انتقاد از رمان ایرانی
محمدرضا گودرزی میگوید: رمان ایرانی نه مضامین عمیق بشری دارد و نه فرم درستی که بتواند مورد توجه ایرانیها و خارجیها قرار بگیرد.
این داستاننویس در گفتوگو با ایسنا درباره استقبال مخاطبان ایرانی از آثار ترجمه به نسبت آثار تالیفی اظهار کرد: کتابی که برای ترجمه انتخاب میشود معمولا از آثار برجسته کشورهای دیگر است یعنی اینکه از زبانهای انگلیسی، ایتالیایی، آلمانی و… زبدهترین آثار ترجمه میشود. مترجم سراغ کتابهایی نمیرود که سطح پایینی دارند.
او افزود: از میان ۱۰۰هزار داستاننویسی که آمریکا دارد فقط کار ۲۰ نفر ترجمه میشود و کاملا طبیعی است که ما نمیتوانیم با آنها رقابت کنیم. علت اصلی استقبال از آثار ترجمه این موضوع است.
گودرزی با بیان اینکه نویسندههای ایرانی نیز باید سطح نوشتن خود را ارتقا دهند تا بتوانند با نویسندههای خارجی رقابت کنند، گفت: نویسندهها باید مضامین عمیق بشری نه چیزهایی را که هر روز تکرار میشود با یک فن پیشرفته مطرح کنند، یعنی اینکه هم به فرم آشنا باشند و هم مضامین خوبی داشته باشند؛ این دو مورد لازمه این است که کارهای ما بتواند با برگزیدههای خارجی رقابت کند. البته در داستان کوتاه کمابیش خوب هستیم، هرچند کم است. اما در رمان چنین چیزی شکل نگرفته است که هم مضامین عمیق بشری داشته باشد و هم فرم درست که بتواند مورد توجه ایرانیها و خارجیها قرار بگیرد تا ترجمه شود.
او در ادامه خاطرنشان کرد: از دیگر دلایل استقبال از آثار ترجمه، سیاستهای نشر، سیاستهای اقتصادی و اجتماعی است. سیاستهای دولت مانند ممیزی، قیمت کاغذ، دادن یارانه و… بسیار تأثیرگذار است. همچنین اگر کتاب در رسانههای عمومی جای خود را باز کند، رمانهای متنوعی منتشر خواهد شد. البته اینکه مردم اوقات فراغت برای خواندن کتاب داشته باشند خیلی مهم است؛ معمولا قشر متوسط جامعه کتاب میخوانند که با وجود مشکلات اقتصادی مردم ترجیح میدهند گوشت بخرند تا کتاب.
این نویسنده درباره تأثیر ناشران نیز گفت: ناشر یک سرمایهگذار است و طبیعی است به سمتی برود که به سودش برسد. این موضوع باعث میشود ناشران به سمت کتابهایی بروند که مخاطب عامهای داشته باشند و حرفهای نباشند، بنابراین نویسنده به سمتی سوق پیدا میکند که نیاز بازار را که عامه غیرمتخصص هستند برآورده کند؛ این باعث میشود ناشران سرمایهگذاریشان را برای کتابهایی انجام دهند که ارزش آنچنانی ندارند. البته این موضوع طبیعی است زیرا ناشر میخواهد سرمایهاش برگردد. همه ناشران اینگونه نیستند، تک و توکی هستند که سیاستهای خوبی برای انتخاب کتاب دارند، تعداد اندکی از ناشران از نویسندهها پول نمیگیرند اما اکثرا میگیرند که تأثیرگذار است و باعث میشود کتابی که بیارزش است به خاطر اینکه فقط نویسندهاش پول داده چاپ شود؛ این موضوع به سطح کیفی آثار لطمه میزند.
گودرزی همچنین درباره تأثیر رسانهها بر استقبال مخاطبان ایرانی از آثار ترجمه بیان کرد: صدا و سیما میتواند تأثیر زیادی داشته باشد که کاری برای کتاب انجام نمیدهد. مطبوعات نیز قبلا صفحهها ادبی زیادی داشتند اما الان عملا خیلی صفحه ادبی ندارند و برخی هم به کتابهایی میپردازند که در گروه خودشان باشند یا نویسنده از آشناهایشان باشد. رسانهها الان تأثیرگذار نیستند در صورتی که باید باشند.
او درباره تأثیر نقد ادبی بر داستان ایرانی نیز گفت: نقد ارتباط مستقیمی با رشد داستان دارد اما ما منتقد وارد و مسلط خیلی خیلی کم داریم. کسانی که نقد مینویسند در واقع نظر و سلیقه خودشان را بدون آگاهی عمیق از مباحث نظری نقد مینویسند که باعث تبدیل شدن نقد به تعارف کردن و یا مخالفت بیدلیل با کتاب شده است.