ایران، لقمه راحتی برای ترامپ نخواهد بود
امروز، ترامپ آمده است تا نتایج هزینههایی که کشورش در گذشته صرف کرده است را برداشت کند؛ از این رو، صراحتا دولتهای منطقه را به ضرورت پرداخت بهای برخورداری از حمایت آمریکا فراخوانده است؛ اما این مهم بدون ساختن یک دشمن فرضی محقق نمیشود و ایران همان دشمن فرضی است. در همین رابطه، ایالات متحده از برجام خارج شد تا مقابله را رسانهای کند و چه بسا در صورتی که ترامپ موفق شود اتحادیه اروپا را در این مورد با خود هم داستان کند، مقابله از سطح رسانهها نیز فراتر رود.
صالح القزوینی در رای الیوم نوشت: رئیس جمهور آمریکا دونالد ترامپ تنها به گفتن این نکته اکتفا کرد که کشورش ۷ تریلیون دلار در منطقه هزینه کرده و هیچ دستاوردی نداشته است، اما به زمان، مکان و چگونگی چنین هزینهای اشاره نمیکند.
به گزارش بازتاب، این رسانه عرب زبان ادامه داد: ایالات متحده این مبلغ هنگفت را در عراق و افغانستان هزینه کرده است و با این فرض، انتظار میرود که دو کشور مذکور به قطعهای از بهشت خدا روی زمین تبدیل شوند! اما میبینیم که جز ویرانی، خرابی و بحرانها و جنگها چیزی عاید آنها نشده است؛ بنابراین، ایالات متحده چنین مبلغی را چگونه هزینه کرده است؟!
آمریکا مدعی است که این مبلغ صرف دو جنگ عراق و افغانستان شده، اما آیا عاقلانه است که تصور کنیم تمام این مبلغ زمانی در کشورهای عراق و افغانستان هزینه شده است که صدام حسین و طالبان در ضعیفترین مراحل حیات سیاسی خود به سر میبردند و به همین دلیل بلافاصله پس از حمله آمریکا فرو پاشیدند؟ واقعا برای از بین بردن چنین نظامهای ضعیفی ۷ تریلیون دلار لازم است؟!
شکی نیست که بخش اندکی از ۷ تریلیون دلار صرف دو عملیات براندازی طالبان و صدام شد و بخش قابل توجهی از این مبلغ در راستای تبعات إشغال هزینه شد؛ چرا که مقاومت عراقیها در برابر این اشغال، خسارتهای زیادی را به امریکاییها وارد کرد. روزی نبود که نیروهای آمریکایی در عراق مورد حمله قرار نگیرند.
رئیس جمهور سابق آمریکا، اوباما متوجه این بحران اقتصادی شد و معتقد بود در صورت ادامه اشغال عراق، ایالات متحده بدون شک فرو میپاشد؛ از این رو، به سرعت نیروهای آمریکایی را از عراق خارج کرده و از دخالت کشورش در بسیاری از بحرانهای خلیج فارس کاست.
ترامپ به نوبه خود مشکل را تا حدی مشخص کرد و دانست که بحران اقتصادی به ایالات متحده اجازه ایفای نقش رهبری در جهان را نمیدهد؛ به همین دلیل، در پشت پرده تمام اقدامات و تصمیمات او، در درجه اول، سودآوری برای آمریکا قرار دارد و هدف او کاهش هزینه هاست.
امروز، ترامپ آمده است تا نتایج هزینههایی که کشورش در گذشته صرف کرده است را برداشت کند؛ از این رو، صراحتا دولتهای منطقه را به ضرورت پرداخت بهای برخورداری از حمایت آمریکا فراخوانده است؛ اما این مهم بدون ساختن یک دشمن فرضی محقق نمیشود و ایران همان دشمن فرضی است. در همین رابطه، ایالات متحده از برجام خارج شد تا مقابله را رسانهای کند و چه بسا در صورتی که ترامپ موفق شود اتحادیه اروپا را در این مورد با خود هم داستان کند، مقابله از سطح رسانهها نیز فراتر رود.
ایران، اما به خود اجازه نمیدهد که به لقمه راحتی برای ترامپ تبدیل شود؛ البته طبیعت مقابله ایران با این حمله آمریکا، منوط به میزان همراهی جامعه بین الملل با تحریمهای آمریکاست و در حالتی که جامعه بین الملل در برابر فشارهای آمریکا تسلیم شود، این مقابله در حدود مشخصی باقی نخواهد ماند؛ چرا که ترامپ از زمان خروج از برجام، به نحوی آتش را به روی ایران گشوده است و با اینکه تهران از شرارههای این اتش متاثر شده، اما هنوز مستقیما در معرض آن قرار نگرفته است؛ بدین جهت است که ایران هر آنچه در دست دارد را برای مقابله با همراهی دیگر دولتها با واشنگتن، به خدمت میگیرد.
اوج گیری تنشها علیه ایران و احتمال به راه افتادن جنگی علیه ان، برای ترامپ آسان نخواهد بود و در صورتی که ایالات متحده ادعا میکند ۷ تریلیون دلار برای سرنگونی دو نظام رو به فروپاشی هزینه کرده است، برای از بین بردن ایرانی که از تواناییهای موشکی و هستهای برخوردار بوده و امتداد منطقهای و بین المللی دارد، چه مبلغی را باید هزینه کند؟!