شهرام جزایری از ارز دیجیتالی «شهرامکوین» پردهبرداری کرد
شهرام جزایری میگوید: «از اتهام اخلال در نظام اقتصادی کشور تبرئه شده است.» مردی که ادعا دارد شهرام جزایری که در دهه هشتاد محاکمه شد، وجود خارجی ندارد و او نه به دلیل اتهامات اقتصادی که به دلیل جنبه اجتماعی پروندهاش، سیزده سال در زندان ماند.
مصاحبه با شهرام جزایری هنوز جذابیتهای خاص خودش را دارد. مردی که بزرگترین و پرسروصداترین پرونده دهه هشتاد را دارد. آن روزها، در جریان محاکمهاش، بخشهای مهمی از صفحات روزنامهها به داستان پرونده وی اختصاص داشت.
به گزارش خبرآنلاین، دورهای را در زندان گذراند که سیاست ایران ،مانند اقتصاد و اجتماعش آبستن حوادث متعددی بود. سال ۱۳۸۸، در جریان رقابتهای انتخاباتی، وقتی نامش از سوی احمدینژاد، رئیسجمهور مستقر و کاندیدای دهمین دوره ریاست جمهوری در برابر مهدی کروبی دیگر کاندیدای حاضر در این رقابت برده شد، دوباره بر سر زبانها افتاد.
اولین مصاحبه با شهرام جزایری وقتی انجام شد که وی تازه از زندان بیرون آمده بود، برنامههایی برای بازگشت به فعالیتهای اقتصادی داشت، اما به قول خودش زنگار زندان از تنش شسته نشده بود. این بار اما از پس گذشت سالیان آزادی، اعتماد به نفس پیشینش را باز یافته و برنامههای بزرگی در سر دارد.
از ساخت هتلی در کنار برج ترامپ در قلب اقتصادی دنیا، واشنگتن حرف میزند، از معرفی ارز دیجیتالی شهرامکوین و شرکت سرمایهگذاری شهرام در جهان. میگوید یا راهی پاناماست، یا هنگکنگ یا ایسلند. از اعتبارش میگوید و مدعی است به دلیل شرایط ویژه اش قصد فعالیت اقتصادی در داخل ایران را ندارد و بیشتر بر ایرانیان خارج از کشور و داراییهایشان حساب باز کرده است.
داستان بازگشت شهرام جزایری با عرصه اقتصاد داستان جالبی است.
مشروح مصاحبه با شهرام جزایری را بخوانید:
شما پرسروصداترین پرونده دهه هشتاد را داشتید و ۱۳ سالی را در زندان سپری کردید، امروز شما را به واسطه اتهامات آن روزتان میشناسند، اما هنوز این سوال برای بسیاری جذابیت دارد که بدانند شهرام جزایری که بود و چه کرد؟
خوشبختانه شبکههای اجتماعی نوظهور پاسخ به این سوال را ساده کردهاند. چرا این سوال را از من میپرسید، برای اطلاع از اینکه من چه کسی هستم به ویکیپدیا مراجعه کنید.
من میخواهم این جواب را از خودتان بگیرم.
تا یکی-دو ماه پیش ویکیپدیا در مورد من نوشته بود «مفسد» و «دزد». استنادش هم به موضوعاتی بود که رسانهها در مورد من نوشته بودند. اما فکر کنم یک ماه قبل بود که یکی از دوستان فایلی را برایم فرستاد و نوشت احکام دیوان عالی کشور درباره تو را در ویکیپدیا گذاشتهاند. صراحتا نوشتهاند او با ۱۸۰ هزار برگه بازجویی و ۱۲۰۰ جلسه بازجویی هیچ تضییع در اموال دولتی نداشته و خوشحسابیاش ثابت شده و پول بانک را هم برگردانده است.
شاید به همین استناد، عنوان دزد و مفسد را از کنار اسم من برداشته و نوشته شهرام جزایری، تاجر و کارآفرین. همین تغییر برای من خیلی تغییر جذابی بود. حالا هم برای معرفی خودم به شما به همین نوشته استناد میکنم.
این معرفی من از منظر اقتصادی؛ اما من کلا یک آدم عامی و عادی هستم که هزاران فالوئر در شبکههای اجتماعی دارم. همین شب یلدا یک فیلم ۱۰ ثانیهای از رقصیدن و خوشحالیام گذاشته بودم که سی هزار لایک خورد.
خودتان را با فالوئرهایتان معرفی میکنید؟
اشکالی ندارد. بالاخره عملکرد من در آرای دیوان عالی کشور هم معلوم است. در دیوان گفتند ما در پرونده جزایری دنبال شکایت علیه وی گشتیم اما هیچ بانکی از او شاکی نبود و گلهای نداشت. حالا من میگفتم مگر دیوان عالی کشور جای گلهگذاری است؟ بگذریم در نهایت برای من نوشتند هیچ ارگان ذیصلاح مالی کشور از متهم شهرام جزایری گله و شکایتی نداشت. باید توجه کنید پرونده من با حساسیت زیادی مورد بررسی قرار گرفت، چرا که از من خوششان نمیآمد و ماجرا هم سیاسی شده بود.
اتهام اصلی شما چه بود؟
اخلال در نظام اقتصادی کشور که به حمدالله در دو شعبه از این اتهام برائت گرفتم.
برائت گرفتید و ۱۳ سال زندان ماندید؟
من برای این جرم در زندان نبودم. داستان به ماجرای کارت سربازی و اتهامات غیراقتصادی برمیگشت. اما اینها فایده ندارد. شما شهرام جزایری واقعی را ۱۰ یا دوازده سال دیگر خواهید شناخت.
اتهامات اجتماعی و ماجرای کارت سربازی چه بود که برایش سیزده سال زندان ماندید؟
معافیت غیرمستحقانه سربازی. من ۱۸ ماه خدمت نظام وظیفه رفته بودم اما سه ماه آخر به دانشگاه دندانپزشکی رفتم. بعدها معافیت ناقصی روی همان سربازی که رفته بودم به من دادند که میتوانستم البته از طریق پول آن راخریداری کنم. این اتهام با استناد به یک ماده قانونی مصوب سال ۱۳۰۱ به من وارد شد. در این قانون میگوید کسی که این کار را بکند تهدید به حبس میشود. بعدها یکی از دوستان میگفت میتوانید موضوع را اعاده کنید اما من دیگر حبس را کشیده بودم و پیگیری نکردم.
چقدر از حبس ناشی از این اتهام بود؟
چهار سال. البته در قانون گفته این جرم تهدید به حبس دارد. بقیه جرائم هم همینطوری بود، مثل عبور غیرقانونی از مرز آبی و اینها.
بیشتر توضیح میدهید؟
گذشت. واقعا دوست ندارم در این مورد اظهار نظر کنم.
این عبور غیرقانونی از مرز آبی همان ماجرای فرار از زندان بود؟
اتهام البته عبور غیرقانونی از مرز آبی بود. در این موارد زیاد صحبت شده است. من دلم میخواهد درباره مسائل اقتصادی بخش خصوصی صحبت کنم.
این معرفی که از خودتان دارید با نظری که بسیاری از مردم درباره شما دارند، خیلی فرق میکند.
خیلی از مردم من را در کوچه و خیابان میشناسند اما هیچوقت با من حرف بد نمیزنند. بالاخره من شهره شدهام، برآورد خودم این است که ۱۰ درصد جمعیت ایران طرفدار من هستند، اصلا با اغماض بشوند ۵ میلیون نفر؛ این تعداد از سرم هم زیاد است، البته ۱۰ درصد هم دشمن دارم و بقیه هشتاد درصد هم کاری با من ندارند. شاید پشت سر من حرف بزنند اما خیلیها حتی در تلگرام به من پیام میدهند و من را رصد میکنند.
یعنی کسی دیگر شما را به شهرت آن روزها نمیشناسد؟
گفتم که دشمن هم دارم. اتفاقا اخیرا هم دوباره میگفتند این دزد است و… اما در پرونده من تاکید شده که از اتهام اخلال در نظام اقتصادی تبرئه شدم و همه بدهیهایم را هم دادهام. من میخواهم به زودی کار اقتصادیام را در جهان کلید بزنم و این حرفها دیگر برایم مهم نیست. خود واقعیام را به زودی به همه خواهم شناساند.
قصد مهاجرت از ایران را دارید؟
باید برای کار اقتصادی از ایران بروم. البته در دنیای جدید آمدن به ایران یا رفتن از آن و هر کشوری معنایی ندارد، همانطور که ارزهای دیجیتالی مفهوم جابجایی ارز را تغییر دادهاند، مرزها نیز در حال تغییر است و دیگر نمیتوان مانند گذشته در مورد رفتن و آمدن از یک کشور صحبت کرد. اما به هر حال برای کار اقتصادی ناگزیر به رفتن هستم.
