احمد حکیمیپور:عملکرد شورای شهر نمونهای از رفتارهای محفلی بود
پس از انتخاب ۲۸ نفر از گزینههای مد نظر شورای شهر تهران همه منتظر بودند تا در سهشنبه با ۷ نفر برگزیده شورا آشنا شوند. گمانهزنیها حاکی از این بود که نام چهرههای آشنایی در این لیست به چشم خواهد خورد، اما با مشخص شدن نام این ۷ نفر تمامی معادلات بههم خورد.
به گزارش نامه نیوز مهمترین سوال در این میان عدم حضور محسن هاشمی به عنوان نفر اول برای تصدی پست شهرداری بود که تعجب همگان را برانگیخت. گرچه بسیاری نیز این مساله را به علت رأی حزبی اعضای شورا دانستند و چون هاشمی اهل لابیگری با هیچ حزب و گروهی نبود رأی نیاورد. برخی دیگر نیز در تئوری بدبینانهای معتقدند که اتفاقات شورا در جایی بیرون از بهشت رقم خورده و جلسه رسمی و اعلام در شورا صرفا نمایشی از دموکراسی بوده است. البته نباید از ذهن دور داشت که بهجز نام محمود حجتی وزیر فعلی جهاد کشاورزی که برای دور اول نیز به عنوان کاندیدا برای شهرداری مطرح بود سایر نامها چندان با شهرداری آشنا نیستند و به قولی لیست بسته شده در حد و اندازههای شهرداری نیست. با این اوصاف ذکر این نکته ضروری است که اصلاحطلبان در همه حال باید انسجام خود را حفظ کنند و تن به گعدههای محفلی و حزبی ندهند. آنها نباید فراموش کنند که انتخابات مجلس یازدهم در سال ۹۸ در پیش است پس باید به نحوی رفتار و عمل کنند که مردم بازهم به آنها اطمینان کنند. برای بررسی عملکرد شورای شهر تهران در انتخاب گزینههای شهرداری و حواشی پیرامون آن «آرمان» با احمد حکیمیپور عضو شورای شهر چهارم و فعال سیاسی اصلاحطلب به گفتوگو پرداخته است که میخوانید.
عملکرد اخیر شورای شهر در انتخاب گزینههای شهرداری را چطور ارزیابی میکنید؟
بدون اینکه بخواهم تصمیم شورا و اقداماتشان را زیر سوال ببرم یا سابقه فعالیت، شخصیت و توانمندی کسانی که به عنوان گزینه شهرداری انتخاب شدهاند را به چالش بکشم با نفس کار فرایند این عمل کار دارم. نحوه عملی که انجام گرفت بنده را به عنوان یک فعال سیاسی اصلاحطلب که در حد خود برای این جریان زحمت کشیده و هزینه داده و انتظار داشتیم که از تجارب تلخ گذشته درسهای لازم را گرفته باشیم قانع نکرد و متاسفانه نشانی از درس گرفتن از گذشته در تصمیمگیری شورا دیده نشد. اتفاقی که سهشنبه در شورای شهر رخ داد ناشی از آفتی است که جریان اصلاحات از آن ضربه سنگینی خورده و نه تنها این جریان بلکه کشورمان در سال 84 از آن ضرر کرده است. این آفت نیز متاسفانه چیزی جز غرور تشکیلاتی نیست. برخی از دوستان سال 84 نیز از موضوع برتریطلبی و غرور تشکیلاتی جریان اصلاحات را با مشکل مواجه کردند و از موضع برتریطلبی و غرور تشکیلاتی موجب شدند که بالاخره جریان احمدینژاد روی کار آمد در حالی که میتوانست ادامه طبیعی کار پس از رئیس دولت اصلاحات از طریق مرحوم آیتا… هاشمی ادامه یابد و کشور دورهای با ثبات، رونق و دستاوردهای خوب اقتصادی، سیاسی و اجتماعی را تجربه کند، اما این روند بهواسطه عملکرد این افراد دچار مشکل شد. ما احساس میکردیم با توجه به