متخصص: هیچ‌گاه به انتخاب کارگردان شک نکردم

    کد خبر :189140

زمانی‌که برای نقشی انتخاب می‌شوم ممکن است در کار نقش‌های دیگری هم وجود داشته باشند، اما من هیچ‌گاه به انتخاب کارگردان شک نکرده‌ام.
به گزارش صبا: صدا و چهره او را می‌شناسیم و از روزهای جوانی تا‌کنون با او و کارهایش خاطره داریم. از «باغ گیلاس» و «مزد ترس» تا «در چشم باد» و این‌روزها سریال پرطرفدار «شهرزاد»؛ فریبا متخصص از‌جمله بازیگرانی است که در عرصه فعالیت‌های خود سینما، تلویزیون، رادیو و دوبله را تجربه کرده است. او بازیگر حرفه‌ای رادیو است و علاوه‌بر دریافت جوایز متعدد بازیگری در زمینه‌های گوناگون، تاکنون بیش از ۹‌جایزه داخلی و بین‌المللی را نیز به‌خاطر فعالیت‌های رادیویی‌اش دریافت کرده است. متخصص معتقد است که هنرمند را نمی‌توان به یک زمینه محدود کرد به‌همین دلیل عرصه‌های مختلف را تجربه می‌کند. او به جوان‌گرایی در ساخت و تولید مجموعه‌های نمایشی موافق است و می‌گوید، جوانان ما خیلی‌خوب هستند و باید از پتانسیل‌های جوان استفاده لازم را برد. گفت‌وگوی پیش‌روی شما صحبت‌های فریبا متخصص در‌خصوص فعالیت‌های هنری‌اش با «صبا» است که در ادامه می‌خوانید.

شما جزو هنرمندانی هستید که در عرصه‌های مختلف فعالیت داشته و دارید؛ این نوع کار کردن باعث کاهش تمرکز نمی‌شود؟ یا این‌که فکر می‌کنید به‌علت دارا بودن توانایی باید در زمینه‌های متنوع کار کرد؟

به‌نظر من هنرمند را نمی‌توان به یک زمینه محدود کرد، به‌عنوان مثال هنرمندی بگوید که من صرفا در سینما کار می‌کنم یا فقط تئاتر و تلویزیون؛ نمی‌دانم که این خوب است یا بد اما اگر بتوان اسم من را هنرمند گذاشت جزو آن دسته هستم که عرصه‌های گوناگون هنری را تجربه کرده‌ام؛ رادیو، تئاتر، سینما، تلویزیون و خیلی‌خیلی کم دوبله.

یکی از ویژگی‌های بارز شما صدای خوشی است که دارید و همین مسئله باعث شده در رادیو، دوبله وتئاتر هم به‌خوبی کار کنید، چراکه دارای یکی از مولفه‌های اصلی فعالیت در این مدیوم‌ها هستید؛ صدای خوب چقدر در باورپذیری کلامی که ادا و نقشی که آن را ایفا می‌کنید دارد؟

البته من تصور می‌کنم که صدا به‌مرور زمان، شکل و جایگاه اصلی خود را پیدا می‌کند و با‌گذشت زمان همه صدا را خواهند داشت، اما باید آن را به‌کار گرفت و از آن استفاده کرد؛ به بیان دیگر باید بدانیم که از این صدا کجا باید استفاده کرد؛ به‌قول‌معروف باید جای آن‌را پیدا کرد. در بسیاری مواقع خودِ نقش به شما می‌گوید که از چه صدایی باید استفاده کنید. در‌واقع خود کاراکتر شما را راهنمایی می‌کند. به‌عنوان نمونه جنس صدای کاراکتر یک دکتر با یک زن عامی و دست‌فروش خیلی فرق می‌کند؛ بنابراین نمی‌شود از یک‌نوع صدا برای هر دو کاراکتر استفاده کرد و مجبورید بنا‌به شخصیت و کاراکتر آن آدم، صداسازی کنید، البته صداسازی که می‌گویم نه به شکل مصنوعی، بلکه باید متعلق به خود کاراکتر باشد اما در‌نهایت خود شخصیت آدم را به سمت‌و‌سوی صدای مورد‌نظر می‌برد و نشان می‌دهد که باید بیشتر به سمت کدام صدا نزدیک‌تر باشیم. ممکن است من صداهای مختلفی داشته باشم؛ بعضی از دوستان که در کوچه‌ و خیابان من را می‌بینند، می‌گویند زمانی‌که ما در منزل هستیم و حتی تصویر شما را در تلویزیون مشاهده نمی‌کنیم اما با شنیدن صدای شما به‌نوعی تصویرتان را می‌بینیم؛ البته من این موضوع را درباره خودم خیلی دوست ندارم که صدا به بازی بچربد و در‌واقع صداسازی شود؛ گاهی صدای بازیگران کاراکتر دارد و به‌نوعی نسبت به بازی آن‌ها بیشتر به‌چشم می‌آید؛ در‌مجموع مقصودم این است که صدا نسبت به بازی ارجح نباشد. اتفاقا صدا و بازی باید تنگاتنگ یک‌دیگر باشند و صدا به کمک بازی بیاید. اگر صدا جلوتر از بازی باشد خیلی به‌چشم خواهد آمد.

