چرا صداوسیما با هیچ مدیری دستخوش تحول نمی‌شود؟

    کد خبر :194660

پس از اعتراضات اخیر، سازمان صداوسیما با نقدهای شدیدی از سوی همه جریان‌های سیاسی که اتفاقاً شماری از آنها در مدیریت‌های بالادستی، میانی و خرد این مجموعه عظیم نقش‌های کلیدی دارند، مواجه شد اما چرا رسانه ملی در معرض این حجم نقد قرار گرفته، چرا بسیاری از این نقدها و راهکارهای عملیاتی کارکرد اجرایی نمی‌یابد و چرا صداوسیما با هیچ مدیری دستخوش تحول نمی‌شود و تحولات مدیریتی در هر سطحی منتهی به ارتقای چشمگیر سیستم و کاهش انتقادات نشده است؟

به گزارش تابناک؛ پس از اعتراضات منتهی به ناآرامی‌های اخیر، بیشترین انتقادات متوجه سازمان صداوسیما بود و این مجموعه یکی از معدود نهادهایی بود که همه جریان‌های سیاسی متفق به نقدش بودند و هر شخص و گروهی از منظر خود به نقد این ساختار بزرگ می‌پرداخت؛ ساختاری که به زعم بسیاری از صاحب نظران کارکرد لازم را هم‌سطح با اعتباراتش ندارد و نتوانسته در برخی از مهم‌ترین بحران‌‎ها به مدیریت فضا بپردازد و به همین دلیل در معرض نقد بسیار شدیدی پس از هر حادثه قرار گرفته است.

در چندین سال اخیر، بخش فرهنگی «تابناک» به ارزیابی نقاط ضعف متعدد این سازمان پرداخته است؛ نقاطی چون توسعه بیش از حد شبکه‌های تلویزیونی بدون یک پیش تولید عظیم و باکیفیت برای بلندمدت، سهم بالای حقوق پرسنل صداوسیما نسبت به کل رقم بودجه این سازمان که منابع مالی اندکی (نسبت به کل بودجه) برای توسعه فنی و تولید کیفی باقی می‌گذارد، مقاومت در برابر برون سپاری عمده تولید به بخش خصوصی در راستای کاهش هزینه، افزایش کیفیت و عبور از نگاه کارمندی در حوزه تولید محتوا، گستره عظیم بنای صداوسیما در مقایسه با غول‌های جهانی چون بی بی سی و سی ان ان که در یک ساختمان عظیم خلاصه می‌شوند، بخشی از این نقاط ضعف بود.

با این حال نقطه ضعف اصلی که باعث می‌شود نه شمار پرسنل صداوسیما به مرور تعدیل شود، نه مجموعه صداوسیما در حد یک برج خلاصه سازی و مجهز به طیف گسترده‌ای از تکنولوژی روز شود، نه تولید از حالت خودمانی و گروهی-کارمندی به شکل رقابتی میان بخش خصوصی تغییر وضعیت دهد و… ساختار انسانی پیچیده سازمان صداوسیماست که هر روز پیچیده‌تر از قبل می‌شود؛ ساختارهای انسانی که منافعی دارند و به همین دلیل در مقابل هر تغییری مقاومت نشان می‌دهند و بالاترین مدیران را نیز خسته یا تسلیم می‌کنند و یک تحول را با در پیش گرفتن رویکرد فرسایشی به شکست منتهی می‌سازند.

در نمونه‌ای دیگر، فرض کنید رئیس صداوسیما قصد داشته باشد در یک افق 10 ساله، به طور میانگین سالیانه 2 درصد از نیروی انسانی سازمان را تعدیل کند، به ازای هر دو یا سه نیروی بازنشسته فقط یک نیرو جذب کند و در عوض منابع حاصله را به بخش تولید تزریق نماید و بخش خصوصی را در تولید مشارکت دهد. ویژگی بخش خصوصی این است که با توجه به اینکه تولیدکننده کارمند صداوسیما نیست، می‌توان با تولیداتش سخت‌گیرانه برخورد کرد و استاندارد کیفی بالایی در نظر گرفت اما با کارمند رسمی صداوسیما کاری نمی‌توان کرد و هر تولیدی با هر کیفتی عرضه می‌کند و در انتهای ماه حقوقش واریز می‌شود.

سوای بدنه اصلی صداوسیما که با مقاومت آنها در مقابل هر تغییری، کار به دشواری می‌انجامد و بسیاری از ایشان به دانش روز در حوزه تولید به شکل کامل مسلط نیستند، رقابت‌های درون گروهی نیز کار را دشوار می‌سازد و در بسیاری از اوقات این گروه‌ها تعیین‌کننده ماجرا هستند و مدیران ارشد نقش کلیدی ندارند. در این زمینه می‌توان به ماجرای تغییر یکی از دبیران پیشین شورای امنیت اشاره کرد که بدون کسب مجوز از رئیس وقت صداوسیما، خبر وقوعش در رسانه ملی خواند شد و آن گونه که روایت شده رئیس وقت صداوسیما از این اتفاق جا خورده است.

این رقابت‌ها در مقاطعی منجر به وقوع اتفاقات نادری می‌شود که خلاف رویه مرسوم صداوسیما است اما در مجموع کارکرد خنثی سازی دارد و چنین به نظر می‌رسد رقابت‌های درون گروهی باعث شده بسیاری از اقدامات جدی که می‌تواند کلیت یا بخش‌هایی از این سازمان را متحول سازد یا عملیاتی نشود و یا پس از عملیاتی شدن از سوی دیگر گروه‌ها و یا بدنه صداوسیما خنثی شود. نمونه این خنثی سازی را پس از تغییرات مدیریتی در صداوسیما شاهد بودیم که تقریباً اکثر کوچک‌سازی صورت پذیرفته به حالت قبل بازگشت و فعالیت برخی از شبکه‌هایی که مشخص بود مخاطب چندانی ندارد، از سر گرفته شد.

فرض کنید یکی از گروه مدیران نسل قدیم صداوسیما به دنبال فعال‌سازی یکی از پربیننده‌ترین برنامه‌های تلویزیون در سال‌‌های اخیر است اما گروه دیگری از تصمیم‌سازان و تاثیرگذاران معتقدند باید در حدود حوزه مدیریت آن مدیر وارد شوند و سهم و نقشی در آن برنامه تاثیرگذار داشته باشند، در غیر این صورت اجازه ساخت آن برنامه را نمی‌دهد. در نتیجه یا مدیر باید قید مدیریتش را بزند و یا برنامه تولید نمی‌شود.

در برخی بخش‌ها نظیر بخش خبر که اساساً با تشکیلات مجازی درون سازمان صداوسیما مواجه هستیم و در زمان پخش اخبار، شبکه‌ها آنتن را به حوزه خبر صداوسیما تحویل می‌دهند و پس از پخش خبر تحویل می‌گیرند. با این حال چند جزیره جزیره بودنِ صداوسیما برای مخاطب قابل درک نیست. بیننده ی عام کلیتی از صداوسیما را می‌بینید و حتی اگر آگاه باشد که مسئول همه آنچه در تلویزیون پخش می‌شود یک مدیر یا یک گروه از مدیران نیستند، تاثیری بر قضاوتش نمی‌گذارد. بنابراین باید اراده‌ای جدی وجود داشته باشد تا گروه‌گرایی در صداوسیما پایان یابد و در عین حال صداوسیما از یک مجمع الجزایر به یک مجموعه واحد تبدیل شود، همانگونه که مخاطب صداوسیما را یک واحد می‌بیند.

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید