روایاتی از «کاسه داغتر از آش» و رد «ماله کشی» ائمه جمعه
نهاد نمازجمعه در اندیشههای فقهی جایگاه والایی دارد اما در اوضاع امروز جامعه ایران با استقبال گرم و درخوری مواجه نمیشود، آیتالله عالمی و آیتالله بطحایی دیدگاههای خود را درباره چرایی این اتفاق بیان کردند.
اهمیت و جایگاه ممتاز و منحصر بـه فـرد نـماز جمعه، با مراجعه به قرآن کریم و سخنان معصومین(ع) و نیز سنّت و سـیره آنـان به روشنی معلوم است؛ نمازی که در آن، همگان به تقوا و وحدت توصیه میشوند و بر همین اساس نام «فـریضه عـبادی ـ سـیاسی» را به خود گرفته است. اما آیا نمازجمعه امروز در شهرهای مختلف کشور پایگاه وحدتآفرینی است و آموزههای دینی مردم را و تقویت میکند؟ پاسخ بسیاری از صاحب نظران به این سئوال منفی است و هرکسی دلایلی را برای این اتفاق بر می شمرد.
بر همین اساس خبرآنلاین میزبان آیتالله سیدهاشم بطحایی و آیتالله حسن عالمی دو عضو کمیسیون پاسداری و حراست از ولایت فقیه مجلس خبرگان رهبری بود. هر دو آنها سابقه خطیب نمازجمعه بودن را در کارنامه دارند.
بطحایی معتقد است: امام جمعه طبیب سیاسی جامعه است. نبض جامعه باید دستش باشد و نسخهای که می پیچد به مناسبت بپیچد. گاهی مطالب مربوط به سیاست داخلی است، امام جمعه نباید ماله کش باشد و فقط بخواهد دائم مُسکن به جامعه بدهد.
عالمی نیز میگوید: جایگاه هدایتگری این را اقتضا می کند که من اینقدر درک داشته باشم که مسائل اجتماعی، فرهنگی و نیاز آینده جامعه را به خوبی بتوانم تشخیص دهم و بتوانم درک کنم تا اگر جایی برای امامت نماز جمعه معرفی شدم، بدانم که می خواهم مخاطبانم را برای یک سال آینده به کدام جایگاه فکری و معنوی برسانم. اگر امر برای من مبهم باشد، یا نتوانم آن را درک و نقشه راه مناسبی را ترسیم کنم، من امام جمعه خوبی نیستم.
مشروح مناظره این دو عضو مجلس خبرگان را در ادامه بخوانید:
فلسفه نمازجمعه در اندیشه های فقهی چیست و دلیل برپایی نمازجمعه بعد از انقلاب چه بود؟
عالمی: آنچه از نمازجمعه در متون قرآنی وحیانی و سیره اهل بیت عصمت آمده را به دیگران می توانیم بگوییم، اما خیلی حکمت ها وجود دارد که به عمق آن نرسیدهایم. پیامبر (ص) درباره نماز فرمود «ان قبلت قبل ماسواها وان ردت رد ما سواها». در ایام هفته، جمعه سیدالایام است. نمازجمعه در میان نمازها، جایگاه خاص دارد. از دلایلش این است که امامت نمازجمعه حق امام معصوم است، زمانی که امام معصوم نباشد، خواندن نمازجمعه در شأن امامت مسلمین است. امامت مسلمین نیز در جاهایی که نیست، جایگزین تعیین می کند. در روایات متعدد آمده که قبولی همه عبادات منوط به نماز است و قبولی نماز منوط به زکات.
