مهره جدید اصولگراها در انتخابات۹۸کیست؟
وزیر دولت نهم و عضو جبهه پیروان خط امام و رهبری می گوید: سلایق و تشکلهای مختلف اصولگرایی به این نتیجه رسیده اند که در صورت ورود مستقل، موفقیت چندانی به دست نخواهند آورد و میدان رقابت را به رقیب خود واگذار میکنند.
تب و تاب انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم آرام شد اما سیاسیون کشور اعم از اصولگرا و اصلاح طلب دغدغه دارند. اصلاح طلبان می خواهند بعد از 8 سال در 1400 با تابلو اختصاصی خود به میدان بیایند اما برای انتخاب نامزد حداکثری که بتواند تأیید شورای نگهبان را هم جلب کند، دلشوره دارند.
اما گویی دغدغه اصولگرایان تنها یافتن نامزد نیست آنهم برای انتخابات 1400 نیست، دغدغه اصلی طراحی سازوکار جامع الاطراف برای رسیدن به همگرایی در انتخابات مجلس دوازدهم و به دنبال آن ریاست جمهوری سیزدهم است. گرچه سازوکارهای تعریف شده در انتخابات مجلس دهم و ریاست جمهوری دوازدهم با کلی حرف و حدیث بالاخره توانستند فصل الخطاب باشند و منتقدان دم بر نیاوردند تا مبادا مقصر شکست لقب بگیرند اما سازوکارهای یادشده جامع الاطراف نبودند.
امروز بعد از گذشت 8 ماه از ناکامی در انتخابات ریاست جمهوری، اصولگرایان به ظاهر در سکوت روزگار می گذرانند اما از درون در غلیان و تکاپو هستند تا هر طور شده در رقابت های سیاسی ورق را به نفع خود برگردانند.
سئوال مهم اما آن است که سرنوشت جمنا، یعنی آخرین سازوکار انتخاباتی اصولگرایان چه می شود؟ مکانیزمی که با کلی تبلیغات چند ماه قبل از انتخابات سال 96 اعلام موجودیت کرد و می خواست پرداختن به موضوع انتخابات را در قسمت کوچکی از کارهای خود تعریف کند اما بعد از 29 اردیبهشت 96 کرکره را پایین کشید و اعضای شورای مرکزی اش در یک وضعیت بلاتکلیفی به سر می برند و هیچ کس خبر از آینده ندارد.
در ایامی که سیاسیون اصولگرا هر کدام مدلی را برای آینده کار تشکیلاتی در این جریان پیشنهاد می کنند، محمدناظمی اردکانی وزیر دولت نهم و عضو شورای مرکزی جامعه اسلامی مهندسین معتقد است: جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی (جمنا)، این ظرفیت را دارد که در انتخابات مجلس یازدهم در سال 98 محور وحدت و همگرایی تشکل ها و جریان های اصولگرایی شود.
مشروح گفتگوی خبرآنلاین با ناظمی اردکانی را در ادامه بخوانید.
****
جمنا در انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم سازوکار وحدت شد اما آیا می تواند برای انتخابات مجلس یازدهم در سال 98 محور همگرایی طیف های مختلف اصولگرایی قرار گیرد؟
جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی (جمنا)، این ظرفیت را دارد که در انتخابات مجلس یازدهم در سال 98 محور وحدت و همگرایی تشکل ها و جریان های اصولگرایی شود. به جهت اینکه تجربه انتخابات 1396 را به خوبی پشت سر گذاشت و براساس هدف تعیین شده، به کاندیدای واحد رسید و تمامی جریان های اصولگرا را به اجماع رساند و آرای آنها در یک سبد رأی قرار گرفته شد که رأی بالایی بود. این سازوکار تجربه شده می تواند برای انتخابات های پیش روی 1398 و 1400 مجددا به کار گرفته شود.
پس اینکه گفته می شود جمنا بی سروصدا به پایان کار خود رسید، چیست؟
اینگونه نیست. پس از انتخابات ریاست جمهوری، فرصت مناسبی به دست آمد تا نسبت به آسیب شناسی رقابت های انتخاباتی و اینکه چرا دوقطبی شد و آرای شناور به سمت رقیب سوق پیدا کرد، اقدام شود و همچنین آسیب شناسی نسبت به نقاط ضعف و قوت «جمنا» در به کارگیری سازوکارهای وحدت و همگرایی صورت پذیرد که با حضور نخبگان جریان ارزشی انجام شد و از طرفی برای فروکش کردن التهابات سیاسی حاصل از رقابت سخت انتخابات ریاست جمهوری و قرار دادن فرصت خدمت تام به رئیس جمهور منتخب، طبیعی بود که فعالیت های سیاسی «جمنا» کم رنگتر شود.