البته ممکن است سال آینده برای فعالیتهای اجرایی که نیاز به حضور من داشته باشد، ترددم بیشتر شود اما به هر حال ایرانی هستم و وطنم را دوست دارم و زندگی خیلی خوبی در اینجا داشته و دارم. در ضمن اعتبار خیلی خوبی داشته و دارم، لذا چیزی به معنای کندن از کشور در برنامه من نیست اما ممکن است تا ۵ سال تردد من بیشتر شود.
اما به نظر میرسد همین سابقه است که شما را از فعالیت اقتصادی در ایران باز داشته است.
این هم هست. همین حالا هم بروم یک عده میگویند که وای پولها را برد اما در کل میدانم برایم حاشیه درست میشود، برای همین کار اقتصادیام را خارج از ایران کلید میزنم.
یک واقعیت را بگویم، شرایط ایران برای پرشهای من مناسب نیست. در این سالها هم تجربهام بیشتر شده و هم اعداد و ارقام مد نظرم افزایش پیدا کرده است. الان محال است یک طرح اقتصادی کمتر از یک تا ۲ میلیارد دلار بنویسم. نه برای من که شرایط کشور برای پرشهای بزرگ اقتصادی هیچکسی مناسب نیست. کارهای بزرگ متاسفانه واکنش منفی و حاشیه ایجاد میکند.
خیلیها، حتی کارشناسان قضایی چهره به چهره با من نشستهاند و تاییدم کردهاند و گفتهاند مشکلی نیست اما وقتی پشت میز مینشستند، من را محکوم میکردند. نمیخواهم در این فضا دوباره سوژه شوم. من که هیچ، همین محمدجواد لاریجانی بیابان را آباد کرده بود و چند شترمرغ در مزرعه گذاشته، ببیند چقدر برایش حرف میزنند، چه برسد به من.
فکر می کنید چرا فضا این طوری است؟ احتمالا حاشیهها برای شما ناشی از پیشزمینه ذهنی است اما میگویید فضا برای هیچکس مناسب نیست.
علتش معلوم است. در این جامعه عامه مردم به منابع دسترسی ندارند، از این رو وقتی میبینند کسی کار بزرگی انجام میدهد، سریع میگویند از کجا آورده؟ اینها که مردم عادیاند. یک زمانی، رئیسجمهور این مملکت میرفت پشت تریبون و میگفت چرا وام میلیاردی میدهید، آن وقت از این طرف این حرفها را میزد، از آن طرف بانکها ۱۳۰ هزار میلیارد تومان بدهی معوقه داشتند.
وقتی رئیسجمهور این مملکت این حرفها را میزند، از مردم عادی چه توقعی میرود؟ البته بگویم تاثیر حرفهای آن آقا هنوز هم هست. الان همه ترسو و محافظهکار شدهاند. کسی جرات وام دادن ندارد.
تمام علتی که میخواهید بروید، همین است؟
بله. شاید منظورتان منع از فعالیت اقتصادی است. من هیچ منع قانونی و حقوقی برای فعالیت ندارم.
حالا چه کاری می خواهید انجام دهید؟
به زودی بزرگترین بانک شهرام را در دنیا علم خواهیم کرد و تصمیم دارم کنار هتل آقای ترامپ یک برج با ارتفاع بلندتر بسازم. چند میلیون ایرانی خارج از کشور بیش از هزار و ۳۰۰ تا هزار و ۴۰۰ میلیارد دلار سرمایه دارند که یکی دو درصد آن مال ماست و میتواند متعلق به ما باشد. امیدواریم مدیریت شود و ۲۰ و ۲۵ میلیون دلار فاینانس میگیریم و با استفاده از مکانیسمهای فوقالعاده پیشرفته مثل ارزهای دیجیتالی سقفهای جدید را میشکنیم. وقتی خبرها به ایران رسید، متوجه میشوید. البته گفتم که با ایران و ایرانیان داخل کشور معامله نداریم. شاید اگر سوءتفاهمها برطرف شد، معامله کنیم.