اتفاقاتی که افتاده و با کاری که مردم کردند و در سال 92 فرصتی در اختیار اصلاحطلبان قرار دادند قطعا چنین رفتارهایی تکرار نشود، رفتارهایی که بوی محفلگرایی و زد و بندهای پشت پرده میدهد که مغایر با روحیات اصیل اصلاحطلبی است که بر صداقت، شفافیت و مصالح مردمی استوار است. از همان زمان نیز ما این احساس خطر را داشتیم و من فکر میکنم زمان آن رسیده که بزرگان اصلاحات مخصوصا رئیس دولت اصلاحات که مورد وثوق تمام اشخاص و جریانات اصلاحطلب است و به نوعی عمدتا کارنامه شورای شهر نیز به پای وی نوشته میشود به این مساله ورود کنند. نباید از یاد برد که با حمایت شخص رئیس دولت اصلاحات بود که مردم به افرادی که چندان شناختی نسبت به آنها نداشتند رأی دادند، اما اکنون عملکرد این شورا به چالش کشیده میشود. این نوع عملکرد شورای شهر نمونهای از رفتارهای محفلی بود. از این رو باید تدبیری صورت گیرد که جریان اصلاحات دوباره صدمه نخورد و مهمتر از آن اعتماد مردم صدمه نبیند. بارها گفتهام که اینگونه رفتارها شایسته رأی بالایی که مردم دادهاند نیست. در نتیجه زمان آن رسیده که بزرگان ورود کنند و به مسائلی که ایجاد حاشیه میکند و فرصت خدمتگزاری درست را از اصلاحطلبان سلب میکند رسیدگی کنند.
برخی مطرح میکنند که اعضای شورا در روز انتخاب گزینههای شهرداری، حزبی رأی دادند و همین امر موجب شد برخی از افراد به گزینههای پایانی راه نیابند. تحلیل شما در این باره چیست؟
اتفاقی که در شورا شاهد آن بودیم تبانی و تصمیمگیری از قبل بود و جلسه علنی و بحثهایی که در این باره صورت گرفت نوعی نمایش دموکراسی بود. تصمیمات از پیش گرفته شده، لابیها انجام شده و رأیها معلوم شده بود که فقط در صحن شورا به مرحله اجرا رسید. آن زمان نیز صدای خیلیها درآمد که این ظاهرش عملکرد دموکراسیوار است اما تصمیمات از قبل گرفته شده است. این مساله درست نیست و مغایر با رویکرد اصلاحطلبانه است. تمام حرف ما این است که این عملکردها یکبار موجب شد تا کشور در سال 84 یک فرصت را از دست بدهد، اما ما امیدوار بودیم کسانی که چنین اخلاق و روحیاتی را دارند از این مسائل کنارهگیری کرده باشند، اما این مساله را ندیدم. آن زمان در بستر لیست که هنوز کاملا به انتقادات رسیدگی نشده یکی از اعضای یکی از تشکلهای اصلاحطلب متاسفانه عضویت خود را در تشکل کتمان کرد و نگفت عضو کدام حزب است تا بدین بهانه و با پنهان کردن وابستگی حزبی خود چند نفر وارد شورا شوند. اعضای شورا با هم میثاقنامهای را امضا کردند که هیچکدام از شورا خارج نشوند، حال وقتی این مساله مطرح میشود انتظار است که فراکسیون بازی نیز در شورا پیش نیاید، یارکشی نشود و اعضا فراکسیونی تصمیم نگیرند. بالاخره مردم که فراکسیونی رأی ندادهاند بلکه به لیستی واحد رأی دادهاند که شورایی متحد و منسجم و با عملکرد شفاف در راستای منافع مردم و حل معضلات شهرشان ببینند. اینکه در شورا یارکشی پیش بیاید و برخی بخواهند از بیرون شورا را هدایت کنند و شورا را به حاشیه و چالش بکشند نهاد اجتماعی و خدمات را دچار مشکل میکند و از این ناحیه