بطحایی: حکومت در اسلام و خصوصا در جامعه، یک اصل موضوعی و ضروری است. جامعه بشری بدون حکومت و نظام سیاسی نمی تواند به جایی برسد. این حکومت است که باید به جامعه جهت ببخشد و هدفمندش کند. یکی از راهکارهای این کار، نمازجمعه است. اینکه گفته شد نمازجمعه بعد از انقلاب برپا شد، درست نبود، رسول اکرم (ص) با ورود به مدینه منوره اجتماع سیاسی عبادی نمازجمعه را به فرمان الهی برپا کرد. حکومت بدون مردم، ممکن نیست؛ بنابراین حکومت باید با مردم، برای مردم و همراه مردم باشد و از نزدیک نیز مردم با حکومت ارتباط داشته باشند. این مسئله در تقویت حکومت بسیار نقش دارد. نمازجمعه هم عبادت است و هم در آن مسائل اجتماعی، سیاسی و اقتصادی مطرح می شود. در واقع نماز جمعه مردم را جمع و رخ به رخ مسائل را برای آنها بیان می کند. من 3-4 سال امام جمعه گلپایگان بودم.
در مسائل نماز جمعه دو وجه داریم، وجه مردمی و وجه حکومتی، نمازجمعه باید کدام وجه را مورد توجه قرار دهد؟
بطحایی: هر دو وجه باید باشد. نماز جمعه محکم و مقوّم حکومت است. زمان غیبت کبری اقوال سه گانه درباره نمازجمعه وجود دارد، برخی برپایی نمازجمعه را جایز نمی دانند، بعضی واجب و بعضی هم مخیّر بین نمازجمعه و نماز ظهر می دانند. امام جمعه از معصوم یا از نائب امام معصوم حکم دارد. این طور نیست که هر کسی در تریبون نمازجمعه سخن بگوید، چون نماز جمعه غیر از نماز جماعت است. در زمان حکومت های جائر، می گویند نماز جمعه ممنوع و حرام است. معاویه در خطبه های نمازجمعه به امام علی (ع)جسارت می کرد. مردم مانده بودند چه کار کنند؟ اگر می ماندند باید جسارت گوش می کردند، اما اگر می رفتند، صواب نماز جمعه را از دست می دادند. لذا در نماز عید فطر و عیدقربان که خطبه ها بعد از نماز است، مردم نمی ایستادند. معاویه نانجیب خطبه ها را به پیش از نماز منتقل کرد. نمازجمعه هیچ گاه ترک نشد، زمان بنی امیه، بنی عباس و زمان شاه هم بود ولی فقهای جامع الشرایط شیعه نمازجمعه را در حکومت ظالم جایز نمی دانند. چون کمک کننده به ظالم بود.
بعد از انقلاب، حکومت اسلامی روی کار آمد که در رأسش مرجع جامع الشرایط و نائب امام قرار داشت. نباید مطلق گرا باشیم اگر بطحایی جایی حرفی زد که ناپسند است، خوبی هایش را قربانی حرف بدش نکنیم. من کل مکاسب را پیش آقای منتظری خواندم و حق استادی را ایشان حفظ می کنم. وقتی می خواستم امام جمعه شوم، پیش او رفتم و موضوع را گفتم، او با لحن خاص خودش گفت «می خواهی امام جمعه شوی؟»، گفتم «این آشی است که خودت پختی»، گفت «امام جمعه کجا؟» گفتم «گلپایگان»، گفت «بله من به امام گفتم، نمازجمعه را دایر کنید، گفت نمی گیرد. گفتم شما دستور دهید می گیرد» که مرحوم آقای طالقانی نمازجمعه را برقرار کرد. نمازجمعه نقش مهمی در کمک به حکومت دارد. اگر یک هفته دشمن مخصوصا با فضای مجازی بنا به صید یا سرد کردم مردم کند، نمازجمعه مثل یک شلنگ می ماند که گرد و غباری که جمعیت را فراگرفته، می زداید.