این موارد در رادیو هم صدق می‌کنند؟

در‌نظر داشته باشیم که رادیو مقوله‌ای جداست، زیرا در رادیو با صداست که سروکار داریم. مثلا کسی‌که نابیناست و شما را نمی‌بیند مجبورید از تمام حستان به‌جای آن بازی که قدرت دیدن آن را ندارد در کلام به‌کار بگیرید، یعنی باید مضاعف کار کنید تا شما را ببیند. چون نه میزانسن داریم، نه نورپردازی، نه آکسسوار و… پس فقط شما هستید و میکروفن؛ میکروفن هم گویی همان مردمی است که قرار است شما برای آن‌ها بازی کنید.

استفاده از صدا در رادیو آن‌هم به این صورت که توضیح دادید کار سختی نیست؟

حس در رادیو باید خیلی قوی باشد و این‌کار بسیار سخت است؛ وقتی شما ابزار محدودی مثل صدا و حس را در اختیار دارید باید کامل باشید تا شنونده شما را ببیند، متوجه حس شما شود و آن را بپذیرد؛ به‌طوری که در ذهن خود تصویرسازی خوبی داشته باشد. در این صورت گوینده هم به ذهن مخاطب نزدیک خواهد شد. در غیر این صورت شنونده فقط شما را می‌شنود اما حستان نمی‌کند.

هنوز هم نمایش‌های رادیویی رونق گذشته را دارند؟ در حال‌حاضر میزان کیفیت کارها رضایت‌بخش هستند؟

فعالیت در رادیو کار روتین من بوده است؛ مدت سه‌ماه است که از صدا و سیما بازنشسته شده‌ام، اما وقتی کار روتین باشد طبیعتا کار خوب و بد هم خواهیم داشت و این دو کنار هم هستند؛ تعداد کارهای خوبی که ما کردیم زیاد بود و در عین‌حال کارهای متوسط هم داشتیم. امیدوارم همیشه کارها از سطح خوبی برخوردار باشند. وقتی متن خوبی وجود داشته باشد ما هم کار خوبی تحویل می‌دهیم؛ زمانی‌که متن خوب نیست و کشش لازم را در خود ندارد چه‌کاری می‌توانیم بکنیم، پس مجبوریم که همان را بخوانیم.

با‌توجه به موضوع بازنشستگیتان از رادیو، هنوز هم پیشنهاد کار دارید؟

بله؛ البته مثل قبل نه اما همچنان در رادیو مشغول هستم.

به متن خوب اشاره کردید؛ فیلمنامه‌ها وداستان‌هایی که در تلویزیون ساخته می‌شوند از درجه کیفی خوبی برخوردارند؟

در تلویزیون هم به همین صورت است، هیچ فرقی نمی‌کند؛ به‌نظر من یک متن خوب ۷۰‌درصد از یک کار سهم دارد و بعد از آن چند انتخاب خوب به‌علاوه یک کارگردانی قابل‌قبول، که دراین شرایط، دغدغه‌ای باقی نخواهد ماند.

سهم ۷۰‌درصدی متن که از آن گفتید یعنی بار اصلی کارهای داستانی و نمایشی ما بر دوش متن‌هاست و علت اصلی ریزش مخاطبان تلویزیون برای کمبود و تقلیل میزان کیفیت فیلمنامه‌هاست؟

شما سریال «باغ گیلاس» را تصور کنید که متعلق به ۲۷‌سال گذشته است، اما هنوز هم مردم آن سریال را به‌خاطر دارند؛ بعد از آن سریال من تعداد زیادی سریال کار کرده‌ام اما خیلی‌مواقع مردم به من می‌گویند زمان زیادی است که شما بیکار هستید. دلیل این قضیه هم این است که کارها را نمی‌بینند. زیادی و پرتعدادی کار دلیل بر خوب بودن کار نیست، ضمن این‌که در سال‌های گذشته به این اندازه دروازه‌های بازیگری باز نشده بود، تعداد بازیگران کمتر بود و آن‌هایی که کار می‌کرند زحمات زیادی را کشیده بودند اما الان خیلی راحت‌تر بازیگر می‌شوند و درواقع نابازیگر، که این موضوع هم یک تب است و می‌بینیم که هم‌اکنون تعداد آن‌ها کمتر شده است؛ کارگردانان هم به این سمت می‌روند که برای کارهای خود از بازیگران استفاده کنند چراکه راهکار قبلی واقعا جواب نداد. به‌نظر من این اتفاق دوره ده‌ساله خود را پشت‌سر گذاشت و الان دوباره در‌حال رجعت هستیم، به‌طوری‌که از کارگردانان، نویسنده‌ها و بازیگرانی که بیکار هستند و خانه‌نشین شده‌اند استفاده کنیم.