در ضمن میخواهم ارز دیجیتالی «شهرامکوین» را به زودی رونمایی کنم. این ارز رمزگذاریشده در جهان معرفی میشود، همانطور که میدانید مالک «بیتکوین» هنوز خودش را معرفی نکرده اما من ارز دیجیتالیام را با اعتبار و پشتوانه معرفی میکنم.
واقعا کنار برج ترامپ، هتل میسازید؟
بله.
یک برنامه واقعی است؟
اقتصادیهای بزرگ دنیا برای خودشان یک شاخص اقتصادی تعریف میکنند، هر چند که من بحث شاخص عجیبغریب ندارم. در دنیا فاینانسورها طرح را میگیرند، بسته به میزان موجه بودن آن بین ۷۰ تا ۹۰ درصد را تامین میکنند. ما برآورد کردیم حدود یک میلیارد دلار احداث این ساختمان در واشنگتن به عنوان قلب تصمیمگیری اقتصاد جهان هزینه دارد.
نماینده من در واشنگتن که خودش بانکدار باسابقهای است، مذاکرات اولیه را با چند فاینانسور داشت و فاینانسور سوئیسی متقاعد شد که ۱۰ درصد آورده از ما باشد، یعنی ۱۰۰ میلیون دلار و ۹۰۰ میلیون دلار هزینه از طریق فاینانس تامین شود تا هتل ساخته شود. هنر اصلی شرکت سرمایهگذاری ما یا همان بانک بینالمللی تامین همین سرمایه اولیه است که به روش «نتورک مارکتینگ» و ارز دیجیتالی رمزگذاریشده شهرامکوین تامین میشود. طبق محاسبات هم ۲۴ تا ۳۶ ماه آینده احداث این ساختمان به اتمام میرسد.
پس به آمریکا میروید؟
یکی از کارهای من آنجاست، پاناما، هنگکنگ و ایسلند پیشنهادهای خوبی به من دادهاند و امکانات مناسبی میدهند. بالاخره آنها هم من را میشناسند و حاضرند خطوط اعتباری بیمههای اعتباری و اتکایی را در اختیارم قرار دهند. من معتقدم سیاسیها و نظامیها کارگزاران و گماشتههای فعالان اقتصادی هستند اما در ایران اینطور نیست.
سه سال است میگویم با وزرای اقتصادی دیداری کنم اما اصلا حاضر نیستند مقابل من بنشینند. اینجا فعال اقتصادی یا متهم میشود به دزدی و رانتخواری یا اگر هیچ کدام اینها نشود، مرفه بیدرد شناخته میشود. پس بهتر است بروم جایی که امکاناتی را به من میدهد.
در حال بررسی هستید؟
تقریبا انتخابم را کردهام. قطعی شد میگویم.
پس به زودی فعالیت اقتصادیتان را آغاز میکنید؟
در سیزده سال زندانم هم هیچ متوقف نشدم. حتی در زندان میگفتند چرا موبایل و اینترنت دارد. من زیر نظر مقام قضایی ۵۰ شرکتم را مدیریت کردم تا دیونم را بدهم. در همین مقطع، در دوره مدیریت بحران، یعنی زندان یکی را میفروختم و یکی را میخریدم، همه اینها با نظارت دستگاه قضایی بود.
بالاخره من از داخل زندان ۴۸ میلیون دلار تسویه حساب کردم. به لطف خدا توانستم مدیریت کنم. دقیقا زمانی که قوه قضاییه اعلام کرد میتوانی بدهیات را بپردازی، آن را پرداختم. همین یکی-دو سال قبل ۱۰ دانشگاه اروپایی به من دکترای اقتصادی ممیزی دادهاند. نظریه اقتصادی خوبی دارم، نظریه کاندیدای نوبل میشود اما اینکه جایزه را ببرد الله اعلم.
جایزه نوبل؟
احتمال دارد.
آقای جزایری شما در دورانی در زندان بودید که اتفاقات بزرگی در خارج از زندان رخ داد، میخواهم بدانم در این دوران تغییرات جامعه را حس کردید؟
من فکر می کنم مهمترین اتفاقی که رخ داد این بود که اخلاق و ارزشهای اخلاقی بسیار کمرنگ شد و در برخی موارد از بین رفت. قبلا برخی به سبیل گربه قسم میخوردند و پول را پس میدادند اما کار به جایی رسید که ضمانتنامه بانکی و وثیقه میگذاشتند اما پول را میخوردند. من همان زمان در همان محیط بسته اینها را درک میکردم. یعنی همه درک میکردند که چه تغییری در حال رخ دادن است و جامعه به چه سمتی حرکت میکند.
