«بهشت» از آن چه کسی می شود؟
محمدعلی نجفی برای دومین بار استعفا داد و اعضای شورای شهر نیز پذیرفتند تا شهرداری تهران هر چه زودتر از این بلاتکلیفی خارج شود. حال باید دید که چه کسی جای او را می گیرد.
شهرداری تهران بلاتکلیف است و اینکه نجفی از بهشت رفت یا رانده شد در تغییر وضعیت نقشی ندارد. به همین خاطر هم باید واکاوی در مورد علل استعفای نجفی را رها کرد و به فکر مرحله بعد یعنی انتخاب شهردار جدید بود. گزینه های بسیاری به صف شده اند و اعضای شورای شهر تهران انتخاب دشواری پیش رو دارند. گمانه زنی ها حول محور چهره های شاخصی همچون محسن هاشمی، اسحاق جهانگیری، محمدرضاعارف و دیگرانی همچون حناچی و بی طرف است. هر کدام از این افراد ویژگی ها و طبعا موانعی بر سر راه دارند که کار شورای اصلاح طلب تهران را سخت می کند.
از اصرار نزدیکان تا تردید شورا
تازه ترین گزینه مطرح شده محمد رضا عارف است. فردی که ظرف نزدیک به سه سال گذشته موجبات نارضایتی برخی اصلاح طلبان را فراهم کرده است. از آن سکوت آزاردهنده در مجلس گرفته تا مواضع هماهنگ نشده اش در مورد ائتلاف یا عدم ائتلاف. شنیده ها حاکی از آن است که اطرفیان عارف خیز «بهشت» برداشته اند. خود او اما محافظه کارتر از آن است که به این سادگی ها تصمیم گرفته و ابراز تمایل کند. شورای شهری ها نیز وقتی به عارف می رسند یک دوراهی پیش رو دارند. اصلاح طلبان شورا از یک سو به این فکر می کنند که با انتخاب عارف به عنوان شهردار موقعیت او را به عنوان نامزد احتمالی انتخابات 1400 تقویت می کنند و کار برای جریان اصلاح طلبی به جهت تعدد نامزدها سخت خواهد شد و از سوی دیگر به این می اندیشند که کارنامه نه چندان قابل دفاع عارف در مجلس شورای اسلامی او را به یک شهردار نامحبوب نزد تهرانی ها بدل می کند. محمدرضا عارف نیز باید موضوع شهردار شدن را از جوانب مختلف بسنجد. او بهتر از همه می داند که نه در مجلس بیش از امروز اثرگذار خواهد بود و نه در انتخابات ریاست جمهوری به گزینه مورد وفاق اصلاح طلبان تبدیل می شود. به نظر نمی رسد عارف که حتی از پس تصاحب ریاست مجلس برنیامده و به ریاست فراکسیون امید رضایت داده حالا نیز برای تکیه زدن بر صندلی نجفی ترغیب شود. منابع خبری غیر رسمی اما می گویند که اطرافیان و مشاوران عارف سودای بهشت در سر دارند. کارشان ساده نیست اما از یک سو در گوش عارف می خوانند و از سوی دیگر به شورایی ها اصرار می کنند. تصورشان این است که می توانند از شگرد اصولگرایان یعنی فرستادن شهردار به ریاست جمهوری استفاده کرده و راه میانبری برای رساندن عارف به صندلی مورد نظرش بیابند.
وسوسه بهشت
اسحاق جهانگیری یکی از نام های ثابت در فهرست اصلاح طلبان برای پر کردن هر صندلی خالی مهمی است. هرچه باشد مثل او کم دارند. برای همین هم از میانه مناظرات انتخاباتی 96 به فکر ریاست جمهوری جهانگیری افتادند. بی مهری آقای رئیس جمهور نسبت به معاون اول نیز مضاف بر علت شد تا مدام خواستار خروج جهانگیری از دولت شده و بخواهند که از او یک کاندیدای قوی و اصلی در انتخابات ریاست جمهوری آتی بسازند. جهانگیری اما این خواسته و توصیه بسیاری از اصلاح طلبان را نادیده گرفت و به همکاری با دولت ادامه داد. مدافعان خروج او از دولت معتقد بودند و هستند که جهانگیری باید از روحانی فاصله گرفته وارد فاز انتقادی شود تا شانس بیشتری برای رای آوردی در مصاف 1400 داشته باشد. از سوی دیگر انتخابات 98 نیز در پیش است و برخی از اصلاح طلبان جهانگیری را گزینه مناسبی برای ریاست مجلس می دانند. گمانه های بسیاری در مورد نامزدی جهانگیری در انتخابات پارلمان طرح شد اما هیچ کدام جدی به نظر نمی رسد زیرا اصلاح طلبان هوشمندتر از آن هستند که مهره ای همچون جهانگیری را به جای پاستور راهی بهارستان کرده و به رقابت با لاریجانی برای ریاست مجلس وادارند. این گروه اما نسبت به بهشت نظر مثبت تری دارند. روی توان مدیریت اجرایی جهانگیری حساب کرده و از رفتن نجفی خرسند هستند زیرا تصور می کنند شهرداری جایگاه وسوسه کننده تری است و شاید بتواند جهانگیری را به خروج از دولت مایل کند. نکته اینجا است که رویکرد دولت روحانی نسبت به جهانگیری در هفته های اخیر تغییر کرده و شاهد پررنگ شدن نقش او هستیم. اعلام سیاست های اقتصادی دولت برای کنترل بازار ارز مصداق این مدعا است. به عبارت دیگر جهانگیری در حال بازگشت به جایگاه واقعی معاون اولی است . از قرار معلوم جهانگیری در دولت ماندنی است.