از نمازجمعه به عنوان رسانه یاد می کنند، نوعی کانال بین مردم و حکومت تا اخباری که به گوش مردم نمی رسد، از این تریبون بیان شود. در چنین حالتی، نماز جمعه مورد قبول است و جذابیت دارد. بعد از انقلاب بیشتر نمازجمعه پیام حاکمیت را به مردم رساند یا سخن و حرف مردم را به گوش حاکمیت؟
بطحایی: به اینکه جناح ها چه فکر می کنند، کاری نداریم. در ایران بنا بود نظامی بر مبنای کتاب قرآن، سیره و سنت پیامبر و اهل بیت روی کار آید. حالا این نظام ارکانی دارد، یکی از این ارکان نماز جمعه است. امام جمعه باید عالم، عادل و سیاسی باشد. سیاسی به معنای جناحی نیست که بازی های غربی و شرقی درآورد، یعنی با مسائل کشور اعم از اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی آشنا و شامه مدیریتی و تدبیری داشته باشد. بنابراین هر کسی نمی تواند امام جمعه شود.
امام جماعت صرف آنکه قرائتش درست و عادل باشد، کفایت می کند. منتها به فرموده امام، معمم اولی است، اما نمازجمعه این طور نیست، امام جمعه علاوه بر عالمیت، باید از ویژگی هایی همچون عدالت، سیاستمداری و بی طرفی نیز برخوردار باشد. امام جمعه هم سخنگوی مردم است و هم سخنگوی حکومت. یعنی مشکلات، گرفتاری ها و حرف مردم را به حکومت و حرف حکومت را به مردم بگوید. البته یکسری مسائل مخصوصا در وضعیت امروز مصلحت نیست که در نمازجمعه مطرح شود چون باید در درون حکومت حل شود.
انتقادی که معمولا به نمازجمعه وارد می شود، درباره سطحی بودن خطبه ها یا بیان نشدن حرف مردم است، آیا این انتقاد را وارد می دانید؟
بطحایی: درست است. همه علمیت و ورزیدگی سابقون را ندارند. خم رنگرزی که نیست! سالها باید تا کودکی از روی طبع عالمی گردد نکو یا شاعری شیرین سخن. 60 سال تلاش مستمر نیاز است، نه با 5-6 سال برای عبا و عمامه.
عالمی: مقداری از این موضوع مربوط به افراد و اشخاص می شود. بعضی از افراد و اشخاص، مثل مرحوم آیت الله مشکینی به دلیل خودساختگی دیرین و تربیت های استثنایی، امام جمعه نامداری بود. توفیقاتی که ایشان داشت یا آن نفوذ کلمه ای که خداوند عالم به ایشان داده بود را نمی توانیم از همه انتظار داشته باشیم. ولی مهم این است که همه ائمه جمعه این را به خوبی احساس کنند که بعد از نماز ده ها یا صدها و در بعضی شهرها میلیون ها گوش و چشم به سخنان و شیوه خطبه خوانیهای خطیب نماز جمعه است. امام جمعه وقتی این را به خوبی بفهمد و درک کند، سرمایه ای را به میدان میآورد که شنونده به خوبی آن را دریافت و باور کند و تصمیم به عمل گیرد.
سئوال قبلی ناظر بر این موضوع بود، برخی معتقدند چون ائمه جمعه در دل جامعه و مردم نیستند و با مردم نشست و برخاست ندارند، وقتی پشت تریبون نمازجمعه قرار می گیرند حرف هایی را می زنند که از حکومت می آید نه از دل مردم. نظر شما چیست؟
عالمی: ما نباید کلی نگاه کنیم. الان در شهرهای کوچک نیز امام جمعه گذاشتهاند، حدود هزار امام جمعه داریم، آنها به لحاظ توانایی متفاوت هستند. این خلاف انصاف است که بگوییم همه یا اکثریت ائمه جمعه با مردم نیستند. اگر آنها با مردم نیستند، پس کارهای مذهبی مردم را در شهرها و روستاهای بزرگ چه کسی هدایت می کند؟ منبرها را چه کسی می رود؟
سیره ای رهبر معظم انقلاب دارند که بی نظیر است. بارها دیدم افراد و اشخاص بچه های شان را می آورند و به ایشان می گویند «اسم بچه من را شما انتخاب کنید». بعضی ائمه جمعه در شهر محل خدمتشان همین طور هستند. تمام امور مذهبی و مراسم تحریم و عقد نکاح، توسط ائمه جمعه یا کسانی که تحت نظر او در شهرستان حضور دارند یا زیر نظر آنها تحصیل کردند، اداره می شود. شورای محترم سیاستگذاری ائمه جمعه فرد بریده از مردم را به عنوان امام جمعه نمی پذیرد و اگر امام جمعه به اینجا برسد، جابه جا یا اصلا حذفش می کنند. اصلا امام جمعه یعنی با جماعت بودن و همراه جماعت بودن، یعنی آنچه جماعت به امامت نیاز دارد آن را در حد وظیفه دینی و معنوی تأمین کردن. اگر این طور نباشد که اصلا آن شخص امام جمعه نیست.
