جهانبخش خانجانی:آقای روحانی! از بدنه جامعه استفاده کنید
رئیسجمهور همواره اظهار داشته که دولت دوازدهم از فضای مجازی و گردش آزاد اطلاعات حفاظت و حراست خواهد کرد، اما در مقام عمل زمانی که حکم فیلترینگ تلگرام به اپراتورهای تلفن همراه و شرکتهای بزرگ مخابراتی ارائه شد به دادن بیانیه و اعلام برائت از این عمل اکتفا کرد.
به گزارش نامه نیوز این در حالی است که وی همزمان رئیس شورای عالی امنیت ملی و شورای عالی فضای مجازی است و طبق قانون اساسی حتی میتوانست از جایگاه ریاست جمهور و اخطار قانون اساسی به این مساله ورود کند، اما تصمیم گرفت طبق معمول آرام بدین مساله بپردازد و با نهادهای مرتبط کنار بیاید. در این راستا روز گذشته علی مطهری نماینده تهران نیز در نطق میان دستور خود با بیان اینکه رئیسجمهور به عنوان مسئول اجرای قانون اساسی درباره مساله تلگرام میتوانست به قوه قضائیه تذکر قانون اساسی بدهد، گفت: «وی باید اقتدار لازم را در اجرای اصل یکصد و سیزدهم قانون اساسی از خود نشان دهد. دم زدن از تقیه و کنایه به این و آن، نشانه ضعف است. مردم انتظار صراحت و در میان گذاشتن مسائل با خود را دارند». باید دید روحانی آخرین پایگاه خود که بسیار برآن افتخار میکرد را چگونه حفظ خواهد کرد. برای بررسی فیلترینگ تلگرام و نحوه ورود رئیسجمهور و اختیارات وی در این مساله «آرمان» با جهانبخش خانجانی سخنگوی وزارت کشور دولت اصلاحلات و فعال سیاسی اصلاحطلب به گفتوگو پرداخته است که میخوانید.
برخی سخن گفتن به کنایه و اشاره را ضعف قلمداد میکنند. در این راستا کسانی هم از آقای روحانی انتظار صراحت بیشتر دارند؛ برای مثال در موضوع فیلترینگ ارزیابی شما چیست؟
اینکه رئیسجمهور به اظهارات یا سخنان دیگر افراد با کنایه و اشاره پاسخ میدهند و حتی مشاوران وی نیز از این ادبیات استفاده میکنند در گذشته نیز مورد انتقاد ما بوده است. قبلا هم گفتیم که رئیسجمهور بهواسطه مسئولیتهایی که دارد باید واضحتر و شفافتر صحبت کند. در مورد فیلترینگ تلگرام بهنظر میرسد که این مساله صرفا در چارچوب تصمیمات و یا اختیارات رئیسجمهور نبوده، بلکه این مهم حاصل مجموعهای از فضاسازیهایی است که از ماهها پیش صورت گرفته است. برخی سخنان، جامعه را به سمتی برد که تلگرام به عنوان عامل تاثیرگذار نفوذی دشمن معرفی شود. طبیعی است که وقتی چنین فضایی در جامعه بهوجود آید و فضای تبادل اطلاعات چنین رویکردی پیدا کند، طبیعتا عناصری هم سعی میکنند در چارچوب این رویداد و تفکر به این محدودیت و مسدودیت جنبه رسمی ببخشند. از این جهت رئیسجمهور شاید اختیار اینکه بتواند همه سیاستها را اعمال کند، ندارد. به هر حال با نگاهی به ترکیب شورای عالی فضای مجازی میبینیم شخصیتهای حقیقی و حقوقی در آنجا حضور دارند که رئیسجمهور خیلی نمیتواند آنها را قانع کند و آنها اساسا نسبت به این مساله قانع نمیشوند. نگرشی در کشور وجود دارد که با هر چه عرصه اطلاعرسانی را شفاف کند یا مجال دیگری به عرصه اطلاعرسانی بدهد مخالف و با هر چه به هر گونه مجرای اطلاعرسانی را مسدود کند موافق است. از این جهت برای آنها بسیار خوشایند است که تلگرام را فیلتر کنند و اجازه دسترسی ندهند. البته به نظر من نهادهای دولتی و حکومتی پس از 40 سال که از نظام میگذرد باید به این نکته رسیده باشند که محدود سازی و بستن فضای اطلاعرسانی چاره کار نیست بلکه ما باید با اقناع افکار عمومی و فضا سازیهای فکری