برنامههای عروسکی جذاب و به یادماندنی دهه 60
دهه 60، عصر طلایی برنامههای عروسکی در تلویزیون بود و مجموعههای عروسکی این دوره علاوه بر قصهها و ماجراهای جذاب و دیدنی، شخصیتهای عروسکی زیادی را به آلبوم خاطرات جمعی این نسل الصاق کردند.
آن شاعری که میگوید ما دهه شصتیها تیله و تشتک داشتیم و بچههای امروز اسکی توی شمشک، ما کهنه داشتیم و امروزیها پوشک، ما وام داشتیم و آنها وان، باید این را هم به سرودههایش اضافه کند که ما برنامههای عروسکی دیدنی و جذاب داشتیم با عروسکهای محبوبی چون مخمل، کلاه قرمزی، پسرخاله، کپل، نارنجی، هادی و هدی، خاله قورباغه، زیزی گولو و حتی هاپوکومار اما نسل امروز در بهترین حالت پنگول دارد و چرا!
دهه 60، عصر طلایی برنامههای عروسکی در تلویزیون بود و مجموعههای عروسکی این دوره علاوه بر قصهها و ماجراهای جذاب و دیدنی، شخصیتهای عروسکی زیادی را به آلبوم خاطرات جمعی این نسل الصاق کردند. این شخصیتها مثل عروسکهای امروز از نخ و میخ و چوب ساخته شده بودند و از اسفنج و پارچه، اما به قلب بچهها نفوذ کردند و در یاد و خاطر چند نسل به حیات خود ادامه دادند. بیشک راز ماندگاری عروسکهای تلویزیونی دیروز و یکبار مصرف شدن عروسکهای کودکان امروز دلایل متعددی دارد که شنیدن آنها از زبان چند هنرمند پیشکسوت در این عرصه میتواند راهگشا باشد.
حضور معنادار
مریم سعادت، صداپیشه، عروسکگردان و بازیگر تلویزیون اولین و مهمترین عنصر ماندگاری یک عروسک را به نقش و کارکردش مرتبط میداند. او در این باره به جامجم میگوید: قبل از طراحی و ساخت هر عروسکی برای هر برنامهای اول باید پرسید،چرا شخصیت مورد نظر عروسکی باشد؟ و چرا یک اثر زنده ساخته نشود و چرا باید از یک عروسک استفاده کرد؟ وقتی جواب این سوالها مشخص شد، آن وقت میتوان سراغ طراحی و ساخت عروسک رفت.
به گفته این عروسکگردان، وقتی «قصههای تا به تا» ساخته میشد، گروه سازنده میدانست چرا قرار است بین این همه شخصیت زنده و بازیگر، یک عروسک به نام زیزیگولو حضور داشته باشد.
سعادت بر اندیشه و نگاهی تاکید دارد که به خلق عروسک و تولید اثر عروسکی منجر میشود و در این باره توضیح میدهد: اگر قرار است عروسکی ماندگار شود، باید در پس برنامهای که با حضور عروسک ساخته میشود، اندیشه و نگاه وجود داشته باشد. برای همین است که همیشه گفتهام برنامه عروسکی یک اثر ارزان تلویزیونی نیست. باید متنهای عالی برای عروسکها نوشته شود، یک طراح خوب و عروسکشناس آن را بسازد و صداپیشه و عروسکگردان در کارشان خبره باشند اما از همه مهمتر این است که متن و فیلمنامه مناسب برای آنها نوشته شود.
رسمیت عروسکها
مریم سعادت نمونههایی مانند کلاه قرمزی و جنابخان را شاهدی برای ماندگاری عروسکهای نازیبا میداند و توضیح میدهد: قرار نیست حتما یک عروسک زیبا باشد؛ کلاه قرمزی ثابت کرد زیبایی یک عروسک در مقابل شخصیت و هویت او اهمیت زیادی ندارد و جنابخان نشان داده حتی عروسکی که برای پلاتوی تلویزیون طراحی نشده هم میتواند در تلویزیون محبوب شود، اگر شخصیت و هویتش به رسمیت شناخته شود.
به گفته این طراح عروسک، جنابخان هیکل درشتی دارد و برای بازی در مقابل دوربین خیلی مناسب نیست اما صداپیشه، عروسکگردان و از همه مهمتر نوع برخورد رامبد جوان با این شخصیت به او رسمیت و هویت میدهد و در نتیجه یک سوپراستار عروسکی شکل میگیرد.