کاهش هزینه‌های ساخت و در عوض روند پرتعداد شدن سریال‌های تلویزیونی را چطور ارزیابی می‌کنید؟

من فکر می‌کنم که در حال‌حاضر ساخت تعداد زیادی از سریال‌ها را به‌دست جوانان سپرده‌اند و این اتفاق بسیار خوشایند و خوب است؛ بالاخره کسانی‌که پا‌به‌سن گذاشته‌اند و به‌قول معروف در این عرصه جزو پیشکسوتان هستند هم باید روزی بروند و جای خود را به جوان‌ترها بدهند.

اما به یک‌باره که نمی‌توان گفت جوان‌ها باید در همه زمینه‌های هنری جایگزین مسن‌ترها بشنود؛ ما در سریال‌ها به افرادی که نقش پدر و مادر و حتی پدربزرگ و مادربزرگ را بازی کنند هم احتیاج داریم؛ فکر نمی‌کنید جای آن‌ها در قصه‌های ما خالی است؟

بله؛ منظور من این است که نمی‌توان انتظار داشت که همه سریال‌ها را یک‌نفر بازی کند، به‌شکلی که هر کانالی که می‌زنید خانم یا آقای ایکس باشد یا در طول‌سال چند کار را به یک کارگردان بدهند و چقدر کار با جوانان، جوانانی مستعد با انرژی و به‌روز خوب است. در حال‌حاضر ما در عصری هستیم که همه‌چیز با‌سرعت پیش می‌رود وخیلی از کارگردانان هنوز خود را با شرایط به‌روز نکرده‌اند، جوانان ما خیلی‌خوب هستند، کسانی‌که در تئاتر فعالیت می‌کنند یا جوانی که برای کار اول خود جایزه می‌گیرد؛ این اتفاق به این معنی است که باید از پتانسیل‌های جوان استفاده لازم را برد.

بنابراین شما از این جوان‌گرایی استقبال می‌کنید؟

بله، خیلی زیاد؛ زیرا بالاخره هر‌کس یک‌روزی جوان بوده و در زمان ورود جای کسی را گرفته است اما به‌قول‌معروف دیر و زود دارد اما سوخت‌و‌سوز ندارد(با خنده).

بین عرصه‌هایی که در آن‌ها فعالیت می‌کنید ترجیحی برای انتخاب یکی وجود دارد یا نه؟

بعضی کارها را برای دلتان انجام می‌دهید مثل تئاتر که از نظر مالی درآمد چندانی ندارد، تا جایی‌که اگر متن وکارگردانی خوبی وجود داشته باشد من به یک‌باره سر از تئاتر در می‌آورم، اما سینما که باشد چه‌بهتر زیرا عموم مردم آن‌را می‌بینند؛ در رادیو هم که همچنان کار می‌کنم.

اگر موافقید درباره سریال «شهرزاد» هم صحبت کنیم؛ نظرتان راجع‌به این‌کار چیست؟

جالب است به شما بگویم که صحنه‌هایی در این سریال وجود داشت که حتی من در آن‌ها بازی نمی‌کردم اما زمانی‌که بازی همکاران و دوستان را می‌دیدم گریه می‌کردم؛ دست آقای فتحی و همه دوستان درد نکند، به همگی خسته نباشید می‌گویم. متن زیبا و کارگردانی آقای فتحی ستودنی است. فکر می‌کنم «شهرزاد» جزو آن دسته از کارهایی است که ماندگار خواهد بود و حالا‌حالاها در اذهان باقی خواهند ماند.

فریبا متخصص و بازی او در سریال‌ها به شکلی است که در یاد مخاطب باقی می‌ماند و بینندگان، او را با نقش‌هایش به‌خاطر می‌آورند؛ چه عواملی در انتخاب نقش‌ها به کمک شما می‌آیند تا به‌درستی انتخاب کنید؟

زمانی‌که برای نقشی انتخاب می‌شوم ممکن است در کار نقش‌های دیگری هم وجود داشته باشند، اما من هیچ‌گاه به انتخاب کارگردان شک نکرده‌ام و سعی کردم آن نقش را به شکلی ایفا کنم و طوری از‌آب درآورم که قابل‌دیدن باشد ولو این‌که نقش اول هم نباشد. برای همین به شخصیت‌هایی که قرار است آن‌ها را بازی کنم خیلی فکر و سپس در مرحله بعد نقش را به خودم خیلی نزدیک می‌کنم.

با این حساب چنین روشی به باورپذیری نقش هم کمک شایانی می‌کند؟

بله، خودم را در آن لحظه و در آن شرایط به‌جای آن شخصیت و آدم می‌گذارم، یعنی سعی می‌کنم به آن فرد مثلا اگر مادر است، نزدیک شوم. من خودم مادر هستم اما در کار هیچ‌وقت مانند خودم رفتار نمی‌کنم بلکه مثل آن مادر که در متن هست رفتار و تلاش می‌کنم ببینم او چگونه عمل می‌کند. به‌همین علت از شخصیت خودم فاصله می‌گیرم و به کاراکتر نزدیک می‌شوم.

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید