آیا واقعا رسانه ملی ضد موسیقی است؟
با اینکه رسانه ملی به موسیقی جراغ سبز نشان داده و تنها سازها هستند که هنوز در این رسانه با محدودیت روبرو هستند، چرا می گوییم رسانه ملی ضد موسیقی است؟
تب موسیقی در رسانه ملی هر روز بیشتر می شود. دهه اول انقلاب جز سرودهایی که از رادیو پخش میشد اثر خاصتری از موسیقی و خوانندگان در صدا و سیما نبود. اما رفته رفته هر چه پیش می رویم نقش موسیقی و سهم آن در صدا و سیما بیشتر میشود. این روزها نه تنها واحد موسیقی سیما محصولات بیشتری تولید می کند بلکه برنامه های موسیقی محور و حضور خوانندگان سهم بیشتری در جدول پخش را به خود اختصاص داده اند.
در میان جولان موسیقی شبکه های رادیویی و سیما جایی که حتی رادیو آوا نیز در جمع شبکه های سیما جای خود را به دست آورده است، هنوز نمایش سازها داستان خود را داشته و در قاب رسانه ملی با مشکل روبرو است تنها چند باری آلات موسیقی توانسته اند در رسانه ملی به نمایش در آیند که هر بار هم حاشیه های مخصوص به خود را داشتند.
سال 92 برنامه صبح بخیر ایران به مناسبت ولادت پیامبر از گروه موسیقی اوای پارسیان دعوت کرد و در حین اجرای این گروه چند صحنه از گروه موسیقی و ساز آنها را نشان داد که در پی این اتفاق تهیه کننده برنامه مجبور به موضع گیری شد و گفت که در نمایش سازها اشتباه از او بوده و ربطی به تغییر سیاست های مسئولین سیما ندارد!
با اینکه رسانه ملی به موسیقی جراغ سبز نشان داده و تنها سازها هستند که هنوز در این رسانه با محدودیت روبرو هستند، چرا می گوییم رسانه ملی ضد موسیقی است؟
روند فعلی در موسیقی گرایی سیما نیازمند برنامه ریزی بیشتر در جهت کمک به موسیقی اصیل و غنی است که همگام با هدایت ذائقه مخاطب به این سمت باشد.
زیر زمینیها روی استیج سیما
چندی پیش محمدباقر معلم مدیر دفتر موسیقی و سرود سازمان صدا و سیما گفت که فاصله میان موسیقی و جامعه کم شده است؛مسئله دقیقا همین است. باید دید این کاهش فاصله بر مبنای چه واقعیت و چه برنامه ریزی اتفاق افتاده است؟
“شب کوک”، ساعت 25، خندوانه و دورهمی برنامه هایی هستند که بیشترین گشایش در عرصه موسیقی در سیما با آنها ایجاد شده است. دو برنامه اول برنامه های کاملا موسیقی محور بوده و رویکرد آنها سبکی تقلیدی از جنگ های موسیقیایی شبکه های ماهواره ای است در کنار این دو نمونه برنامه هایی مثل خندوانه با دعوت از خواننده ها و آیتم هایی چون لباهنگ اقدام به جذب مخاطبان کرده اند.
پخش موسیقی و دعوت از خوانندگان، آن چیزی نیست که بتوان فی نفسه آن را مذموم دانست، چرا که در عصر تکثر رسانه ای نیاز است تا رسانه ملی هوشمندانه و در راستای ایجاد جذابیت و رقابت با شبکه های ماهواره ای در حوزه موسیقی وارد شده و با خلاقیت به نیاز مخاطب پاسخ گوید اما ورود سیما در عرصه موسیقی بیشتر منفعلانه به نظر می رسد.
بر خلاف گفته معلم که “قرار نیست خروجی صدا و سیما و ارشاد یکی باشد” اتفاقا روز به روز فاصله میان این دو در حال کاهش است خوانندگانی که تا دیروز زیر زمینی بوده و به تازگی از ارشاد مجوز گرفته اند ،امروز در پربیننده ترین شبکه ها و برنامه حاضر می شوند.
خوانندگان ماشینی
مهران مدیری در یکی از برنامه های خود از خوانندگان مهمان خود پرسید “می دانید موسیقی ماشینی چیه؟” موسیقی ماشینی و آنچه مدیری از آن منظور داشت دقیقا همان چیزی است که خوانندگان مدعو برای تولید آن مشهور شده و در این برنامه حضور داشتند! متاسفانه برخی از مهمان این برنامه و سری های قبل خندوانه سلبریتی هایی هستند که در عرصه موسیقی با این نوع موسیقی ها پا گرفته اند.
مدیری با انکه در برنامه خود با دعوت از این نوع خوانندکان مخاطب جذب می کند اما کنایه های خود را هم به آنها می زند. او با شوخی و کنایه هایی درباره محتوای شعر آهنگ های آنها، غنا و محتوای اثرشان را به چالش- بخوانید تمسخر- می کشد با این حال گویا قاعده ای وجود دارد که سیما با این حال دست از سر این نوع آهنگ ها بر نمیدارد!
یقینا صدا و سیما نه تنها باید به تمامی ژانرهای موسیقی و سلایق مربوط به آنها اهمیت دهد بلکه باید در اینباره ابتکار را به دست گیرد و با شبکه های ماهواره در جذابیت و جذب مخاطب رقابت کند اما اینکه چگونه در این مسیر دچار ذائقه سوزی مخاطب نشود، مسئله است.
رسانه ملی در کنار اهمیت و کمک به نسل جدید خوانندگان و موسیقی آنها نباید به موسیقی اصیل در حوزه کلاسیک و پاپ خدشه وارد کند که متاسفانه دچار این اشتباه شده است. همچنین نباید با موسیقی گرایی احساسی، منفعلانه و بدون برنامه به موسیقی زدگی جامعه نیز دامن بزند. باید دید سهم رسانه در ارتقای سطح موسیقی نسل جدید و کشف استعدادهای نوظهور آن چیست نه در خودپسندی کاذب آن.
متاسفانه موسیقی گرایی فعلی سیما به نفع جامعه موسیقی نیست. جالب است رسانه ای که منع نمایش سازها را دارد و در دهه نود هنوز نتوانسته این مشکل را حل کند به تبلیغ خوانندکانی می پردازد که ضرر آنها برای فرهنگ جامعه و موسیقی بیشتر از نشان دادن ادوات موسیقی است. موسیقی هایی که هیج غنای محتوایی و امتیاز ادبی ندارند و بعضا مروج ناامیدی و… در میان جوانان هستند.
روند فعلی در موسیقی گرایی سیما نیازمند برنامه ریزی بیشتر در جهت کمک به موسیقی اصیل و غنی است که همگام با هدایت ذائقه مخاطب به این سمت باشد.