گپی با نمازگزاران تهرانی درباره «نردههای حاشیهساز» نماز جمعه
در روزهایی که چهرهها و شخصیتهای مختلف سیاسی نسبت به عواقب فاصلهگرفتن از مردم هشدار میدهند، برخی معتقدند حذف نردههای حفاظتی در نمازجمعه میتواند تصمیمی درست برای زنده کردن حالوهوای همدلی و همراهی مردم و مسئولان در سالهای اولیه انقلاب باشد.
همه چیز از یک تصمیم و اقدام جنجالی شروع شد، امام جمعه ای که هنوز چند ماهی از حضورش در تبریز نگذشته بود فرمان برداشته شدن نرده های بین نمازگزاران و مسئولان در نماز جمعه را داد. اقدامی که به سرعت با واکنش های تحسین برانگیز سیاسیون از یک سو و دیگر ائمه جمعه و طیف روحانیت روبرو شد. آیت الله علم الهدی خطیب نماز جمعه مشهد اعلام کرد «مسئولان چنانچه صلاح می دانند و به لحاظ امنیتی مشکلی ندارد نرده ها را بردارند». آیت الله امینی اما پا را فراتر از یک واکنش کلامی گذاشت و حاضر نشد در پس نرده ها نماز بخواند و ترجیح داد تا در کنار مردم باشد.
واکنش ها اما حکایت از آن داشت که روحانیت نیز چندان با میله های حفاظتی در نماز جمعه سرسازگاری و موافقت ندارد و بی میل نیستند کم کم با این نرده های جداکننده بین مردم و مسئولان خداحافظی کنند.
آنچنان که آیت الله هاشم هاشمزاده هریسی عضو مجلس خبرگان رهبری هم تاکید دارد« هرچه سطح حفاظت ها کمتر شود بهتر است چون روحانیت و مسئولان باید به مردم برگردند بنابراین باید به کسی که این کار را کرد آفرین گفت چون وقتی فاصله بین جامعه و مسئولان کم شود آثار خوبی خواهد داشت.
نرده هایی که قرار بود موقتی باشند اما …
اما تاریخ محکم شدن پایه های نرده های حفاظتی در نمازجمعه به چه دوره ای بر می گردد؟ سال های 60 و 61 بود که منافقین اقدام به ترور و ایجاد ناامنی در کشور کردند. آیت الله مدنی امام جمعه تبریز، آیت الله دستغیب امام جمعه شیراز، آیت الله صدوقی امام جمعه یزد و آیت الله اشرفی اصفهانی به دست منافقین در نماز جمعه شهید شدند و شهید محراب نام گرفتند.
حجت الاسلام محمد اشرفی اصفهانی فرزند شهید محراب روایتی از آن روزها دارد«بعد از شهادت آیت الله صدوقی، امام در نامه به آقای محسن رضایی فرمانده کل سپاه پاسداران نوشت «اگر اتفاقی برای آقای اشرفی اصفهانی بیفتد کل سپاه را مسئول می دانم». در همان سال 61 و بعد از روز چهلم پدرم، ما به جماران و ملاقات حضرت امام رفتیم، هنگام برگشت، دیدم حضرت آیت الله خامنه ای رئیس جمهور وقت، آقای رضایی و آقای شمخانی می خواستند خدمت امام برسند، آقای شمخانی به من گفت «نه من و نه آقای رضایی بعد از شهادت آیت الله اشرفی اصفهانی تا مدتی جرأت نمیکردیم با امام ملاقات کنیم چون نمی توانستیم توجیهی بیاوریم و امام را قانع کنیم که چرا این اتفاق افتاد؛ همه می گفتند این اتفاق عجیب و غریبی بود، امروز بعد از مدت ها چون در عملیاتی رزمندگان اسلام برابر ارتش بعث عراق پیروز شدند می خواهیم دست پُر برویم و بگوییم اگر آنجا کوتاهی شد، در عوض این عملیات پیروزمندانه را داشتیم.»
35 سال از آن روزها گذشته است و فضای امنیتی کشور امروز در حدی از ثبات است که علی شمخانی حال از جایگاه دبیر شورای عالی امنیت بگوید«مسئولان کشور هیچ نیازی به محافظ نداشته و در امنیت کامل قرار دارند بنابراین باید بساط حفاظت شخصیت ها را جمع کنیم». این جمله ای است که در ذهن خیلی از مردم نشست. مخصوصا کسانی که راغب هستند در صف اول و پشت سر امام نمازجمعه قرار بگیرند و از ثواب بالای آن بهره مند شوند.»
