چرا وزارت پزشکان بر وزارتخانه بهداشت غلط است؟
مگر فیزیوتراپها چه میکنند؟ آیا غیر از مالیدن کاری میکنند؟ پرستارها چه؟ آیا اصلا کارشان قابل قیاس با کار جراحها هست؟ تکنیسینها چه؟ بهیارها چطور؟ روانشناسها، متخصصین شنوایی سنجی، رایولوژیستها و دیگران چه؟
به گزارش تابناک، طی روزهای گذشته و پس از آنکه فیلمی در شبکههای اجتماعی بازنشر شد که در آن وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی خطاب به پیرمردی که از هزینههای بالای یک خدمت پزشکی گلایه داشت، شوخیهای زنندهای بیان میکرد، بار دیگر این سوال به وجود آمد که آیا براستی فارغ التحصیلان پزشکی برتری خاصی به دیگر متخصصان دارند؟
سوالی که از قدیم الایام مطرح است و ظاهرا از دید برخی پزشکان پاسخش مثبت است و به وضوح مشخص. امثال قاضی زاده هاشمی، وزیر بهداشت کشورمان که به صراحت مقابل چشمان هیات همراه و مردم بجستان و از آن مهم تر، دوربینهایی نامحرم، تاکید میکند فیزیوتراپی چیزی جز مالیدن نیست و متخصصان این رشته هم کار خاصی نمیکنند.
اظهار نظری که نه یک فرد عادی، که از زبان پزشکی بیان میشود که متخصص است و احتمالا از دید خودش، در مهمترین تخصص هم تحصیل و فعالیت کرده است. پزشکی که فیزیوتراپ در چشمش چیزی بیشتر از مشت و مال دهنده نیست و نیاموخته، چه برسد به دیگر متخصصان شاغل در عرصه بهداشت و درمان.
البته این ماجرا در قیاس با دیگر موضعگیریهای وزیر کوچک به نظر میرسد، به ویژه اگر به یاد آوریم این وزیر مجری طرح تحول نظام سلامت است و با نگاه یک پزشک، همه ارکان طرح را پیش برده؛ چه در مقوله تخصیص اعتبارات، چه در توجه به رئوس طرح تحول و چه در موارد مرتبط با این طرح. رویکردی که بسیاری بر این باورند موجب شده طرح تحول به نفع عدهای قلیل و به زیان جمعیتی بزرگ از متخصصان و در نهایت مردم شود.
از افزایش چشمگیر درآمد پزشکان در این طرح گرفته تا بی توجهی به اقشار دیگر شاغل در عرصه بهداشت و درمان از جمله پرستاران (که بارها در این خصوص اعتراض کرده و کوشیدهاند وزیر را از خواسته هایشان مطلع نمایند)، و از درگیری با بیمهها گرفته تا مناقشه طولانی مدت با وزارت تعاون برای دستیابی به منابع امثال سازمان تامین اجتماعی، شواهد فراوانی وجود دارد که نشان میدهد نگاه وزیر بهداشت به مسائل، نگاه یک پزشک است نه نگاه یک وزیر.
موضوعی که البته پیشتر نیز در دوران حضور دیگر پزشکان در راس این وزارت خانه به اشکال مختلف بروز و نمود یافته و شائبه آفرینی کرده است. شائبههایی که ممکن است برخی شان درست هم نبوده باشند، اما به خلق ابهامات فراوان منجر شده و کمترین اشکالشان، انسجام زدایی از بدنه وزارت بهداشت و درمان بوده است.
مسائلی که شاید یکی از دلایل مهم گماردن افرادی با تخصص غیر پزشکی در وزارت بهداشت در دیگر کشورها باشد. وزارت خانهای که ماموریتش برقرار کردن نظام بهداشت و درمان است و توجه اصلیاش میبایست به مردم باشد. مردمی که در میانشان متخصصانی که در این عرصه شاغل هستند (از جمله پزشکان) هم قرار دارند. ماموریتی که به سرانجام نخواهد رسید مگر آنکه اقتصاد این وزارت خانه بچرخد، به همه نیازهای مردم توجه شود، نیازهای متخصصان و کارکنان ساختار بهداشت و درمان مورد توجه قرار گیرد و همه در جای خود محترم و مهم شمرده شوند.
رویکردی که بر اساس آن، فیزیوتراپ، شغلی بسیار کلیدی و مهم دارد، مراجعین به وی نیازمند حمایتهای مالی هستند و میبایست دیده شوند، پرستاران در آن سهم بزرگی دارند و مردم در آن آنقدر مهم اند که میبایست تک تک خواسته هایشان را شنید و بدانها پاسخ داد، ولو پزشکی ندانند و تخصص نداشته باشند و به قدر وزیر تحصیل نکرده باشند و نابغه محسوب نگردند!
هدفی که امثال آلمانی ها، فرانسویان، انگلیسی ها، آمریکاییها و… دریافتهاند برای تحقق اش نیازمند فردی آشنا به مدیریت یا اقتصاد یا حتی سیاست در راس وزارت بهداشت هستند نه یک پزشک. درست مثل نیاز به حضور افرادی با چنین تخصصهایی در راس وزارت خانههای دیگر، خواه وزارت تعاون و کار باشد و خواه وزارت صنعت. وزارت خانههایی که قرار است اهداف بزرگی را محقق کنند، نه اینکه به قضاوت درباره اهمیت مشاغل بپردازند و نگاه وزیرشانبه مسائل از بالا به پایین باشد.