وی میافزاید: عروسکهای جورواجور برنامه کلاهقرمزی هم در کنار آقای مجری، هویت و رسمیت دارند. اگر قرار باشد یک عروسک در یک برنامه تلویزیونی، بارها خانم مجری را صدا کند تا خانم مجری در شلوغی و ازدحام برنامه صدایش را بشنود و پاسخی به او بدهد، دیگر هویت و رسمیتی ندارد که بخواهد محبوب یا ماندگار شود.
سازندگان سابقهدار
عادل بزدوده، برای روشن شدن دلیل ماندگاری عروسکهای دیروز پیشنهاد میکند، گروههای تولید برنامههای دیروز و امروز را مقایسه کنیم.
به اعتقاد این طراح عروسک باسابقه در تئاتر و تلویزیون، زمانی تهیهکنندگان برنامههای عروسکی به تولید مجموعهها و عروسکهای ماندگار موفق خواهند شد که در زمینه تولید تلویزیونی تحصیل کرده و به صورت آکادمیک با این حوزه آشنایی داشته باشند. چنین افرادی بهطور طبیعی سراغ هنرمندان باسابقه یا توانمند خواهند رفت و زمینه را برای تولید آثار ارزشمند بهوجود خواهند آورد.
بزدوده که با عنوان «پدر عروسکها» شناخته میشود، سرمایهگذاری برای تولید برنامههای عروسکی را یکی دیگر از دلایل محبوب نشدن عروسکهای امروزی میداند و توضیح میدهد: وقتی برای تولید برنامه عروسکی سرمایهگذاری نشود، بودجه مناسب به آن تعلق نگیرد، کارهای دمدستی و ارزان قیمتی ساخته میشود که نه ماندگار خواهند شد و نه محبوب!
مخلوقات شناسنامهدار
عروسکها از کجا میآیند و در دنیای آنها چه خبر است؟ به اعتقاد عادل بزدوده، عروسکهایی ماندگار میشوند که از پشتوانه جامعهشناختی و روانشناختی درست و محکم برخوردار باشند.
به گفته طراح زیزی گولو و مخمل، کپیکردن عروسکها یا طراحی عروسکهایی که شناسنامه مشخصی ندارند و رفتار و حرکت آنها بر اساس و مبنای درستی شکل نگرفته باشد، به خلق عروسکهای ماندگار منجر نمیشود.
بزدوده در این باره توضیح میدهد: عروسک باید هویت داشته باشد و برنامه عروسکی باید براساس متن، پیام و اندیشه درست شکل بگیرد. نویسنده برنامه عروسکی، طراح عروسک، صداپیشه و عروسکگردان در کنار کارگردان باید یک اتاق فکر تشکیل بدهند و در تعامل با یکدیگر عروسکها را خلق کنند.
به گفته پدر عروسکها، همانقدر و حتی بیشتر از آنکه ظاهر عروسک، عروسکگردان و صداپیشه در ماندگاری او نقش داشته باشند، متن درست باعث محبوبیت و ماندگاری عروسکها میشود.
بزدوده تصریح میکند: بسیاری از عروسکهایی که ساختهام در همراهی و همکاری با دوستان بوده است. جایگاه اجتماعی و فرهنگی هر عروسک را بررسی کردهایم، برای آن ما به ازای بیرونی یافتهایم و تحقیق و تعامل گستردهای داشتهایم. هیچوقت به من نگفتهاند برو یک گربه بساز بدون اینکه من درباره شخصیت این گربه و رفتارش چیزی ندانم.
اراده بعد از آسیبشناسی
بهرام شاهمحمدلو مانند مرضیه برومند و مرضیه محبوب و برخی دیگر از کسانی که در دهه 60 بهترین برنامههای عروسکی تلویزیون را ساختهاند، تمایلی به اظهار نظر درباره تفاوت عروسکها و برنامههای عروسکی دیروز و امروز ندارد و میگوید همه این حرفها بارها گفته شده است.
به اعتقاد خالق آقای حکایتی، آسیبشناسی برنامههای عروسکی تلویزیون نیازمند نشستهای تخصصی و واکاوی جدی است و شاید حتی نتایج این واکاویها در هیچ روزنامهای منتشر نشود، اما با تکرار حرفهای همیشگی نتیجهای حاصل نمیشود مگر اینکه خواست و ارادهای برای تولید برنامههای ارزشمند عروسکی وجود داشته باشد.
شاهمحمدلو معتقد است: اگر باز هم نسلی از هنرمندان مستعد، خلاق، توانمند و صاحب اندیشه، چه پیشکسوت یا حتی جوان دور هم جمع شوند و بخواهند برنامه عروسکی بسازند تا زمانی که دغدغهای در این باره وجود نداشته باشد، هیچ اتفاقی رخ نخواهد داد.