پایان بست نشینی بقایی و جوانفکر؛ فرار رو به جلو يا جنگ بقا
اصولگرايان و اصلاحطلبان به ماجراي بستنشيني احمدينژاد واكنش نشان دادهاند.
ناصر ايماني، روزنامهنگار و تحليلگر اصولگرا گفته است: «اين کار آنها نوعي فرار به جلوي مذهبي با سوءاستفاده از احساسات مردم است. در واقع ميخواهند به اتهامهاي خود پاسخ ندهند؛ براي همين منظور اساسا قوه قضائيه و رئيس آن را زير سؤال ميبرند. به عبارت بهتر هدفشان اين است که موضوع را مبهم و تبديل به جنگ با لاريجانيها کنند تا ذهن مردم از توجه به اصل اتهامهايشان خارج شود و برداشت عمومي اين باشد که «احمدينژاد در روز يکشنبه سياه آمد و عليه خاندان لاريجاني افشاگري کرد و حالا لاريجانيها دارند از احمدينژاد و يارانش انتقام میگيرند».
بنا به گفته وی آنها در واقع موضوع را در حد انتقامگيري شخصي تنزل ميدهند تا از خود رفع اتهام کنند.» او گفتهاست: «موضوع فراتر از آقاي بقايي و مشايي است. اينها يک حلقه دارند. اعضاي حلقه اين نحله فکري- سياسي نيز همين چند نفر يعني آقاي احمدينژاد، بقايي، مشايي و جوانفکر هستند. آقاي احمدينژاد در زمان رياستجمهورياش اعلام کرد «کابينه خط قرمز من است». در واقع آقاي احمدينژاد براي خود يک خط قرمز دارد. طبعا چون امروز کابينهاي نيست، تيم و اطرافيان او خط قرمز ميشود؛ پس بايد از آنها دفاع کند، اگر آنها نباشند ديگر احمدينژادي وجود ندارد».
به گزارش شرق ايماني در ادامه گفته است: «برداشت آنها همين است. فکر ميکنند پايگاه اجتماعي بسيار قويای دارند؛ مثلا اگر آقاي احمدينژاد کانديداي رياستجمهوري شود، رأي ميآورد. اين جريان مثل جريان اصلاحطلبان در سالهاي دوم خرداد است. آن جريان هم اساس نظام را قبول نداشت. اين جريان فکري هم اساس نظام را قبول ندارد».
محمود صادقي، نماينده اصلاحطلب مجلس هم گفته است: «شيوهاي که احمدينژاد براي طرح انتقادش برگزيده نيز سؤالبرانگيز است. اين شيوه نمايشي و بستنشيني ازسوي فردي که هماکنون هم عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام است، تعجببرانگيز است. بههرحال احمدينژاد هماکنون هم خارج از قدرت نيست و ميتواند موضوع را از طريق رهبري و طرق ديگر پيگيري کند.
اين نحوه طرح انتقادات کمي جاي تأمل دارد؛ مگر اين نخستينبار است که آقاي احمدينژاد متوجه شده فردي به انفرادي منتقل شده و حقوق متهم نقض شده است؟! مگر در زماني که احمدينژاد، رئيسجمهور و مسئول اجراي قانون اساسي بود، در جريان مسائلي از اين دست قرار نميگرفت؟! مگر آقاي مرتضوي که جزء نزديکترين اشخاص به احمدينژاد بود، مرتکب چنين تخلفاتي نشد و مگر احمدينژاد از جنايات کهريزک بيخبر بود؟!
چرا احمدينژاد زماني که مسئول اجراي قانون اساسي بود، هيچ اقدامي انجام نميداد و اکنون که با جلب، بازداشت و محاکمه يکي از نزديکانش مواجه شده، بهاينترتيب عمل ميکند؟!» نماينده اصلاحطلب مردم تهران در مجلس يادآور شد: «نکته تعجببرانگيز ديگر اين است که هيچ واکنشي نسبت به اين سطح از ساختارشکني از جانب مقامات ذيربط نميبينيم». صادقي گفته است: «به نظر ميرسد اين جريان سياسي سعي دارد در هر شرايطي با ژستهاي مختلف خود را در عرصه سياسي حفظ کند و احمدينژاد و اطرافيانش عملا وارد نوعي جنگ بقا شدهاند. نکته حائز اهميت ديگر اين است که توهمي در جامعه بهوجود آمده که احمدينژاد اسناد و مدارکي در دست دارد و علت عدم برخورد با اين جريان سياسي نيز همين مسئله است که شخصا صحت اين مسئله را بسيار بعيد ميدانم؛ چراکه اگر احمدينژاد چنين دسترسيای به اسناد داشت، بهجاي اين رجزخوانيها حداقل بخشي از اسناد و مدارکش را افشا ميکرد و با اين حساب بعيد است که چنين دسترسيای وجود داشته باشد».