زیان ایران از تجارت ترجیحی با ترکیه
وسعه بازارهای صادراتی با استفاده از تفاهمنامههای اقتصادی و تجاری میان کشورها، راهکاری است که میتواند امتیازهای گستردهای برای صادرکنندگان کالا و خدمات ایجاد کند. ایران نیز برای دستیابی به امتیازهای اینگونه تفاهمنامهها سعی کرده با کشورهای همسایه و همچنین بازارهای هدف خود وارد مذاکره و امضای تفاهمنامههای مشابه شود که تاکنون دستاورد خاصی برای اقتصاد و صادرات غیرنفتی کشور نداشته است. از این رو جامجم با پدرام سلطانی، نایبرئیس اتاق بازرگانی مصاحبه کرده است که در ادامه میخوانیم.
به گزارش بازتاب،به نقل از جام جم توسعه بازارهای صادراتی با استفاده از تفاهمنامههای اقتصادی و تجاری میان کشورها، راهکاری است که میتواند امتیازهای گستردهای برای صادرکنندگان کالا و خدمات ایجاد کند. ایران نیز برای دستیابی به امتیازهای اینگونه تفاهمنامهها سعی کرده با کشورهای همسایه و همچنین بازارهای هدف خود وارد مذاکره و امضای تفاهمنامههای مشابه شود که تاکنون دستاورد خاصی برای اقتصاد و صادرات غیرنفتی کشور نداشته است. از این رو جامجم با پدرام سلطانی، نایبرئیس اتاق بازرگانی مصاحبه کرده است که در ادامه میخوانیم.
اهمیت استفاده از تفاهمنامههای تجاری میان کشورها در چیست؟
اصلیترین دستاورد این گونه تفاهمنامهها، تسهیل مبادلات تجاری میان دو یا چند کشور است، بخصوص زمانی که برخی کشورها مثل ایران، عضو سازمان تجارت جهانی نیستند. البته کشورهایی که عضو این نهاد بینالمللی هستند، برای تسهیل انجام امور تجاری و بازرگانی تفاهمنامههایی با شرکای تجاری خود امضا میکنند. فارغ از این که بخواهیم دلیل به نتیجه نرسیدن عضویت ایران در سازمان تجارت جهانی را بررسی کنیم، باید به این نکته توجه داشته باشیم که مسئولان و دولتها حتی در زمینه امضای تفاهمنامههای تجاری میان ایران و شرکای تجاری دقیق عمل نکردهاند و همین امر باعث شده، امروز شاهد کاهش صادرات غیرنفتی کشور باشیم. ایران بزرگ ترین اقتصادی است که هنوز از سازمان تجارت جهانی بیرون باقی مانده؛ بنابراین لازم است حداقل برای دستیابی به بازارهای صادراتی در زمینه انعقاد تفاهمنامههای تجاری دو یا چند جانبه بیشتر و اصولیتر گام برداریم.
با توجه به این که افغانستان بتازگی عضو سازمان تجارت جهانی شده است، فکر میکنید بازار سنتی صادرات ایران با چالش روبهرو خواهد شد؟
براساس قوانین عضویت سازمان تجارت جهانی اعضا برای تسهیل مبادلات تجاری تعرفههای بسیار پایینی برای کالاهای یکدیگر درنظر میگیرند که شامل کشورهای غیرعضو نمیشود. اکنون که افغانستان به عنوان یکصد و شصت و چهارمین کشور به عضویت سازمان تجارت جهانی درآمده، قطعا میتواند محصولات مشابهی را که از ایران خریداری میکرده با قیمتی پایینتر از بازارهای جایگزین تهیه کند، چون تعرفه اعضا اگر 3 درصد باشد، تعرفه خرید برای کالاهای ایران 7 درصد است؛ این یعنی از دست دادن سهم بازار در سطح بینالملل. نکته قابل توجه اینجاست که اصولا ایران با شرکای اصلی خود مثل افغانستان، چین، هند و عراق هیچ تفاهمنامهای ندارد که بتواند از امتیازات آن برای حفظ سهم بازار استفاده کند.