گپ و گفت با نمازگزاران تهرانی درباره نرده های حاشیه ساز
اما نگاه مردمی به میله های حفاظتی در نماز جمعه چیست؟ نگاه مردمی به حذف نرده های حفاظتی بین مسئولان و مردم چیست؟ سوالاتی که بهانه حضورمان در نماز جمعه شبستان مصلای تهران شد تا در گپ و گفتی رودرو و مستقیم با نمازگزاران از آنها درباره اقدام جنجالی یک امام جمعه جویا شویم.
دو ساعت مانده به اذان ظهر خود را به شبستان مصلی می رسانم، شبستان هنوز شلوغ نشده و به راحتی می توان بین صفوف رفت و آمد کرد. اولین گپ و گفتم با مردی جاافتاده و مسن است که در صف اول بعد از نرده های حفاظتی نشسته است. می گفت «ساکن کرج هستم و هر هفته همانجا به نمازجمعه می رود اما استثنائا امروز به نمازجمعه تهران آمده چون تهران کار داشته است». برایم از ثواب نماز خواندن در صف اول نماز جمعه گفت و با لحنی کنایه دار ادامه داد«خیلی ثواب دارد اما وقتی نرده های حفاظتی است نمی شود صف اول رفت. باید نرده ها جمع شود.»
از طرف مدرسه به نماز جمعه آمده ای؟
از او که فاصله می گیرم نوجوانی دبیرستانی نگاهم را به خود جلب می کند که در گوشی آن طرف تر مشغول خواندن نماز مستحبی بود، چند دقیقه انتظار تا پایان نمازش و یک سوال صریح از او«از طرف مدرسه به مصلی آمده ای؟» پاسخ می دهد «در محله ما جمعه هر هفته اتوبوسی هست که نمازگزاران را به مصلی می آورد، من اکثر اوقات می آیم و صف های جلو نزدیک نرده ها می نشینم» سن و سالی ندارد که از دلیل کوبیده شدن میخ های این نرده های حفاظتی در نماز جمعه مطلع باشد اما بی میل نیست که در صف اول و نزدیک به امام جمعه نماز را اقامه کند. اما این را هم می گوید که «در کل برایم فرقی ندارد، در کدام صف باشد مهم آن است که توفیق حضور در نمازجمعه را پیدا کردم.»
نرده ها و حس پنهان و نهفته ارباب – رعیتی
عقربه های ساعت که به زمان اذان ظهر نزدیک می شود بر جمعیت نمازگزاران هم افزوده می شود. پیرمردی حدودا 70 ساله کنار جا مهری و محل قرار دادن قرآن ها و کتاب های دعا نشسته، می گوید «معمولا همین جا می نشینم تا قبل از خطبه ها دعا یا چند آیه ای قرآن بخوانم».
نظرش درباره نرده ها مثبت نیست و تاکید دارد «هرچند نرده ها برای امنیت است اما وقتی دو جا مردم را می گردند لزومی ندارد که نرده ها باشند. وجود این نرده ها حالت طبقاتی بین نمازگزاران ایجاد می کند، وقتی مسئولان جلوی نرده و مردم عقب نرده بنشینند حالت ارباب-رعیتی و تبعیض بین مردم و مسئولان را به ذهنها متبادر می سازد. در حالیکه از نظر اسلام همه در یک سطح هستند و هر کس تقوای بیشتر دارد نزد خدا جایگاهش بالاتر است».
چرا مسئولان می ترسند بین مردم بیایند؟
روبروی جایگاه خطیب نمازجمعه انتهای شبستان سه پله کوتاه است که حالتی سکویی دارد و برخی آنجا را محل تجمع و نشستن خود کرده اند. چشم که می چرخانم نگاهم روی یکی از نمازگزاران که به نظر می رسد مسافر هم باشد میخکوب شد، به راحتی با من همکلام می شود «از استان اردبیل آمدم، تهران مریض داشتم، به نماینده مان در مجلس زنگ زدم، می خواستم نامه ای به او بدهم، گفت نمازجمعهام، قرار گذاشتیم بعد از نماز او را ببینم». می پرسم «در شهر خودتان هم نماز جمعه می روی؟» می گوید «معمولا می روم».
از او درباره نرده های حفاظتی که می پرسم سرش را تکان می دهد و می گوید«در اردبیل هم این نرده ها وجود دارد. تلویزیون نشان داد که اوایل انقلاب چه طور یک منافق از بین مردم بلند شد، جلو رفت و یک امام جمعه را ترور کرد اما الان امنیت در کشور وجود دارد، بعضی مسئولان می ترسند در جمع مردم قرار بگیرند چون فکر می کنند مردم دورشان را برای بیان مشکلات شلوغ می کنند، در واقع می خواهند دورشان خلوت باشد.»