قطعا آسیب میبینیم. من معتقدم متاسفانه همه اینها نشانه ناشکری و قدرنشناسی فرصتی است که مردم با رأی خود در اختیار جریان اصلاحات گذاشتند. نمیخواهم صراحتا بگویم، اما بالاخره افرادی بودند که در سال 92 اعتقادی به حضور مردم در انتخابات نداشتند و به قول معروف تحریمی بودند و من بعید میدانم که اینها در انتخابات سال 92 شرکت کرده باشند و شناسنامه آنها مهر خورده باشد. اکنون با وجود شرایط موجود برای تحرک اصلاحطلبان این عده به عرصه بازگشتند و تمام زحمات عدهای از اصلاحطلبان که تلاش کردند این جریان کمکم احیا شود و به مرور به صحنه سیاسی کشور وارد شود، همانطور به اداهایی که در دولت دوم اصلاحات مخصوصا در سال 84 درآوردند ادامه میدهند و این مسائل تکرار میشود. متاسفانه این افراد هیچ زمانی نیز تن به نقد درون جریانی نداده و هیچ وقت به نقد همفکران خود گوش نکردهاند. من واقعا این مساله را یک هشدار میدانم و اتفاقی که در شورای شهر افتاد نشانه مهمی است که اصلاحطلبان و بزرگان این جریان آن را جدی بگیرند و ورود کنند که این مسائل جمع و جور شود و الا رفتارهای شبهفرصتطلبانه که ناشی از غرور تشکیلاتی است و با منافع عمومی سروکار ندارد، موجب میشود که اعتبار یک جریان ریشهدار و با سابقه خدشهدار شود که این خوب نیست.
گفتید شورا از بیرون هدایت میشود؛ این مساله چه میزان میتواند بر افکار عمومی نسبت به شورا تاثیرگذار باشد و استقلال شورا را زیر سوال ببرد؟
اینکه شورا عقبه کارشناسی و تشکیلاتی داشته باشد و اصلاحطلبان اعضا را حمایت کنند که درست تصمیم بگیرند و خوب جلو بروند امر مطلوبی است منتها به شرط اینکه مستتر به کل جریان بوده و سازوکار روشنی داشته باشد نه اینکه سازوکار مبهمی در آن شکل گرفته باشد و یک جمع و محفل یا طیف خاصی از اصلاحطلبان این کار را انجام دهند و پاسخگو نباشند. این امر درستی نیست و الا اگر اصلاحطلبان بخواهند از اعضای شورا یا فراکسیون امید مجلس حساب کشی کنند، کنترل کنند و به آنها در عین حمایت تشکیلاتی کمک کارشناسی بدهند امر خوبی است اما باید شفاف باشد که این حمایت از کجاست و همه نهادهای اصلاحطلبی مثل شورای هماهنگی که همه احزاب در آن عضوند یا شورای عالی سیاستگذاری این مساله را انجام دهند. شورای عالی که متاسفانه تعطیل است و یک سال است جلسهای تشکیل نمیشود و عدهای به نام هیات رئیسه جلسه میگیرند در حالی که کارشان غیر قانونی است و مدتشان تمام شده است. زمان قانونی حضور اینها تا انتخابات بود که اکنون تمام شده، اما اینها همچنان هر از گاهی جلسه میگذارند و اخبار آن را به جامعه میدهند در حالی که رابطهها یک طرفه است و با مشی اصلاحطلبی سازگار نیست. من این مسائل را آفت میدانم و بارها هشدار دادیم که در روش و ساختار مشکل داریم و باید به نقد آن بپردازیم. حرکت اخیر شورا در انتخاب 7 نفر، زنگ خطری بود که جریان اصلاحات باید هرچه سریعتر به نقد و اصلاح خود بپردازد که ما در آوردگاههای بعدی بتوانیم بدون کمترین ضعفی حاضر شویم. اگر شرایط اینگونه پیش برود من برای آینده چندان امیدوار نیستم.