آیا شما از تعداد تفاهمنامهها اطلاع دارید؟
تا جایی که من اطلاع دارم، 9 تفاهمنامه داریم که شاخصترین آن مربوط به تجارت ترجیحی با ترکیه است.
به توافقنامه تجارت ترجیحی ترکیه به عنوان شاخص اشاره کردید. آیا در این توافقنامه ایران موفق عمل کرده است؟
خیر؛ این توافقنامه به دلیل این که غیرکارشناسی و بدون مشورت با بخش خصوصی منعقد شده، دستاوردی برای ایران نداشته و تقریبا میتوان گفت، منافع حاصل از آن به تولیدکنندگان ترکیه رسیده است، نه تولیدکنندگان ایران که قرار بود از آنها حمایت شود.
آیا آماری از این معضل در اختیار دارید؟
براساس محاسباتی که انجام شده، از زمان اجرایی شدن این توافقنامه، منافعی که تولیدکنندگان ترکیه از تخفیفات ترجیحی آن به دست آوردهاند، تقریبا 2/5 میلیارد دلار بوده که در مقابل سهم ایران تنها 37 میلیون دلار است. این یعنی شکست و ناکارآمدی توافقنامهای که از آن صحبت میکنیم.
به نظر شما مشکل کجاست؟
مشکل اصلی این است که سیاستهای تجاری و اقتصادی ایران دوراندیشانه نیست و صرفا واکنشی مقطعی به مشکلات است. به عنوان مثال، بخشی از تولید نارضایتی دارد که سعی میکنیم سریع به آن واکنش نشان دهیم، ولی به تبعات این تصمیم در بخشهای دیگر بیتوجه هستیم. تجارت در سطح بینالمللی نمیتواند با سیاستهای مقطعی و غیرحرفهای ایجاد شود.
اگر از سیاستهای اقتصادی و تجاری بگذریم، برخی کارشناسان اعتقاد دارند، ایران در زمینه ایجاد ارزش افزوده با چالش روبهروست. نظر شما در این باره چیست؟
پاسخ شما در سبد کالاهای صادراتی ایران کاملا مشخص است، به این معنی که ما بیشتر مواد اولیه و خام را که دارای ارزش افزوده پایینی است، صادر میکنیم. پس اصولا کالاهای صادراتی ما دارای ارزش افزوده پایینی هستند که براساس برآوردهای انجام شده بانک مرکزی متوسط ارزش افزوده کالاهای صادراتی ایران 18 درصد و در مقایسه با میانگین بینالمللی بسیار پایین است. معنای این عدد این است که سهم دانش، فناوری، طراحی و نیروی انسانی در تولید کالاهای ایرانی بسیار پایین است و همین دلیل، باعث آسیبپذیری سهم ایران در بازارهای بینالمللی است.
نظر شما درباره سرمایهگذاری و افزایش صادرات کالاهای غیر نفتی ایران چیست؟
سرمایهگذاری، یکی از اصول غیرقابل انکار در معادلات اقتصادی است، اما در ایران اما و اگرهایی این مهم را دستخوش تغییر کرده که میتواند تأثیر قابل توجهی در میزان صادرات کالاهای غیرنفتی ایران داشته باشد، چون صادرات حلقه بعدی تولید است. نرخ تشکیل سرمایه ثابت در اقتصاد ایران تا فصل چهارم سال گذشته نزولی بوده، به این معنی که در اقتصاد ایران سرمایهگذاری حتی متناسب با استهلاک هم نبوده است. پس رفته رفته تولید کاهش یافته و زمینه برای افزایش واردات ایجاد میشود و کمکم خبری از صادرات نیست.
آمارها از افزایش نرخ سرمایهگذاری خبر میدهند. آیا مسیر در حال اصلاح شدن است؟
بله؛ از زمستان 95 تا بهار 96 آمارها روبه بهبود است، اما آینده همچنان در هالهای از ابهام قرار دارد و افقهای روشنی دیده نمیشود. بنابراین نمیتوانیم انتظار پایداری این روند را داشته باشیم که مستقیم در تولید و صادرات ایران تاثیرگذار خواهد بود.