صفهای نمازجمعه شهرهای مختلف نشان می دهد که این طور نیست. امام جمعه مسائلی را می گوید که مخاطبان درک نمی کنند یا مورد رضایت مخاطبان نیست. لذا با ریزش بزرگی در صفوف نمازجمعه مواجه هستیم.
عالمی: در این موضوع ائمه جمعه همه یکنواخت و یک نوع نیستند. امام جمعه ای که توانایی تحصیل زیادی ندارد نباید از او انتظار داشت، همان مطالبی را بگوید که امام جمعه ای در درجه اجتهاد بیان می کند. این خلاف توقع است. کسی که در یک بخش امام جمعه است، توانایی امام جمعه مرکز استان را ندارد، اگر داشت به یک شهرستان کوچک نمی رفت. به عبارت بهتر شورای سیاستگذاری ائمه جمعه استعداد بالا را در یک جایگاهی که نیروی کمتری نیاز دارد، هدر نمی دهد. بنابراین باید این مسائل را موردی دید. خصوصیات و ویژگی هایی است که قائم به فرد است، نه قائم به جمع.
حاج آقای بطحایی شما درباره خلوت شدن یا ریزش در صفوف نمازگزاران چه نگاهی دارید؟
بطحایی: شما گفتید ائمه جمعه گاهی به جای اینکه حرف مردم را بزنند، حرف حکومت را می زنند، معنایش این است حکومت با مردم تقابل دارد، حال آنکه جمهوری اسلامی متولد، بچه، منتخب و برگزیده مردم است پس خود مردم است. بنابراین تقابلی بین حکومت و مردم نیست و تعامل برقرار است. مقامات حکومت از رئیس جمهور تا دهبان خدمتگزار مردم هستند. پس این فرضیه که امام جمعه ماله کش حکومت شده را باید اصلاح و باطل کرد. حکومت و مردم ید واحده هستند. نکته دیگر آنکه سال ها باید تا کودکی از روی طبع عالمی گردد نکو یا شاعری شیرین سخن. علم تزریقی نیست. مدرسه خان آیت الله بروجردی سه پله می خورد می رفت پایین، از در و دیوار خاک پایین می ریخت. من در مدرسه دارالشفا درس می خواندم، نه آب، نه برق و نه گاز داشت، خاکی بود، خدا می داند سردی زمستان سیلی به صورت من می زد، تابستان هم خیلی هنر می کردیم شب ها بادبزن داشتیم. تعجب می کنم «ما عجب صبری ما داشتیم. صبر را از پا درآوردیم» اما امروز این طور نیست. اولا هر حجره یک تلویزیون و هر طلبه موبایل دارد. برای ملا شدن هم باید قید همه چیز را زد. احوالات علمای بزرگ مثل علامه طباطبایی و ملاصدرا را بخوانید. زمانه عوض شده دیگر آنها نیستند. من پنج سال قبل از فوت مرحوم آیت الله بروجردی در قم بودم. دیگر مادر روزگار مثل بروجردی، خمینی و گلپایگانی نزاید. آن زمینه ها دیگر نیست. حوزه ها و دانشگاه های ما دیگر چنین شخصیت هایی را صادر نمی کنند.
