جلایی پور: قالیباف رفت تا اصولگرایان شکست شان خیلی سنگین نباشد/سقف رای او12درصد بود
حمیدرضا جلایی پور در مصاحبه با روزنامه اعتماد از دلایل و آثار انصراف قالیباف سخن گفت.
بخشی از این مصاحبه را می خوانید:
با كنارهگيري قاليباف آيا سبد راي او تماما به سبد راي آقاي رييسي اضافه خواهد شد يا به سبد راي آقاي روحاني خواهد افزود؟
در هفته گذشته آراي آقاي قاليباف به طرف سبد راي آقاي روحاني سرازير شده بود. ٢٠ درصد از كساني كه ميخواستند راي دهند در نظرسنجيها گفته بودند كه به آقاي قاليباف راي ميدهند و روز يكشنبه نظرسنجيها نشان ميداد كه اين آرا به ١٢ درصد رسيده است. ٨ درصد از آراي او كم و اتفاقا به آراي آقاي روحاني اضافه شده بود. لذا ميتوان در پاسخ به اين سوال گفت كه شكست قاليباف قبل از كنارهگيري در نظرسنجيها نمايان شده بود.
چه مقدار از پايگاه راي قاليباف ممكن است تبديل به آراي باطله شود؟
بخشي از رايي كه آقاي قاليباف داشت به گمانم بيشتر از ديگران بود به سبد راي آقاي روحاني ميرود. بخشي هم به سبد راي آقاي رييسي ميرود. مقداري هم ممكن است در انتخابات شركت نكنند و عده كمي آراي باطله باشد.
به نظر شما چرا قاليباف كنارهگيري كرد؟ آيا كاهش آراي او در نظرسنجي دليلي بر اين امر بود؟
علت روشن كنارهگيري آقاي قاليباف شكستش از اقبال مردم به روحاني بود. اين شكست به دو صورت ميتوانست بشود. يكي در پايان روز رايگيري مشخص ميشود و يكي هم قبل از آن از طريق نظرسنجيها. حمله مستمري كه به آقاي روحاني كرد، اين پيشفرض را داشت كه ميتوان مردم ايران را تحريك و جذب كرد. آيا ميتوان راي مردم را با يارانه يا كارانه خريد؟ لذا اينطور وارد عرصه شد. بخش قدرتمند كشور نيز براي او و حرفهايش كف ميزدند؛ چون داشت آقاي روحاني را تخريب ميكرد؛ اينطور شروع كرد.
يك دليل ديگر نيز اين است كه آن جناح راديكال و تندرو بوي شكست را استشمام كرده ولي ميخواهد آبرومند كنار برود. رايشان خيلي پايين نباشد و راي بيشتري داشته باشد تا شكستي آبرومند باشد. يك علت ديگر هم اين است كه آقاي قاليباف گرد و خاك، هزينه و شلوغكاري كرد اما بالاخره عقلي هم دارد. آقاي قاليباف از طريق نظرسنجيها ديده كه براي سومين بار بايد شكست را دريافت كند. در اين صورت به ته چاه عرصه سياست ميرفت. لذا پيش دستي كرده و نميخواهد به ته چاه برود و روغن ريخته را نيز خرج امامزاده كند كه بعد از انتخابات شايد بتواند موقعيتي داشته باشد. سرجمع ميتوان گفت كه مردم و افكار عمومي آنها را ناكام گذاشتهاند.