اخیرا آقای عارف اظهار داشته که انتخاب شهردار جدید تهران نباید محلی برای گسست همبستگی اصلاحطلبان باشد، اما انتخاب شهردار در کشاکش احزاب بزرگ اصلاحطلب است، این موجب نمیشود که صرفا چند حزب بر کل جریان اصلاحات سایه بیفکنند و منویات خود را به اسم جریان اصلاحات بیرون دهند؟
اصلاحات جریان وسیعی است که احزاب بسیاری در آن حضور دارند و رفتارهایی از موضع فرصتطلبی، طبیعتا با مشی اصلاحطلبی سازگار نیست و آن را با مشکل مواجه میکند. باید چارچوبهای همکاری و فعالیتهای مشترک که بالای 20 سال است تداوم یابد و از رفتارهای فرصتطلبانه گروهی یا حزبی که بخواهد این مسائل را دنبال کند دوری شود. دعواها و کشمکشهای حزبی برای جریان اصلاحات آسیبزاست و رئیس دولت اصلاحات باید ورود کند تا این مباحث در چارچوب مباحث درون جریانی حل و فصل شود. جریان اصلاحات این ظرفیت را دارد که چالشهای درونی خود را با سازوکارهای درون جریانی حل کند و به وحدت و انسجام جریانی برسد.
بسیاری شرایط فعلی شورای پنجم را به لحاظ یارکشیها به شورای شهر اول تشبیه میکنند و معتقدند این بستر در شورای پنجم نیز مهیا است تا به سرنوشت شورای اول دچار شود. به لحاظ آسیب شناختی چرا اصلاحطلبان نمیتوانند در شورایی یکدست بدون تمایلات گروهی و حزبی به فعالیت بپردازند؟
من در شورای اول و چهارم حضور داشتم، در شورای اول اصلاحطلبان متحد و یکپارچه بودند و در شورای چهارم نیز شورا از دو فراکسیون اصلاحطلبان و اصولگرایان تشکیل شده بود و دو جریان اصلی کشور در آن حضور داشتند. از طرف دیگر شورای اول واقعا با شورای پنجم قابل مقایسه نیست چون شورای اول 3 سال کار کرد و در سال آخر دچار تنش شد و این طور نبود که ما در چند ماه اول دچار این مسائل شویم. انحلال شورای اول نیز به دست خود اصلاحطلبان صورت گرفت و اتفاقا کسانی که امروز این کارها را انجام میدهند آن زمان نیز موجب شدند که شورا به پایان دوره خود نرسد. اینها فکر میکردند که اگر شورا را منحل کنند میتوانند مدتی شهرداری را با سرپرست اداره کنند و سپس خود شهرداری را برعهده بگیرند. این بود که بحث وزنکشی را مطرح کردند و نخواستند با سایر اصلاحطلبان لیست واحد بدهند و لیست جداگانه دادندکه این موجب شکست اصلاحطلبان شد. چنان غرور تشکیلاتی آنها را گرفته بود که میگفتند اصولگرایان نیستند و حساب نمیشوند ما باید با خودمان رقابت کنیم. در واقع فضایی از توهم و فضایی خاص بود. این جریان اکنون نیز در شورای پنجم وجود دارد و رفتارهای فراکسیونی انجام میدهد و رفتارهای آنچنانی را میبینیم انگار اینها کماکان درک لازمی از رفتارهایی که اصلاحطلبان را باشکست مواجه کرد و فضا را از دست آنها گرفت، ندارند. اوج این مساله نیز در سال 84 بود. بارها گفتهایم اما صدایمان به جایی نمیرسد که جریانی وجود دارد که فرصتطلبانه جریان اصلاحات را دچار هزینه و مشکل میکند. من فکر میکردم پس از این مدت درس لازم را گرفته باشیم و وقتی وارد قدرت میشویم دیگر آن رفتارها تکرار نمیشود، اما اگر قرار باشد که درسی از تاریخ نگیریم دیگر اصلاحطلب نیستیم.