یک زمانی فساد اقتصادی و رانتخواری به معنای کمیسیون گرفتن بود، مثلا کسی اعمال نفوذ میکرد تا قراردادی دولتی را بگیرد و دو درصد رشوه دریافت کند، اتفاقی که بعد از دولت اسبق افتاد این بود که هزاران میلیارد تومان از منابع مردم از مسیر شفاف به مسیر ناشفاف رفت و معاون اول رئیسجمهور برای سوءاستفاده اقتصادی مجرم شناخته شد.
زندانیان اقتصادی را در این دوره چه کسانی تشکیل میدادند؟
خردهپاها. به نظر میرسد شما خیلی خوشبین هستید که فکر میکنید من در زندان اینها را دیدهام. خیلی از همین کسانی که مرتکب این جرائم شدند، خودشان در صدر امور بودند، بعد هم فرار کردند و رفتند. راحت بگویم آنچنان که شایسته و بایسته بود مجرمان اصلی و افرادی که غارتگران اصلی بودند را ندیدیم. غارتگران اصلی الان برای همه شناخته شدهاند. اینها که زندان نیامدند، اگر آمدند هم با عناوین سبک آمدند.
مثلا هیچوقت کیفرخواست ۲ میلیارد دلاری برای کسی صادر نشد. ما با عربستان و آمریکا در حال جنگ اقتصادی بودیم اما معلوم نشد چطور در دوره جنگ، در بانک دشمن با ارز دشمن سرمایهگذاری کردیم. مدیرعامل بزرگترین بانک جهان اسلام هم در کازینوها در حال خوشگذرانی است اما فرعیها آمدند. باید بگویم فرعیها، فرعی رفتار میکنند.
نتایج آن اتفاقات هم امروز روشن است. تورم در حال برگشت است، ناامنی اقتصادی وجود دارد و طلبکاران موسسات مالی و اعتباری در خیابان لشگرکشی میکنند. چه کسی این مجوزها را داده است. پدیده شاندیز محصول حمایت بیحدوحصر دولت اسبق بود. اینها ۱۳۰,۰۰۰ سهم فروختند و با خانوادههای سهامداران، یک میلیون نفر را درگیر این پروژه کردند.
شما که خودتان به این پرونده ورود کرده بودید.
من پیشنهادهایی برای حل مشکل داشتم که حالا جای بحثش نیست. منظورم این است که دلیل اصلی این بحران رئیس دولت سابق است، الان یک بقالی خطا برود، دستگاه نظارتی وارد عمل میشوند اما شرکتی بیاید دفتر امور سهام راه بیاندازد و ۱۳۰ هزار سهم بفروشد، والا در چنین شرایطی من به عنوان یک فعال اقتصادی میترسم. ایشان راحت اتهام به شخص اول دستگاه قضا وارد میکند، این یعنی ناامنی برای من فعال اقتصادی.
انگار این مخالفت شما با احمدینژاد ریشه در سالهای قبل دارد، وقتی از نام شما برای بیرون راندن رقیب بهره برد.
اینها کارهای بدی بود. ماجرای کمک من به سیاسیها پیچیده بود. مردم به برخی از این آقایان نماینده و مسئول، مثلا آقای کروبی نامه میدادند که کمک کنید، ما هم روی این نامهها میدادیم، آنها پول را برای خودشان بر نمیداشتند، چه احتیاجی داشتند؟ من در کل از طریق سیاسیها، چپ و راست و میانه و نمایندگان مجلس و غیر مجلس ۷۵ تا ۸۰ میلیارد تومان کمک کردم، اصلا این سیصد میلیون تومان از کجا آمد؟ قوه قضاییه هم رسیدگی کرد.
من به نام آقای کروبی ۱۶ تا ۱۷ میلیارد تومان به دیگران کمک کردم. شاید در مقطعی دلخور بودم کاری که برای لقمانیان کرد، برای من نکرد. من یک آدم فنی برای طیف وسیعی از آنها بودم. بعد از اینکه ما را دستگیر کردند؛ در سال ۸۳، ۱۷۰ نماینده نامه نوشتند قانون عدم الزام به سپردن وثیقه باید اجرایی بشود. ماجرای کمکهای من همین بود که شرح دادم اما سیاسیبازیهای آقای احمدینژاد داستان را وارونه کرد.