چرا آلمان به اندازه فرانسه برای مقاومت در برابر ترامپ آماده نیست؟
پیتر آلتمایر، وزیر اقتصاد آلمان و چهرهای طرفدار اروپاگرایی، به ندرت با تصمیمات بروکسل مخالفت میکند، ولی هفته گذشته بود که وی با تصمیم اتحادیه اروپا، مبنی بر جبران خسارت شرکتهای اروپایی در نتیجه تحریمهای آمریکا علیه ایران مخالفت کرد. آقای وزیر با بیان این که هیچ ابزار حقوقی برای حمایت از شرکتهای آلمانی و یا به دست آوردن معافیت آنها از تحریمهای آمریکا نداریم، مخالفت خود را با اقدامات سادهانگارانه در این راستا اعلام کرد.
به گزارش تابناک؛ روزنامه آلمانی اشپیگل، پس از اشاره به موضع وزیر اقتصاد آلمان، در مطلبی مفصل به چرایی تفاوت رفتار آلتمایر و مرکل صدراعظم آلمان در مقابل ترامپ با رفتاری که امانوئل ماکرون رئیسجمهور فرانسه در پیش گرفته، پرداخته است.
در ادامه این تحلیل آمده است، کسی در بروکسل به اظهارات وزیر اقتصاد آلمان توجه نکرد. در همان زمانی که هایکو ماس، وزیر خارجه آلمان مشغول گفت وگو با همتایان فرانسوی و انگلیسی خود بود، فدریکا موگرینی، نماینده اروپا در سیاست خارجی، در حال فراهم کردن همان سیاستهایی بود که وزیر اقتصاد آلمان علیه آن هشدار داده بود.
نتیجه آن شد که 9 روز پس از خروج آمریکا از برجام، اروپا عملا در برابر آمریکا ایستاد. کمیسیون اروپا تصمیم گرفت با احیای «مقررات مسدودسازی»، از شرکتهای اروپایی در برابر تحریمهای آمریکا حمایت کند.
این تصمیمی نبود که مورد نظر آلمان و یا حداقل صدراعظم و وزیر اقتصاد این کشور باشد. تصمیم توسل به مقررات مسدودسازی بیش از همه مورد حمایت ماکرون، رئیسجمهور جوان فرانسه است که تلاش دارد رهبری اروپا را به دست بگیرد. پشت پرده این فرانسه بود که به دیگران در این خصوص فشار وارد میکرد ولی آلمانها از مقابلهجویی با ترامپ ابا دارند.
فرانسه و آلمان از همان ابتدا مسیرهای متفاوتی برای آینده روابط دو سوی اقیانوس اطلس تجویز میکردند. مسأله این است که اروپا باید با ترامپ مدارا کند و سیاست دلجویی و تحبیب وی را در پیش بگیرد، یا این که به مقابله با وی برخیزد؟ آیا اروپا باید بر سر موضوع ایران، با آمریکا جنگ تجاری به راه بیندازد؟ آیا مقاومت سرسختانه در برابر ترامپ مسیر وی را اصلاح خواهد کرد و یا این که اوضاع بدتر خواهد شد؟
این پرسشی قدیمی و البته مهم است: در مقابل فشار و تهدید، کدام سیاست درست است؛ سیاست دلجویی و تحبیب یا سیاست مقاومت؟ این سؤال را اروپا معمولا در قبال ولادیمیر پوتین از خود میپرسید، ولی این بار مسأله ترامپ است.
سیاست آمریکا، سیاست حداکثر فشار است
تردیدی در عزم آمریکا وجود ندارد. آمریکا قصد اعمال بیشتری فشار به ایران را دارد و هیچ یک از متحدانش را از اعمال تحریمها علیه ایران مستثنا نخواهد کرد. ریچارد گرنل، سفیر تازه منصوب شده آمریکا در آلمان، با لحنی آمرانه به کشورهای اروپایی هشدار داده است، یا به تحریم ایران بپیوندند و یا این که خودشان را برای تنبیهات آمریکا آماده کنند. به زبان دیگر، اگر اروپا با تحریمهای ایران همراه نشود، با خطر جنگ تجاری آمریکا رو به رو خواهد بود. به همین دلیل بود که دونالد تاسک رئیس شورای اروپا اظهار داشت: «با چنین دوستانی، اروپا به دشمن نیاز ندارد».
