درخواست معجزه از نویسنده ایرانی

    کد خبر :216031

فرشته احمدی می‌گوید در وضعیت جامعه ما این‌که انتظار داشته باشیم در ادبیات‌مان اتفاق خاصی بیفتد بیشتر به درخواست معجزه از نویسنده‌های ایرانی می‌ماند.

این داستان‌نویس و منتقد ادبی اظهار کرد: این حرف که نویسنده‌های ما کم‌کار شده‌اند تا حدودی درست است ولی در نظر بگیرید هنرمند و نویسنده ایرانی ذهنیت، داشته‌ها، حرف‌ها و سوژه‌هایش را از کجا باید بیاورد؟ انگیزه‌اش را برای نوشتن از کجا باید بیاورد؟ از جامعه. نمی‌توانیم مسأله‌ای را بررسی کنیم بدون آن‌که زمینه‌هایش را در نظر بگیریم. آیا فکر می‌کنید جامعه ما به قدر کافی به نویسنده‌ها انگیزه می‌دهد؟ همین که آدم‌ها نفس می‌کشند و راه می‌روند و یا این‌که شما به من زنگ می‌زنید، عجیب است، زیرا در جامعه انگیزه لازم برای انجام کار وجود ندارد. بی‌انصافی است که نویسنده‌ها را از جامعه مجزا بدانیم.

او در ادامه بیان کرد: جامعه به سمت رخوت و خمودگی حرکت کرده است و حال آدم‌ها خوب نیست، بنابراین انتظار این‌که چرا در ادبیات اتفاقی نمی‌افتد، عجیب است. بیشتر شبیه درخواست معجزه می‌ماند تا کار و وظیفه طبیعی یک نویسنده ایرانی. آدم‌ها غمگین‌اند و انگیزه‌ای برای تلاش کردن ندارند، برای این‌که نه تأثیر تلاش‌شان را می‌بینند و نه از جامعه انرژی می‌گیرند. فکر می‌کنم خمودگی در کل جامعه وجود دارد که تأثیر آن را بر روی همه چیز می‌توانیم ببینیم. دیوار نویسنده‌ها کوتاه‌تر است و همه از آن‌ها انتقاد می‌کنند؛ نه به جایی برمی‌خورد و نه به کسی. از طرف دیگر همه فکر می‌کنند ادبیات به قدری عمومی و ساده است که همه می‌توانند بخوانند و بفهمند، که این بد است. چیزهای زیادی در جامعه تولید می‌شود که باید به آن‌ها انتقاد کرد، اما همان‌طور که گفتم دیوار هنرمندان کوتاه‌تر است.

احمدی همچنین درباره استقبال مخاطبان ایرانی از آثار ترجمه به نسبت آثار تألیفی اظهار کرد: این موضوع را به صورت عمومی می‌شنویم که استقبال بیشتری از آثار ترجمه می‌شود اما آمار دقیقی وجود ندارد که این نسبت چگونه است. از طرف دیگر همه ناشران می‌نالند که کتاب فروش نمی‌رود. آدم نمی‌داند آیا واقعا فروش ترجمه خوب است و مردم کتاب ترجمه می‌خرند با خیر؟ اما من به طور کلی مشکوک هستم که این روزها مردم اصلا سراغ کتاب می‌روند یا خیر.

در گفت‌وگو با ایسنا او افزود: اگر استقبالی از آثار ترجمه باشد، نسبی است، دلیلش هم واضح است؛ مترجمان سراغ آثار تأییدشده و درجه یک دنیا که برنده جایزه نوبل و پولیترز شده‌اند، می‌روند و ما با بی‌انصافی این آثار را با کارهای یک کشور می‌سنجیم. این مقایسه اشتباه است.

این نویسنده با بیان این‌که آثار ایرانی به خوبی معرفی نمی‌شوند، گفت: رسانه‌هایی که باید در خدمت ادبیات باشند و آن را معرفی کنند به هیچ وجه به آن توجهی ندارند. از مولف و نویسنده ایرانی در هیچ‌جا نامی برده نمی‌شود که شناخته شود. البته نویسنده در صفحات مجازی خود تلاش می‌کند برای عده‌ای محدود آثار را معرفی کند، ولی رسانه‌های عمومی هیچ تلاشی برای شناساندن کتاب و نویسنده انجام نمی‌دهند.