بنابراین باید به کسانی که امروز هستند آموزش داده شود که در خطبه ها دائم حرف های شرقی و غربی نزنند. مردم ما عاشق قرآن و سنت پیغمبر هستند. خود روایات ما رهنمود دهنده فکری، سیاسی، اجتماعی و خانوادگی است. ثانیا امام جمعه باید دارای جاذبه و مقبولیت و شناخته شده باشد تا مردم به خاطر تقوا، پرهیزگاری و سلامتش برای نماز بیایند. شرکت در نمازجمعه تأکید شده است، روایت داریم «اگر کسی بتواند و نرود روز قیامت جزء منافقین و اهل جهنم است».
نکته دیگر آنکه امام جمعه باید طبیب سیاسی جامعه باشد. درد جامعه را بداند و روز جمعه نسخه بیاورد. قطعا در این صورت نمازجمعه شلوغ می شود اما وقتی امام جمعه نه مقبولیت آنچنانی دارد، تند و تشری هم است، درد و درمانی هم نیست طبیعتا نماز جمعه خلوت می شود.
سال 76 من امام جمعه گلپایگان بودم و نمازجمعه هم خیلی شلوغ می شد. روزی معلم کلاس سوم ابتداییام را دیدم. گفتم «جناب آقای فرجی من را می شناسید»، گفت «بله آقای دکتر بطحایی امام جمعه هستید». گفتم «خیر شاگرد حضرت عالی هستم». بعد از آن دیدار این آقایی که اهل نمازجمعه نبود در صف مقدم قرار می گرفت، برخی به من گفتند «چه کار کردی که او اینقدر مرید شده است؟»
انتخابات ریاست جمهوری بین آقایان ناطق نوری و خاتمی پیش آمد و بنا هم نداشتم، دخالت کنم، آمدند به من گفتند «اگر فلانی را تأیید نکنی گلپایگان ضدانقلاب می شود». گفتم «گلپایگان با تأیید من انقلابی می شود؟» گفتند «بله»، نوشتم و یک روزنامه ای هم به سرعت منتشر کرد که آقای فلانی آقای بهمانی را تأیید کرد. بعد دیدم نمازجمعه به قول معروف مقداری از حضور جوانان خلوت شد. دفتر هم نداشتم در مسجد جامع گلپایگان در یک اتاق می نشستیم مردم می آمدند چون با تشکیلات مخالفم می گویم «به جای قاشق و چنگال بر شام بیفزا». روزی در دفتر نشسته بودم دیدم جوانی جلوی اتاق قدم می زند. بالاخره آمد و گفت «جناب آقای بطحایی اجازه می فرمایید». گفتم «بله»، گفت «عرضی دارم اما ناراحت نمی شوید؟»، گفتم: «خیر». گفت «حتما؟»، گفتم «دیگر از فحش که بالاتر نیست، بگو». گفت «می دانید که چرا جوانان دیگر نمازجمعه نمی آیند؟» گفتم «اصراری ندارم. حتی به فرمانده نیروی انتظامی و فرمانده سپاه هم گفتم اگر اینها را به خاطر خوشایند من می آورید، نماز هردوی شما باطل است. آنها می گفتند والله خودشان می آیند برای آنکه از خطبه های شما استفاده می کنند. خیر نمی دانم چرا جوانان نمی آیند». گفت «می گویند یا ترسیدید یا تطمیع شدید که فلانی را تأیید کردید»، گفتم «والله نه تطمیع نه تهدید؛ به من گفتند اگر فلانی را تأیید نکنی گلپایگان ضد انقلاب می شود به آنها هم گفتم اگر با تأیید من گلپایگان انقلابی می شود، این تأیید» البته به ضرر من تمام شد. در مجموع امام جمعه باید مقبولیت شخصی و علمی هم داشته باشد.