پس از استعفای آقای نجفی بسیاری مطرح کردند آقای محسن هاشمی میتواند جایگزین مناسبی برای او باشد و شاید از ابتدا نیز باید بر روی او توافق صورت میگرفت، اما شورا راه دیگری برگزید؛ به نظر شما رأی ندادن شورا به محسن هاشمی چه دلیلی داشت؟
قبلا نیز گفته بودم که باید چالشهای شهر را دریابیم، باتوجه به چالشهای شهری که وجود دارد و همچنین مناسبات بین شورا و شهرداری، نظر شخصی من این بود که آقای محسن هاشمی میتواند گزینه مناسبی برای شهرداری باشد. اینکه شورا به بهانه میثاقنامه این رفتار را از خود بروز داد نشان میدهد که در تصمیمات اتخاذ شده از سوی شورا اولویت با مسائل شهری نیست و مسائل دیگری که ارتباطی به شورا و شهرداری ندارد در اولویت است. از این جهت پیشبینی تلخ من این است که فکر میکنم خروجی عملکرد شورا نیز چیزی نخواهد بود که بتوانیم به مردم ارائه دهیم.
با وجود اینکه شورای پنجم با شعار شفافیت و مبارزه با فساد روی کار آمد، اما در برخورد با این پدیده دچار مشکل است، در این راستا برخی میگویند شورای چهارم نیز در برخورد با تخلفات شهرداری چندان قوی عمل نکرد که اکنون به شورای پنجم خرده میگیرند؛ ارزیابی شما چیست؟
به نظر من باید در عمل ببینیم چه اتفاقی افتاده چون عملکردها کاملا روشن است و این سخنان با واقعیتهایی که در شورای چهارم گذشته مغایرت دارد. بالاخره عملکرد اصلاحطلبان شورای چهارم، تعداد تذکرات و طرحهایی که دادند و برنامههای نظارتی که داشتند همه شفاف و روشن است. گرچه متاسفانه به این تجربه عنایتی نشد و همان جریانی که گفتم از موضع غرور تشکیلاتی مسائل را دنبال میکند این رفتارها را دامن زدند و عملا با بیاعتنایی محض به دوستان خود در شورای چهارم کاری را دنبال کردند که انقطاع تجربه پیش آمد و عملا نتوانستند تجربه ممتد شورای شهر را بهکار بگیرند در حالی که اصولگرایان توانستند به خوبی این کار را انجام دهند. از این جهت من کاملا مخالف این امر هستم و نشانه روشن عملکرد درست اصلاحطلبان شورای چهارم نیز خود بنده هستم که کماکان درگیر پرونده املاک شهرداریام و هنوز دادگاه ادامه دارد.
ارزیابی شما به لحاظ کارکردی و آشنایی با مدیریت شهری از 7 کاندیدای برگزیده شورای پنجم چگونه است؟
من نمیتوانم مصداقی نظری بدهم چون همه این دوستان از سرمایههای مدیریتی کشور هستند و احترامشان واجب است و نمیخواهم قابلیت این دوستان را به چالش بکشم. مهم این است که شورا میخواهد چه تصمیمی بگیرد و در مقابل تصمیم خود باید پاسخگوی مردم نیز باشد. چالشهای تهران و شهرداری روشن است و اینکه برای برطرف کردن این مشکلات کدام گزینه مناسبتر است، شورا باید به نتیجه برسد. برداشت ما چیز دیگری بود که اتفاق نیفتاد.
با توجه به اینکه شورای چهارم در بسیاری از مسائل شهری تهران عملکرد مشخصی داشته، انتظار میرود که شورای پنجم آنها را تکمیل کند، اما مشاهده میشود که صرفا هشدارهایی در این زمینه داده میشود و عملکرد مورد توجهی را شاهد نیستیم. این نوع عملکرد شورا را چگونه تحلیل میکنید؟
چون همه ما اصلاحطلبیم و در دوره قبل نیز در شورا بودیم و با این مسائل آشنایی داریم اکنون حرف برای گفتن زیاد است اما شاید چندان خوب نباشد از موضع خودزنی وارد شویم. من دوست دارم این صحبتها در مباحثات درون جریانی پیگیری شود نه در تریبونهای عمومی، اما در یک جمله میتوانم بگویم که چگونگی ورود دوستان ما در شورا به مسائل مدیریت شهری از ابتدا ورود اشتباهی بود. من معتقدم در هرکاری ورود درست بهتنهایی تضمینکننده بیش از 60 درصد موفقیت است. وقتی ورود اشتباه است باید سریع آن را جبران کرد و اگر جبران نشود فاصله از هدف و بیراهه رفتن بیشتر میشود. من احساس میکنم که این مسیر ورود غلط ادامه پیدا میکند و نشانهای از جبران آن ندیدهام.
به عنوان دبیرکل حزب اراده ملت چه میزان طرح پارلمان اصلاحات را قابل اجرا میدانید که بتواند از سهمخواهیها و وزنکشیها جلوگیری کند؟
من فکر میکنم طرح پارلمان اصلاحات جامعتر است و میتواند انسجام و همگرایی جریان اصلاحات را بیشتر کند و اصلاحات را از خطر کسانی که بخواهند تولیت جریان اصلاحات را بهدست بگیرند و با رفتارهای محفلی و مناسبات پنهان عملا جریان را ضعیف کنند، از این وضعیت خارج خواهد ساخت. امیدوارم این بحث که در شورای هماهنگی مطرح شده دنبال شود تا بتوانیم ضعفهای جریان خود را برطرف کنیم و قویتر از گذشته وارد شویم تا کسی فکر نکند که در جریان اصلاحات از شرایط خاصی برخوردار است و اسم خود را به اصلاحطلبان پیشرو تغییر دهد و به لحاظ تشکیلاتی شأن خود را بالاتر بداند. چنین چیزهایی دور از منش اصلاحطلبی است. اصلاحات خِرد و سازوکار جمعی را میپسندد و شفافیت لازمه کار این جریان است.
با توجه به شرایط و عملکرد شورا و فراکسیون امید مجلس آینده اصلاحطلبان را در انتخاب سال 98 و 1400 چگونه میبینید؟ به نظر شما بازهم اردیبهشت 96 تکرار خواهد شد؟
متاسفانه اصلاحطلبان یک سال از فرصت نقد درونی را از دست دادهاند و عدهای که باید پاسخگو میبودند از این امر شانه خالی کردند و اصلا جلسه برگزار نمیکنند و پاسخگو نیستند. اگر این شرایط ادامه پیدا کند جریان اصلاحات آسیب جدی خواهد دید. ما یک سال فرصت طلایی داشتیم بعد از انتخابات ریاست جمهوری و شوراها. جریان اصلاحات فرصت داشت که مباحث درون جریانی خود را سامان دهد و پشت گوش نیندازد، اما از این فرصت غفلت شد که امیدوارم یک سال و نیم باقی مانده را از دست ندهند. بالاخره برای بررسی مسائل درون جریانی باید طرح و نقد درونجریانی صورت گیرد و همه مسئولیت خود را شجاعانه بپذیرند. هدف از نقد نیز نقد فرد نیست بلکه نقد فرایند است. ما نمیخواهیم فردی را زیر سوال ببریم بلکه درصددیم فرایندها اصلاح شود و تا این اتفاق نیفتد، معلوم نیست که در آینده بازهم اصلاحطلبان پیروز باشند. اینطور نیست که مردم منتظر باشند تا اصلاحطلبان چیزی بگویند و به اصلاحطلبان چک سفید امضا بدهند. مهم این است که جریانات سیاسی با توجه به تحولات جامعه خود را با مردم به روز کنند. خیلی صریح میگویم که اصلاحطلبان در حال در جازدن هستند. بدین علت که مناسبات درون جریانی گرفتار مناسبات محفلی و پشت پرده شده و عدهای به این مناسبات در جریان اصلاحات دامن میزنند که آثار آن را شاهدیم. اگر با این رویه مقابله نشود برای آینده جریان اصلاحات نگرانم.