بودن نبودن نرده مهم نیست، مردم انتظار رفع تبعیض دارند
تنها چند دقیقه ای تا برپایی نماز باقی است، بین صفوف نمازجمعه که حالا پرتر از دقایق اولیه هستند جابجا می شوم، از یکی از نمازگزاران درباره اهمیت داشتن یا نداشتن نرده های نماز جمعه می پرسم، پاسخ او کمی متفاوت از دیگرانی است که تا آن لحظه مخاطبم بوده اند «مردم زیاد به این نرده ها دقت نمی کنند بنابراین بود و نبودشان در مشارکت مردم در نمازجمعه تأثیری نمی گذارد. مردم جاهای دیگر انتظار رفع تبعیض دارند، یک نمونه این است که دیگر هیچ کدام از مسئولان، جنوب شهر نمی نشینند. مسئولان ساده زیستی، تجملاتی نبودن و در بین مردم بودن را باید جای دیگر ثابت کنند. جوانان می گویند مسئولان خودشان را از مردم جدا کردند حقوق های ده ها میلیونی می گیرند، در واقع بدبین هستند. حتی بچه هایم حاضر نیستند با من به نمازجمعه بیایند.»
نرده حفاظتی یعنی امتیاز قائل شدن برای مسئولان
مرد میانسال بغل دستی هم که صحبت های ما توجه اش را به خود جلب کرده بود هم در ادامه می گوید«زیاد به وجود نرده ها دقت نکرده بودم، اما به نوعی امتیاز قائل شدن برای مسئولان است، البته باشد بهتر است چون قبلا اتفاقاتی افتاد، هرچند برخی مسئولان هستند که اعتقادی به این اقدامات حفاظتی ندارند وقتی به نماز جمعه می آیند میان مردم می نشینند، همین چند هفته پیش آقای سعید جلیلی چند متر آن طرف تر من بین جمعیت نشسته بود. مردم وقتی این صحنه ها را می بینند لذت می برند و به نوعی احساس نزدیکی با مسئولان پیدا می کنند.» بحث به آن یکی نمازگزار که شاهد گفتگوی ما بود هم کشیده می شود. او معتقد بود«به نظر اگر نرده ها را بردارند و مسئولان در بین مردم بنشینند، استقبال از نمازجمعه بیشتر می شود چون وقتی مسئولان در بین مردم باشند مردم برای طرح مشکل شان به آنها مراجعه می کنند و آنها نیز حرف مردم را می شنوند.»
سپاه است پس امنیت هم است، نرده ها را بردارید
به صف اول نماز جمعه دقیقا پشت نرده های حفاظتی برمیگردم، سخنرانی پیش از خطبه آغاز شده و همهمه کمتر. با جوانی هم صحبت می شوم«معمولا صف های جلو می نشینم، یک روز می خواستم داخل جایگاه بروم تا از نزدیک تر امام جمعه را ببینم اما نگذاشتند، البته زیاد هم دغدغه ام نیست که چنین تجربه ای داشته باشم». پیرمردی که حرف های ما را شنیده وارد بحث می شود و می گوید «باید نرده های حفاظتی برداشته شود چون ناامنی برای اوایل انقلاب بود، امروز هر جا سپاه است امنیت هم است و دغدغه ای وجود ندارد. مسئولان و مردم باید کنار هم بنشینند، امام جمعه تبریز که نرده ها را برداشت، خیلی خوب بود.»
در میانه سخنرانی پیش از خطبه بازهم بین صفوف جابجا می شود تا با نمازگزاران بیشتری همکلام شوم، از مرد میانسالی که در حال تسبیح گرداندن است می پرسم آن نرده های حفاظتی جلو تا به حال برای شما علامت سوال شده است، می گوید««اگر کسی فلسفه وجودی این نرده ها را نداند، فکر می کند اراده ای برای جداسازی مسئولان و مردم وجود دارد.»
چرا نماز جمعه شهر ما نرده ندارد؟
سرباز است و با پدرش برای کاری از یاسوج به تهران آمده، نرده های حفاظتی مصلای تهران برایش جلب توجه کرده است، می گوید در نماز جمعه یاسوج این نرده ها وجود ندارد. از او می پرسم اگر همین الان یک مسئول کنارت بنشیند چه حسی و واکنشی خواهی داشت؟ چه چیزی به او خواهی گفت؟ کمی مکث می کند و می گوید«اگر او با من حرف بزند، منم با او حرف می زنم اما در کل اگر این اتفاق بیفتد حس خوبی است و احساس خوشحالی می کنم.»