اگر الان بخواهیم جاذبه به نمازجمعه اضافه کنیم باید چه کنیم؟
عالمی: ائمه جمعه خودشان، خطبه ها و رفتارهایشان را با نیازهای واقعی جامعه تطبیق دهند، معنی اش این نیست که هرچه مردم بخواهند و بپسندند ما بگوییم و رفتار کنیم، اگر این طور باشد قبیح است. جایگاه عالم جایگاه هدایت گری است نه هدایت پذیری. جایگاه هدایت گری اقتضا می کند، من اینقدر درک داشته باشم که مسائل اجتماعی و مسائل فرهنگی و نیاز آینده جامعه را به خوبی بتوانم تشخیص دهم و بتوانم درک کنم تا اگر من را جایی به عنوان امامت نماز جمعه معرفی کردند، بدانم می خواهم مخاطبانم را برای یک سال آینده به کدام جایگاه فکری و معنوی برسانم. اگر امر برای من مبهم باشد یا نتوانم آن را درک و نقشه راه مناسبی را ترسیم کنم، من امام جمعه خوبی نیستم.
طبیعتا امام جمعه وقتی این تشخیص را داد و آن توانایی را داشت در آینده نمازجمعه جمعیت خوب و گوش های شنوای فراوانی خواهد داشت. این نماز جمعه نه رنگ می بازد و نه جمعیت می بازد. حضور نماز جمعه در وهله اول عبادت است اما وقتی امام جمعه تشخیص مناسب از نیازهای جامعه داشت، خطبه ای می خواند که تقوا در جامعه تقویت شود. یادم است در مشهد طلبه بودم، مرحوم حاج شیخ غلامحسین تبریزی معروف به «ترک» از سال 42 تا 48 امام جمعه مشهد و خیلی در فشار و سختی بود. شاه به اندک بهانه هایی می خواست به مشهد بیاید تا خبرش می آمد، مرحوم حاج شیخ غلامحسین تبریزی از مشهد به سفر می رفت. مرحوم حاج شیخ غلامحسین تبریزی وقتی خطبه نماز جمعه می خواند روی منبر می ایستاد و به عصا تکیه می داد. بعد از قسمت های واجب خطبه که باید امر به تقوا و آیه قرآن خوانده شود شروع به موعظه می کرد و در موعظه آیات قیامت را می خواند و تفسیر می کرد. در حین خطبه های او این صدای مستمعین بود که به گریه بلند می شد و های های گریه می کردند. وقتی نمازجمعه ایشان تمام می شد، به شخصه حس می کردم که متأثّر از نصایح او و ترساندن از روز قیامت چند کیلو سبک شدم. حتی گاهی در ذهن می آمد که ای کاش هفته ای دو جمعه داشتیم.
این در بُعد عبادی نمازجمعه است در بُعد سیاسی چه طور؟
عالمی: تعبیر ما از نمازجمعه عبادی-سیاسی آن است که وقتی در نمازجمعه سخن از سیاست به میان می آید باید سیاستی باشد که در آن رنگ عبادت است. اگر سیاستی باشد که از آن رنگ عبادت بر نخیزد و مسائل نفس پرستی باشد، مثلا مسائل جریانی مطرح شود، جمعیت را از دور امام جمعه می پراکند. ما وقتی در نمازجمعه صحبت از سیاست می کنیم، نصرت اسلام سیاست است. بیاییم مصادیق و آیات یا روایاتی که درباره نصرت اسلام است، برای مردم به خوبی تبیین کنیم، حالا چه می خواهد با مذاق جریان من یا جریان خویشاوند من در فلان جایگاه رفیع سیاسی سازوگار و باب میل او باشد یا نباشد. اگر سیاست به معنای واقعی خودش درست تفسیر شود، جاذب است. به عبارت دیگر نقل تحلیل مسائل سیاسی مبتنی بر منابع دینی و فکری و فلسفی خودش جاذب جمعیت است نه پراکنده کننده جمعیت.