پایداری، موتلفه و جبهه پیروان اعلام کردند به شرطی به جمنا می پیوندد که اصلاحاتی در ساختار این جبهه صورت گیرد، به نظر شما پیش شرط گذاری برای همگرایی موجب منتفی شدن موضوع وحدت اصولگرایان در انتخابات آینده نمی شود؟
بعید می دانم که چنین شرطی گذاشته شده باشد. تا آنجا که اطلاع دارم برای پایداری، همگرایی حول محور «گفتمان انقلاب» پر اهمیت است و برای جبهه نیروهای خط امام و رهبری «وحدت حول محور جامعتین» اهمت دارد. موتلفه بعضا «گرایش های حزبی» خود را پر رنگ می بیند. «جمنا» به خوبی این ظرفیت را دارد که بتواند نظرات و نگاه های این سه جریان اصولگرایی را تأمین کند.
ورود سلایق مختلف اصولگرا با لیست مستقل در انتخابات چه سرنوشتی را برای آنها در انتخابات مجلس یازدهم رقم خواهد زد؟ به عنوان مثال موتلفه گفته لیست حزبی می دهم و پایداری هم چنین موضعی دارد.
سلایق و تشکل های مختلف اصولگرایی به این نتیجه رسیده اند که در صورت ورود مستقل، موفقیت چندانی به دست نخواهند آورد و میدان رقابت را به رقیب خود واگذار می کنند. همانطور که در انتخابات ریاست جمهوری 1392 کاندیدای یکی از تشکل و احزاب، علی رغم اینکه مقرر شده بود در صورتی که کاندیدای آنها نهایی نشد، انصراف دهد، این اتفاق نیفتاد و تا آخر رقابت ها ماند اما آرای او کمتر از سه درصد شد و در انتخابات سال 1394 مجلس شورای اسلامی هم اینگونه پیش آمد و افراد و تشکل های سیاسی که مستقل وارد شدند آرای آنها بسیار کم و ناچیز بود.
طیف سنتی اصولگرا معتقدند باید همچنان با شیخوخیت به عرصه رقابت های سیاسی ورود کرد اما پایداری و جمنا معتقدند جامعتین باید جایگاه مشورتی داشته باشد، آیا واقعا شیخوخیت به پایان خودش رسیده است؟
همواره در جریان اصولگرایی در فضای سیاسی و انتخاباتی محور همگرایی، جامعتین بودند و مواردی که موجب اختلاف در مصادیق بروز می کرده است برای فصل الخطاب، جامعتین ورود کرده اند و تجربه موفقی برجا مانده است. در این خصوص از لحاظ فرایندی نقاط ضعف و مشکلاتی وجود داشته که با تشکیل «جمنا» و فراهم کردن سازوکار مشارکت چهره های موثر در بدنه جامعه اصولگرا و انقلابی و ایفای نقش تصمیم سازی، جایگاه جامعتین که در ساختار «جمنا» نیز تجلی یافته است. جایگاهی فراتر از شیخوخیت پیدا کرده و در حال حاضر همه جریان های اصولگرا، این نقش را برای جامعتین قائل هستند.
آقای رئیسی وقتی وارد صحنه انتخابات شد، همه اصولگرایان بعد از چند دوره که اجماعی در انتخابات نداشتند روی نام او به اشتراک نظر رسیدند، آیا آقای رئیسی می تواند در انتخابات مجلس آینده محور وحدت قرار گیرد. همچون کاری که آقای عارف در جریان اصلاحات بعد از انتخابات سال 92 برای انتخابات مجلس دهم انجام داد؟
آقای رئیسی، به جهت ظرفیت هایی که داشت در انتخابات ریاست جمهوری مورد اجماع جریان های ارزشی، اصولگرا و انقلابی قرار گرفت و از طرفی منهای تخریب های شخصیتی که از سوی رقیب وی صورت گرفت، باعث شد تا نام و چهره او به عنوان یک شخصیت سیاسی-اجتماعی و فراگیر مطرح شود و مقبولیت او در طیف وسیعی از جامعه رقم بخورد. این ظرفیت ساخته شده می تواند در انتخابات 1398 آزاد شده و بسته به مقتضیات فضای سیاسی و رقابتی عامل همگرایی قرار گیرد.
برخی آقای رئیسی را نامزد بالقوه اصولگرایان برای انتخابات 1400 توصیف می کنند و عده ای دیگر معتقدند بهتر است دیگر او وارد این حوزه نشود و تمام تمرکز خود را برای رسیدگی به امور تولیت آستان قدس رضوی بگذارد. نظر شما چیست؟
در خصوص چهره هایی که برای انتخابات 1400 می توانند مطرح شوند یک مقداری زود است که بتوان اظهارنظر کرد چراکه شرایط و مقتضایات زمان نقش تعیین کننده دارد. مانند موفقیت یا عدم موفقیت دولت فعلی و مستقر در پیش برد برنامه هایش، مطالبات مردم، اوضاع و احوال جهانی، چهره هایی که از سوی رقیب به میدان انتخابات می آیند و ده ها موضوع دیگر در این تحلیل پر اهمیت هستند که در این میان چهره آقای رئیسی منهای تخریب هایی که در رقابت 1396 بعضا موثر واقع شد چهره ای است که می تواند همچنان مطرح باشد.