اروپا هر گزینهای را هم که انتخاب کند تنها در صورتی میتواند در آن مسیر به موفقیت برسد که همه با آن سیاست همراه شوند و این کار را برای آلمان سخت کرده است. آلمان دوست دارد برجام را نجات دهد ولی واقعا دوست ندارد در این باره دعوا راه بیندازد. یکی از مقامات ارشد اتحادیه اروپا در این باره گفته است، «برلین بر سیاست دلجویی از ترامپ متمرکز است، در حالی که پاریس از این واهمه دارد که هر عقبنشینی در برابر ترامپ، باعث بدتر شدن رفتار وی شود.»
در حالی که برداشت صدراعظم آلمان این است که راهی برای مقاومت در برابر آمریکا وجود ندارد، فرانسه میگوید: هیچ راهی برای پذیرفتن فشار آمریکا وجود ندارد. همین تفاوت مواضع سبب شده در شرایطی که آلمانیها تمایل کمتری برای علنی کردن موضع خود دارند، فرانسویها نظرشان را به صراحت بیان کنند.
رئیسجمهور فرانسه فرصت سیاسی ناشی از مخالفت با آمریکا را درک کرده است. او به این ترتیب موفق خواهد شد، به مردم فرانسه اثبات کند که باقی ماندن در اتحادیه اروپا تصمیم درستی است، زیرا این تنها اروپای متحد است که توانایی مقاومت در برابر عهدشکنی آمریکاییها را دارد. در مقابل در آلمان عقیده مقامات دولت بر این است که واقعبینانه این است که بگوییم اروپا نمیتواند کار خاصی در برابر آمریکا انجام دهد زیرا وقتی موضوع ایران مطرح باشد، آمریکا اهل کوتاه آمدن نیست.
مسأله مهم، نبود اراده سیاسی!
با وجود این، به نظر میرسد در خصوص ایران، مسأله اصلی، نبود اراده سیاسی است. برای وزیر اقتصاد آلمان، موضوع مهم این است که آمریکا تهدید اعمال تعرفه بر فولاد و آلومینیوم را مطرح کرده که در صورت عملی شدن، یکی از بخشهای اصلی صنعت آلمان (خودروسازی) از آن آسیب خواهد خورد. آلتمایر قصد دارد مانع از این شود که جنگ تجاری با آمریکا به این قلب اقتصادی کشور کشیده شود. آلمان یک صادرکننده بزرگ است و از وضع تعرفههای تجاری آمریکا بسیار بیشتر از فرانسه آسیب خواهد دید.
در مقابل، برونو لومر، وزیر اقتصاد و لودریان وزیر خارجه فرانسه نشان دادهاند که آمادگی شروع مقابله به آمریکا را دارند. لودریان مسأله را از جهت اعمال حاکمیت کشورش بر امور اقتصادی خود مهم دانست.
در فرانسه صداهایی وجود دارد که حتی خواهان برخورد جدیتر با آمریکا هستند. ژان پیر رافارن نخست وزیر سابق فرانسه ـ که مسئولیت هماهنگی مقاومت فرانسه، آلمان و روسیه در مقابل برنامه بوش برای حمله به عراق را بر عهده داشت ـ منادی این فکر شده که باید گروهی چهارجانبه متشکل از فرانسه، آلمان، روسیه و چین ایجاد شود تا با ترامپ مقابله کند. او فرانسه را قدرتی جهانی میبیند که توانایی اجرای چنین طرحی را دارد.
پذیرش چنین ایدهای از سوی آلمانها بعید است. برای فردی مانند آلتمایر که روابط اروپا با آمریکا برای وی اهمیت زیادی دارد، اتحاد با چین و روسیه برای مقابله با آمریکا بدترین سناریوی ممکن است. مسأله وقتی پیچیدهتر خواهد شد که توجه شود، چنین ائتلافی تنها علیه آمریکا نیست بلکه در این جا مسأله اسرائیل نیز مطرح است. منابعی در دولت آلمان اعتراف میکنند که در همه مسائل مربوط به رویکرد آلمان در قبال ایران، اسرائیل نیز بخشی از بازی است. از نظر تیم مرکل، هر زمانی که شما درباره ایران سخن میگویید باید به اسرائیل نیز توجه داشته باشید.