نوعی مصونیت فکری و فرهنگی ایجاد کنیم. با تحمیل تفکر و اندیشه نمیتوان آن اندیشه را در چنین شرایط جهانی به اعتلا رساند. شاید در قرون سابق یا دهههای گذشته که با رشد تکنولوژیک مواجه نبودیم چنین امری مرسوم بوده، اما امروزه با درنوردیدن مرزهای جغرافیایی توسط رشد تکنولوژیکی چاره کار در فرهنگ سازی و مصونیت سازی فکری است و باید به نوعی ارزشهای ملی و دینی را تقویت کنیم. یکی از آفتهایی که متاسفانه در این سالها گریبانگیر ما شده مذموم شمردن ارزشهای ملی است که حتی با جشنهای ملی نیز مخالفت کردیم. طبیعتا در چنین فضایی که ارزشها و رویکردهای ملی برتابیده نمیشود اقشار وسیعی از مردم کشش و جاذبه خود را نسبت به مسائل داخلی کشور از دست میدهند. حال برای اینکه چنین شرایطی رخ ندهد باید تلاش کنیم و فکرمان را باز کنیم و همیشه به فکر مسدودسازی نباشیم. مسدودسازی آخرین مرحله هر تصمیم گیری است در حالی که برخی از دوستان آن را به عنوان اولین راه انتخاب میکنند که باید در این خصوص فکر اساسیتری صورت پذیرد.
برخی مطرح میکنند که رئیسجمهور آنطور که باید در بحث فیلترینگ وارد نشد و از جایگاه قانونی خود استفاده نکرد در حالی که رئیس دولت اصلاحات در شرایطی مشابه حتی از ابزار اخطار قانون اساسی نیز استفاده میکرد. تحلیل شما چیست؟
به نظر میرسد آقای روحانی با توجه به رویکردی که اتخاذ کرده خیلی اهل جدال و مجادله نیست، البته این به معنای کار نکردن نیست و شاید شیوه ایشان این است. یعنی تلقی آقای روحانی این است که بهترین راه برای انجام امور این است که با آرامش کارها را دنبال کند. به نظر من رئیسجمهور باید مقداری حساسیت افکار عمومی و اندیشههای مردم را نیزدر نظر بگیرد و اینگونه نشود که با این سهلانگاریها و عدم توجه افکار عمومی از وی روی برگرداند. اگر این اتفاق بیفتد آقای روحانی سرمایه اجتماعی و شرایط اعمال مدیریت را از دست خواهد داد.
رئیسجمهور با اینکه سخن از بازگشت و اجرای قانون اساسی میگوید، اما ضمانت اجرایی برای آن ندارد در حالی که در قضیه فیلترینگ میتوانست طبق اصل 113 قانون اساسی اقتدار خود را نشان دهد. این مساله به اعتماد مردم به دولت صدمه نمیزند؟
به هر حال رئیسجمهور باید کشور را اداره کند، شاید تلقی آقای روحانی این بوده که اگر بر سر این امر بخواهد جدال کند در جایگاه دیگری نتواند به دیدگاههای خود و اقناعسازی بپردازد، اما به نظر من آقای رئیسجمهور از بدنه اجتماعی مردم کمک نمیگیرد که یک نقطه ضعف محسوب میشود. اگر آقای روحانی با مردم راحتتر صحبت کند و در عین حال با شخصیتهای تراز اول کشور شفاف صحبت کند و تبعات چنین کاری در سطح ملی را یادآور شود بهتر میتواند عمل کند. به نظرم آقای روحانی باید کمی فعالتر باشد و فکر نکند که مردم با سخنرانی یا بیانیه اقناع میشوند. مردم عمل را میبینند و اگر در فرآیند عملی و کارآمدی دولت هیچ نتیجه و نکته روشنی دیده نشود مردم نخواهند پذیرفت و طبعا رئیسجمهور و حامیانش حمایت مردم را از دست خواهند داد.
این رفتار دولتمردان که در حمایت از گردش آزاد اطلاعات سخن میگویند، اما خود از تلگرام خارج شدهاند، تناقض نیست؟
شاید تلقی آنها این بوده که ما نهادهای دولتی و حاکمیتی را از تلگرام خارج میکنیم که احیانا آسیبی به زیرساختهای ارتباطی این نهادها وارد نشود، اما مردم که ملزم نیستند از یک رسانه استفاده کنند. دوران تحمیل شنیدن و یا پذیرش یک رسانه گذشته است.