریال آرش مجیدی، لیندا کیانی،سمیرا حسن پور، حمید گودرزی، مسعود رایگان، مهرانه مهین ترابی، پانتهآ بهرام و … به ایفای نفش پرداختند.