چه طور می شود یک امام جمعه بی طرف باشد؟
بطحایی: امام جمعه در حکم یک طبیب است. اول باید دید منظور ما از سیاست چیست؟ ریاست با سیاست جداست و بیشتر به جای سیاست کلمه ریاست به کار می رود. ریاست در اسلام مطرود و ملعون اما سیاست مطلوب و محبوب است. امام جمعه طبیب سیاسی جامعه است. نبض جامعه باید دستش باشد و نسخه ای که می پیچد به مناسبت بپیچد. در شهر های بزرگ مثل تهران و مراکز استان ها مستمعان بیشتر دانشجویان، جوانان و فرهیختگان هستند و نگاهشان مطالبه ای است که می خواهند ببیند امام جمعه آن هفته چه مطالبی می گوید. گاهی مطالب مربوط به سیاست داخلی است، امام جمعه نباید ماله کش باشد و فقط بخواهد دائم مسکن به جامعه بدهد. مُسکن خوب است اما همه جا و همیشه خوب نیست. چون مُسکن زیاد شاید عامل رشد یک غده در محل آن عارضه و مرگ بیمار یا نیاز به عمل جراحی کذایی شود.
امام جمعه به حکم طبیب باید کارشناس و مستمع شناس باشد. مردم گرفتاری دارند اما امام جمعه در بیان این گرفتاری ها خطاب به مسئولان نیز باید ناصحانه سخن گوید، نه مچگیرانه و نه تحقیرکننده. مثلا نگوید «آقایی که تو نمی توانی کار کنی ول کن برو دنبال کارت». برای صدا و سیمای عاجزمان یا ناقص یا مقصرمان متأسفم. دو شبکه «ایران قبل از انقلاب» و «ایران بعد از انقلاب» درست کنند و نشان دهند کجا بودیم و امروز کجا هستیم. صفر بودیم، تهران هیچی نداشت. در واقع به زبان نرم باید تفاوت ها را به جامعه منتقل کنیم.
مدارک تحصیلی من مربوط به دوران قبل از انقلاب است به قول آقایان تاج هم دارد. 46 سال است استاد دانشگاه هستم، در حوزه رساله دارم من کار کردم و طلبه خورده خوابیده ای نیستم. من اهل قلم، بیان و تدریسم. بنابراین باید قدر بدانیم و از لحاظ سیاست داخلی مردم را توجیه کنیم. در حوزه سیاست خارجی نیز مسئولان بدانند مملکت پر از محسن حججی ها است بنابراین محکم از حقوق مردم و کشور دفاع کنند. به عبارت دیگر در مقابل خارجی ها انسان های تند و خشنی نیستیم اما زیر بار ظلم نیز نخواهیم رفت.
اتفاقی در نمازجمعه تبریز افتاد و نرده های حفاظتی و امنیتی را برداشتند، این اقدامات و کم کردن فاصله مسئولان و مردم چقدر می تواند بر احیای جایگاه نمازجمعه و کاهش ریزش های نمازگزاران اثر بگذارد؟
عالمی: اثرات خیلی خوبی دارد. اول که نمازجمعه ها برپا شد، چنین موانعی وجود نداشت. ائمه محترم جمعه به راحتی می آمدند از میان جمعیت سمت تریبون می رفتند یا در محراب نماز می خواندند و هیچ مشکلی نبود اما بعد از شهادت شهدای محراب همچون شهیدان طباطبایی، مدنی، دستغیب، صدوقی و اشرفی اصفهانی، این موانع را دستگاه های امنیتی به وجود آوردند که ائمه محترم جمعه از گزند دشمن محفوظ بمانند. یا وقتی آن انفجار در داخل جمعیت حاضر در دانشگاه تهران اتفاق افتاد، من خودم شاهد بودم که موج این انفجار لباس های حضرت آیت الله خامنه ای را به عنوان خطیب نمازجمعه تکان داد. جریان ترورها برای انقلاب فاجعه آفرین شده بود، چون ما شخصیت های برجسته ای داشتیم که یکی پس از دیگری از دست می رفتند. برای جلوگیری از این اتفاق این موانع را گذاشتند تا ائمه محترم جمعه در خطر نباشند.
