“غول” چطور بزرگ شد؟
آمار اخیر بانک مرکزی نشان میدهد حجم نقدینگی در پایان تیرماه امسال به حدود ۱۶۰۲ هزار میلیارد تومان رسیده است؛ که نسبت به اسفندماه تا ۴.۷ درصد و در مقایسه با تیرماه سال گذشته ۲۰.۱ درصد رشد دارد. کارشناسان رقم رو به رشد نقدینگی را عامل اصلی تورم معرفی میکنند. این در حالی است که در بعضی کشورها با وجود نقدینگی بالا تورم همچنان در حد پایینی قرار دارد. وحید شقاقی شهری استاد دانشگاه و اقتصاددان تاثیرگذاری یا مخرب بودن نقدینگی را بررسی میکند.
شقاقی شهری به فرارو میگوید: نقدینگی هم میتواند متغیر خوبی در اقتصاد باشد و هم میتواند نقش مخرب داشته باشد. زمانی نقدینگی متغیر خوب یا تسهیل کننده اقتصاد است که بخش مولد بتواند آن را جذب کند. متاسفانه بخش مولد ما اکنون قدرت جذب نقدینگی را ندارد. ما موانع کسب و کار زیادی داریم؛ نتوانسته ایم امنیت سرمایه گذاری را فراهم کنیم، امنیت اقتصادی را نتوانستیم تقویت کنیم، حاشیه سود تولید کاهش و ریسک فعالیتهای بخش مولد افزایش پیدا کرده است. ما یک بخش غیرمولد کم ریسک و پرسود در اقتصاد ساخته ایم. فضای اقتصادی ما رانتی بوده و نتوانستیم ابزارهای مهار سوداگری را در اقتصاد ایران طراحی کنیم. ما قادر به مهار سوداگری با گرفتن مالیات از فعالیتهای غیرمولد نبوده ایم. فعالیتهای سوداگرانه کم ریسک و پرسود شده است. پس نقدینگی در اقتصاد ما به جای آنکه یک متغیر تاثیرگذار و مثبت بر بخش مولد باشد به یک متغیر مخرب تبدیل شده است.
نقدینگی در کشورهای توسعه یافته ای مثل آلمان به نفع اقتصاد است
این اقتصاددان ادامه میدهد: در کشورهای توسعه یافتهای مثل آلمان، بالا بودن حجم نقدینگی ایراد ندارد. اتفاقا اگر نقدینگی در این کشورها بالا برود به نفع اقتصاد آنهاست. نقدینگی موجب تقویت بخش مولد اقتصاد میشود. آلمان به دنبال افزایش نقدینگی خود است. این کشورها بخش سوداگری و غیرمولد را مهار کرده و موانع کسب و کار پیش روی مولد را برداشته اند. به این ترتیب نقدینگی به سمت بخش مولد اقتصاد میرود. این باعث میشود که بخش مولد آنها توسعه پیدا کند. اما در مقابل نقدینگی در اقتصاد ایران به خاطر وجود موانع در برابر تولید به سمت بخش مولد حرکت نمیکند. همچنین بخش غیرمولد و سوداگرانهای ساخته شده است که ریسک پایین و سودآوری بالا دارد و هیچ ابزار مهاری برای آن ایجاد نشده است.
او ادامه میدهد: شاخص عمق مالی (نسبت نقدینگی به تولید) ما بعد از انقلاب معمولا بین ۵۰ تا ۶۰ درصد بوده و اکنون این رقم بالای ۱۱۰ درصد است. اما چون راهی به سمت بخش مولد پیدا نمیکند به سمت بخش غیرمولد میرود و بازارهای سوداگری و دلالی را به هم میریزد و موجب افزایش قیمتها در بازارهای سوداگری میشود و اتفاقا باعث میشود بخش مولد ما هم تعطیل شود و نقدینگی بخش مولد هم به سمت غیرمولد مثل بازار سوداگری ارز، سکه، خودرو، زمین و مسکن حرکت کند. در دهه ۷۰ سوداگران سیم کارت ثبت نام میکردند و سپس آن را در بازار میفروختند و سود بالایی نصیبشان میشد. این سود بدون آنکه تلاش یا فعالیتی صورت بگیرد اتفاق افتاده و ما هیچ گونه ابزار مهاری برای آن نداشته ایم. ابرطبقه و رانتجوها اجازه نداده اند که ما ابزارهای مهار سوداگری بگذاریم. آنها اجازه نداده اند که پایههای مالیاتی مثل مالیات بر ثروت، عایدی سرمایه، واردات کالاهای لوکس یا سایر پایههای مالیاتی که سوداگری را مهار کند تصویب شود. به این ترتیب نقدینگی در اقتصاد ایران به جای آنکه یک متغیر مثبت باشد مخرب بوده است. بنگاههای تولیدی ما الان با کمبود نقدینگی رو به رو هستند و ما این همه حجم نقدینگی گسترده در اقتصاد ایران داریم. این حجم از نقدینگی مثل ابر بارانزایی است که بر سر یکی از بازارهای سوداگری میبارند. این موضوع حتی باعث میشود برخی بنگاههای تولیدی را تعطیل کرده و دلار یا خودرو خریداری کنند. اینجاست که نقدینگی به متغیر مخرب اقتصاد ایران تبدیل میشود.