کمی آن طرف تر نمازگزار مسنی که یک پای خود را هم دراز کرده است نشسته و مشغول گوش دادن سخنرانی پیش از خطبه است، درباره جدایی جایگاه مسئولان و مادی نظرش را جویا می شود، می گوید «مسئول و غیر مسئول نداریم. همه مسئولیم. وجود این نرده ها در نمازجمعه جا افتاده است. مملکت ما، مملکت خاصی است ما جنبه اش را نداریم نمونه اش پارکها هستند که وقتی دیوار داشتند فضای سالم تری بود، ضمن آنکه اگر فردا خدایی نکرده اتفاقی بیفتد نرده های محکمتری را می گذارند، پس این نرده ها بمانند بهتر است.»
شهید رجایی برای اصلاح موهای سرش به سلمانی کنار مجلس می رفت
سخنرانی پیش از خطبه تمام شده و کمی همهمه به راه افتاده و همه منتظر خطیب جمعه هستند تا سخنان خود را آغاز کند، از فاصله بین این دو سخنرانی استفاده می کنم و به سمت درب شرقی شبستان می روم، چند نفری که مشخص است رفاقتی هم دارند نشسته و منتظر آغاز خطبه هستند، می پرسم، می گویند از امروز قرار گذاشته اند که اگر شد هربار به نماز جمعه می آیند اینجا محل قرارشان باشد، درباره نرده های حفاظتی که می پرسم یکی از جمع شان می گوید««نرده ها را بردارند بهتر است، نمازجمعه نظم و انضباط بیشتری پیدا می کند. چند هفته پیش دیدم هنگام اقامه نماز هنوز فضای داخل نرده ها پر نشده و اتصال برقرار نبود بنابراین بدون آنکه بگردند مردم را راه می دهند داخل تا اتصال برقرار شود. عید فطر امسال یکی از رفقا اول صبح آمد و رفت جلو کنار آقای قرائتی نشست، یکی از عوامل برگزاری آمد و گفت به صف های عقب برود، رفیق ما نظر آقای قرائتی را پرسید، آقای قرائتی هم حق را به او داد اما بالاخره نگذاشتند آنجا بنشیند. اینکه آقای شمخانی گفته بود نیازی به حفاظت از شخصیت ها نیست، منم معتقدم این حرف درست است. شهید رجایی برای اصلاح موهای سرش همان سلمانی های کنار مجلس می رفت. نزدیکی مردم و مسئولان آن زمان بیشتر بود.»
فردی دیگر از همان جمع فلسفه تعیین حدود برای نرده های حفاظتی را توضیح داد و گفت «فاصله نرده ها تا جایگاه خطیب نمازجمعه 50 متر است برای اینکه اگر تروریستی توانست از گیت ها بازرسی اسلحه ای کوچک را عبور دهد، برد مفید این اسلحه ها کمتر از 50 متر است بنابراین اقدام او کارساز نخواهد بود. وقتی نرده های حفاظتی را بردارند ضریب امنیت پایین می آید اما این مشکل را باید با حذف چک های بازرسی دستی و جایگزینی دستگاه های قوی ایکس ری برطرف کرد. معتقدم نزدیک شدن مردم و مسئولان مهمتر است.»
فرصتی برای نزدیکی مردم و مسئولان
نهاد نمازجمعه در اندیشههای فقهی و سیاسی جایگاه والایی دارد و پل ارتباطی بین مردم و حکومت اسلامی محسوب می شود. از این رو می تواند الگویی برای تسهیل ارتباط بین مردم و مسئولان باشد اما در عمل این اتفاق نمی افتد. مسئولان از درب جداگانه ای وارد نمازجمعه می شوند، در جایگاه ویژه می نشینند و پس از اقامه نماز نیز از همان مسیری که آمدند، برمی گردند، سوار ماشین می شوند و می روند. عملا ارتباط کلامی با مردم عادی ندارند. با نگاهی به نظرات نمازگزاران تهرانی می توان به این جمع بندی رسید که گرچه فی ذات برداشته شدن نرده های حفاظتی در نماجمعه عامل ترمیم فاصله بین مردم و مسئولان کشور نمی شود اما می تواند شروع خوبی برای اقدامات تأثیرگذار در سایر عرصه ها باشد.