آن چه اکنون در کانون بحث و اختلاف با آمریکا قرار دارد، مسأله اقتصاد است. در فرانسه شرکتهای بزرگی مانند توتال و پژو هستند که از تحریمهای آمریکا علیه ایران آسیب خواهند دید ولی شرکتهای کوچک و متوسط آلمانی که با ایران در ارتباط هستند، چندان وابسته به بازار آمریکا نیستند. با این حال، تجارت با ایران برای هیچ یک از دو کشور عدد قابل توجهی نیست. تنها سه هزارم صادرات فرانسه و دو هزارم صادرات آلمان به ایران صادر میشود.
آن چه مهم است، ارسال سیگنالهای مختلف به آمریکا و ایران است. اروپا قصد دارد به اروپا این سیگنال ارسال شود که نمیتواند با همه خواستههای آمریکا همراه شود. همچنین باید به ایران نشان داده شود که اروپا در حفظ برجام صادق است. اگر چنین سیگنالی به ایران ارسال نشود، تندروها مهار کار را به دست گرفته و ایران را از برجام خارج خواهند کرد.
صرفنظر از میزان اثربخشی اقدامات مسدودکننده اروپا، مقامات مختلف دولت آلمان بر سر این مقررات با یکدیگر اشتراک نظر ندارند. ماس وزیر خارجه معتقد است، هرچند این اقدامات شانس کمی برای نگه داشتن شرکتها در ایران باقی میگذارد، علامت مناسبی در خصوص تصمیم اروپا به آمریکا مخابره خواهد کرد. آلتمایر وزیر اقتصاد با نگاهی انتقادی به این تصمیم مواجه شده است و مرکل صدراعظم آلمان این مقررات را بیفایده میداند.
اگر ماس و آلتمایر نتوانند به توافقی بر سر موضوع آلمان برسند، آن گاه نماینده آلمان در بروکسل ممکن است در رأیگیریهای مربوطه شرکت نکند و نقش رهبری ماکرون در برابر مرکل تقویت شود.
یکی از ایدههای مطرح دیگر این که بانک اروپایی توسعه در ایران فعال شود. در ماه نوامبر گذشته، وزرای خارجه اروپا به این بانک دستور دادند که زمینهچینی بیشتر برای تأمین مالی پروژههای توسعهای در ایران را در دستور کار قرار دهد، ولی این فرایند کمی زمانبر است. پس از انجام برخی اقدامات دیگر برای فراهم کردن زمینه تأمین سرمایه پروژهها در ایران، توافق بین ایران و اروپا بر سر چارچوب حمایت این بانک از تأمین مالی پروژهها در ایران است، ولی مشکل این است که این بانک در آمریکا، یعنی بزرگترین بازار مالی دنیا نیز حضور دارد و با خطر تحریم روبه روست.
تشدید انتقادات از رویکرد مرکل
رویکرد محتاطانه مرکل نه تنها متفاوت از رویکرد ماکرون است، بلکه در آلمان و میان همحزبیهای وی نیز مورد انتقاد است. روز پنجشنبه، هایکو ماس در بروکسل با همتای فرانسوی خود و همچنین موگرینی در پیش بردن برنامه اروپا برای مقابله با اقدام ترامپ در خروج از برجام همراه شد.
تعدادی از اعضای مهم پارلمان و همحزبیهای مرکل در حزب دموکرات مسیحی نیز بر خوداتکایی بیشتر اروپا اصرار دارند و موضع فرانسه را تأیید میکنند.
المار بروک از اعضای ارشد حزب در پارلمان اروپا نیز با انتقاد رویکرد مرکل، رفتار وی را سبب تندتر شدن اقدامات ترامپ دانسته و کشیدن خط قرمز برای وی را ضروری میداند. وی هشدار داده ممکن است که ترامپ مذاکرهکنندگان سرسخت در برابر خود را دوست نداشته باشد، ولی وی به آدمهای قدرتمند احترام میگذارد. به همین دلیل، فرستادن سیگنالی قوی به وی ضروری است که روشن شود ما هر چیزی را تحمل نخواهیم کرد.