حمایت کارگزاران و ترجیح اصولگرایان
محسن هاشمی یکی از محتمل ترین گزینه های شهرداری تهران است و همان طور که در گزارش پیشین «نامه نیوز» شرح آن رفت قصد دارد که از مدیریت «شهر» آغاز کرده تا به مدیریت «کشور» برسد. نام محسن هاشمی از همان ابتدای کار در فهرست بود اما میثاق نامه اصلاح طلبان مانع از فرستادن او به بهشت شد. مدیریت چند ماهه نجفی و فشارهای بیرونی که اصلاح طلبان مدام از آن سخن می گویند اما اوضاع را تغییر داده است. حالا دیگر هم اصلاح طلبان دریافته اند که برای حفظ این کرسی باید چند قدمی با رقبا راه بیایند و هم اصولگرایان می دانند که باید با یکی از گزینه های اصلاح طب همراهی کند. شنیده ها حاکی است که آن ها محسن هاشمی را ترجیح می دهند و هاشمی نیز اگر شهردار شود می داند کی و کجا کوتاه بیاید. هاشمی حمایت گروهی از اصلاح طلبان یعنی کارگزارانی ها را دارد و شانس اش را افزایش می دهد. بهشت اما برای محسن هاشمی پایان راه نیست. سر آن دارد که از فرصت سه ساله تا 1400 نهایت استفاده را کرده و با نمایش توانمندی های خود در شهرداری آماده کاندیداتوری برای انتخابات ریاست جمهوری شود. چرا که نه؟ او فرزند یکی از برجسته ترین سیاستمداران جمهوری اسلامی است و با همین اعتبار چند قدمی از رقبایش جلو است. حمایت کارگزاران، لابی با اصولگرایان و توان مدیریتی را نیز باید به داشته های او افزود و نتیجه چیزی نیست غیر از آنکه محسن هاشمی درصورت شهردار شدن کاندیدای کارگزارنی ها در انتخابات ریاست جمهوری است.
انتخاب گزینه غیر سیاسی
چالش اصلی اصلاح طلبان اما نه انتخاب یک فرد بلکه انتخاب بین یک گزینش سیاسی و یک گزینش غیر سیاسی است. 21 عضو شورای شهر تهران باید تصمیم بگیرند که به جای خالی نجفی به عنوان یک پله از نردبان تصاحب دولت می نگرند یا به فکر تهران و تهرانی ها هستند. منظور این نیست که یک چهره سیاسی اصلاح طلب کمکی به مدیریت شهری نمی کند اما حرف از حفظ اصول اصلاح طلبی است. اصلاح طلبان شورا تا حالا اصرار داشته اند و تاکید کرده اند که سیاسی کاری نمی کنند لذا وارد شدن به یک بازی سیاسی در انتخاب شهردار می تواند از میزان محبوبیت و رای آن ها بکاهد. بنابراین یا باید سر حرف خود بوده و از میان افرادی همچون حناچی، بی طرف، مرعشی و … یکی را انتخاب کنند یا قید نظر مثبت افکار عمومی را زده و به اهداف بزرگتر یعنی رسیدن این جریان سیاسی به قدرت (دولت) فکر کنند. انتخاب یک سرپرست از میان چهره های کمتر سیاسی فرصت خوبی است تا سیاسیون اصلاح طلب یک بار دیگر به چالش مذکور فکر کرده و تصمیم خود را بگیرند.
منبع:نامه نیوز