حالا شورای امنیت ملی به نتیجه رسیده که تهدیدی وجود ندارد و دارند، نرده ها را جمع آوری می کنند که معتقدم مورد استقبال ائمه محترم جمعه و هم مورد استقبال مردم است. این طور نیست که ائمه جمعه بگویند این موانع را شما بر ندارید ما می ترسیم. وقتی خطر شر دشمن براساس اعلام مسئولان دستگاه امنیتی برطرف شده است، وضعیت را به حالت سابق برگردانیم تا بین مردم و امام جمعه فاصله ای نباشد و هر کسی بخواهد مجاز باشد در صف اول بنشیند، اتفاق خوبی است چون برخی واقعا رغبت دارند. روایاتی درباره صواب نمازجماعت در صف اول یا اقامه نماز در قسمت یمین داریم. برخی این روایات را شنیدند اول وقت و به موقع آمدند دوست دارند صف اول بنشینند. چرا نباید بروند. اینها از مواردی است که عواطف معنوی مردم را تقویت می کند و مردم ارتباطات شان هم با نمازجمعه و هم با امام جمعه بیشتر می شود.
بطحایی: در حقیقت زمینه اش همان ترورها بود. گاهی برخی کاسه داغ تر از آش می شوند. 19 دی خدمت رهبری رفتیم. جوانی به من گفت «شما آنجا بنشین». آخر من چه بگویم؟ امام جمعه ها یک گردهمایی استانی و یک گردهمایی سراسری دارند، در گردهمایی سراسری امام جمعه شهرستان باید صف های عقب بنشیند و امام جمعه استان جلو بنشیند، من نشستم صف اول، آن روز هم قرار بود مرحوم آقای هاشمی بیاید. جوانی آمد و گفت «آقا لطفا بفرمایید عقب»، گفتم «من را می شناسی؟» گفت «خیر»، گفتم «پس به چه مناسبت می گویی؟» گفت «من مأمور و معذورم». گفتم «این حرف برای زمان شاه است برو دنبال کارت». رفت و هیچی نگفت. امام جمعه یک شهرستان دیگر هم دید، من جلو نشستم، آمد کنار من نشست، آن جوان آمد با صدای آرام گفت «آقا لطفا بفرمایید عقب بنشینید». گفت «نمی خواهم بروم». در واقع من سدشکن شدم. در مجموع شاید اصلا امام جمعه هم موافق اینها نباشند. وقتی وارد می شوید می گویند برو آنجا بنشین. از امام جمعه بپرسید «شما گفتید من بروم آنجا بنشینم؟»، باور کنید نمی داند. کاسه داغ تر از آش ها این کارها را می کنند.
شاید ائمه جمعه به علوم و تکنولوژی های روز مطلوب نسل جوان مثل شبکه های اجتماعی آشنا نباشند. چه کار باید کرد؟
بطحایی: عرض کردم آنهایی را که مثل آقای مشکینی و آقای طالقانی از دست دادیم، جایگزین ندارند. آنها حاصل زمانی هایی بودند که مقتضی بر مانع وجود نداشت، امروز مانع بر مقتضی غلبه دارد. در عین حال هم قحط الرجال نیست. یک موضوعی که شورای سیاستگذاری باید به آن توجه کند این است که اصرار نکند امام جمعه رأی من مسئول شورا را داشته باشد. چون او خودش عالمی است و لازم نیست دیکته من را بخواند. نمی شود به یک نفر گفت «شما طبیب هستی ولی باید به فرموده فلان طبیب نسخه بنویسی». اینکه هم طبیب هستم و هم باید دیکته نویس باشم تناقض است. شورای سیاستگذاری باید کسانی را به عنوان امام جمعه انتخاب کند که به مصلحت نظام، مملکت و جامعه است، علمیت حوزوی و دانشگاهی آنها بالا باشد و مسائل روز را خوب بتوانند تحلیل و جامعه را اقناع کنند