شقاقی شهری معتقد است: نظام بانکی ایران، نظام ساختارمندی نیست که نقدینگی را به سمت تولید هدایت کند. سایر نهادهای اقتصادی هم ما نمیتوانند نقدینگی را به سمت تولید هدایت کنند. نقدینگی در اقتصاد ایران همیشه به سمت بازارهای سوداگری رفته است. مثلا فردی یک پراید به قیمت ۲۱ میلیون تومان میخرد و آن را در بازار آزاد به قیمت ۴۰ میلیون تومان میفروشد. به این ترتیب او ۱۹ میلیون تومان سود کرده است. اگر مالیات بر عایدی سرمایه یا مالیات بر سود سرمایه وجود داشت دولت میتوانست بگوید ۸۰ درصد این سود را باید به عنوان مالیات بپردازد. آن موقع دیگر کسی دلالی خودرو نمیکرد. اما هیچ ابزاری تعبیه نشده و این باعث شده نقدینگی ۱۶۰۰ هزار میلیارد تومانی در اقتصاد ایران نقش مخرب داشته باشد.
ترازنامه های بانک ها غیرواقعی است
این اقتصاددان ادامه میدهد: رشد نقدینگی ما زمانی از کانال بانک مرکزی بود. بانک مرکزی پایه پولی را افزایش میداد و با یک ضریب فزاینده بالا به نقدینگی اضافه میکرد. سپس توانستند آن را کنترل کنند و اجازه ندهند که رشد پایه پولی بیش از اندازه افزایش پیدا کند؛ بنابراین جلوی خلق نقدینگی از سوی بانک مرکزی گرفته شد. اما ساختار معیوب نظام بانکی، تراز نامههای غیرواقعی نظام بانکی، درآمدهای موهومی نظام بانکی، موجب شد که خلق نقدینگی از سوی نظام بانکی صورت بگیرد. الان مساله این است که خلق نقدینگی ما از سوی پایه پولی و بانک مرکزی نیست بلکه از کانال نظام بانکی ماست. ترازنامههای بانکهای ما غیرواقعی است. درآمدهایشان موهومی است و ترازنامههای بزرگی را نشان میدهند. ظرف دارایی هایشان موهومی است. این موجب میشود که خلق نقدینگی میکنند.
این استاد دانشگاه میگوید: من اگر جای بانک مرکزی بودم بر ترازنامههای غیرواقعی بانکها محدودیت رشد میگذاشتم. مثلا میگفتم بانک ایکس ترازنامه شما موهومی است؛ لذا اجازه ندارید که سال بعد بیش از دو یا سه درصد ترازنامه خود را رشد دهید. این موجب میشود که اجازه خلق نقدینگی نداشته باشند. بانکهای ما دست به خلق نقدینگی زده اند و اکثرا هم ترازنامههای خود را بیش از اندازه و موهومی نشان میدهند. این موجب میشود که میتوانند خلق زیاد نقدینگی کنند. مثال ساده اش این است که در طرف داراییهای بانکها داراییهای سمی، مطالبات معوق و مطالبات مشکوک الوثوق جزء طرف دارایی میآید. این موضوع موجب میشود که درآمدهای آنها موهومی و ترازنامه هایشان بیش از اندازه بسته شود و اجازه پیدا کنند نقدینگی خلق کنند. خلق نقدینگی از سوی نظام بانکی باید کنترل شود. روش این کار آن است که ما بر رشد ترازنامه بانکهای بعد محدودیت بگذاریم و همچنین بانک مرکزی تلاش کند که ترازنامههای بانکی را واقعی کند. درآمدهای موهومی را از نظام بانکی خارج کند. اصلاح ساختار بانکها باعث میشود که جلوی خرج نقدینگی از سوی بانکها گرفته شود و اجازه داده نشود بانکها اضافه برداشت کنند.