او تأکید کرد: نوع قیاسی که درباره آثار ایرانی و خارجی وجود دارد و نوع معرفی کتاب‌ها باعث شده است که مخاطب ایرانی آثار ایرانی را نشناسد و ‍پیش‌داوری‌ای را که نسبت به آثار ایرانی دارد، ادامه دهد.

فرشته احمدی در ادامه بیان کرد: البته این پیش‌داوری فقط مختص ادبیات نیست. طرز تفکری که هر چیز خارجی بهتر از تولیدات خودمان است راجع‌به همه چیز صادق است. مگر مخاطب ایرانی اطمینان دارد که فیلم ایرانی بهتر از فیلم خارجی است؟ یا آیا مخاطب ایرانی فکر می‌کند محصولات ما بهتر از محصولات خارجی است؟ اصولا ما ایرانی‌ها غریبه‌پرستی داریم که مختص اکنون نیست و به زمان‌های گذشته برمی‌گردد؛ اعتماد به دیگران و نبود اعتماد به نفس درباره کاری که در مملکت خودمان انجام می‌شود.

او همچنین اظهار کرد: فکر می‌کنم نهادهایی که کارشان بررسی آثار، خواندن آن‌ها و حرف زدن درباره آن‌هاست، اعتماد مخاطبان ایرانی را از دست داده‌اند. رسانه‌ها و روزنامه‌ها و نهادهایی از این دست کم‌تنوع و کم‌جان شده‌اند. آدم‌های محدود با سلیقه‌های محدود درباره آثار محدود صحبت می‌کنند. اعتماد مخاطبان از دست رفته است و فکر می‌کنند هرچیزی که این نهادها به آن‌ها معرفی می‌کنند چندان خوشایندشان نخواهد بود.

این نویسنده افزود: اگر این نهادها متعدد باشند و سلایق متعددی در آن‌ها اعلام حضور کنند و مخاطبان بتوانند مطابق با سلیقه خودشان اثر مورد نظر خود را پیدا کنند اعتماد مخاطبان بازخواهد گشت. اما چنین چیزی وجود ندارد. رسانه‌ها محدود و تک‌صدایی هستند و ادای یکدیگر را درمی‌آورند.

فرشته احمدی گفت: از طرف دیگر مخاطبان ما نیز محقق نیستند و فقط منتظرند کسی از کتاب تعریف کند تا سراغ آن بروند و یا از کتاب بدگویی کند تا سراغ آن نروند. مخاطبان ما ذهنیت‌های اصیل ندارند و دنبال این هستند تا اگر چیزی تأیید شود آن را بررسی کنند. مخاطبان ما باید به درجه‌ای از آگاهی برسند و جست‌وجو گر باشند که کتاب مورد نظر خود را پیدا کنند و یا این‌که منبع موثقی پیدا کنند. اما حالا حالاها ما این وضعیت را خواهیم داشت و اعتماد مخاطبان جلب نخواهد شد. مخاطبان آرمانی ادبیات نیز تعدادشان به قدری نیست که بتوانند تأثیر بگذارند.

این نویسنده همچنین درباره تأثیر ناشران و نویسنده‌های ایرانی بر استقبال مخاطبان از آثار ترجمه اظهار کرد: ناشران ما در دوره‌ای بدون بررسی و دقت هر کتابی را تولید می‌کردند به امید این‌که شاید مورد استقبال مخاطبان قرار بگیرد، اما اکنون ناشران در انتخاب‌های‌شان محتاط‌تر شده‌اند و با گزینش بیشتری کار قبول می‌کنند که نتیجه آن را در چند سال آینده خواهیم دید و دیگر شاهد انتشار کتاب‌های غیرقابل اعتماد نخواهیم بود.

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید