معرفت تـاریخی در فضـای مجـازی
در شرایط کنونی که فضای مجازی و شبکههای اجتماعی با سرعت در حال گسترش هستند و از این رهگذر دادهها و اطلاعات فراوانی در عرصههای مختلف ارائه میشود، شاهد شکلگیری گروههای تاریخی در عرصه مجازی هستیم.
اطلاعات ارائه شده در دنیای دیجیتال صرفنظر از ابعاد مثبت یا منفی آن نشاندهنده شکلگیری هویتهای متکثری شده که به نوعی اهالی تاریخ را با چالش مواجه کرده است. در دنیای امروزی هویتها به سرعت تغییر شکل پیدا میکند و سوال اساسی این است که وظیفه اهالی تاریخ و مورخان برای ارائه دانش و معرفت تاریخی چیست؟ یعنی آیا ابزارهای گذشته برای انتقال دادههای تاریخی موثر است یا اساسا قابلیتی دارد؟ دکتر حبیبالله اسماعیلی، مدیر موزه و کتابخانه و اسناد امام خمینی و انقلاب، دکتر زهیر صیامیان گرجی، عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی و دکتر یاسر حائری قزوینی، عضو هیات علمی دانشگاه تهران در میزگرد جامجم به این سوالات پاسخ دادند.
به گزارش جام جم برای ورود به بحث هر یک از دوستان تحلیل خود را از حضور تاریخ و محتوای تاریخی در فضای مجازی ارائه دهند تا در ادامه به موضوع تاریخ و شبکههای اجتماعی بپردازیم.
دکتر یاسر حائری قزوینی: به نظر میرسد این موضوع شاخهای از موضوع مهمتر تاریخ و رسانه است. به نظر من از دو منظر میتوان به این موضوع نگاه کرد؛ اول این که فضای مجازی به معنای منبع و ماخذی است که مورخان و پژوهشگران میتوانند از آن استفاده کنند، در حالی که این امر در شرایط فعلی چندان رسمی نیست. دوم این که محتوای تاریخی در فضاهای مختلف رسانهای چگونه خود را نشان میدهند. در مورد بحث اول باید بگویم با وجود این که بسیاری از فضای مجازی استفاده میکنیم، اما کمتر به آن میپردازیم، مثلا بسیاری از کتابها و منابع تاریخی در فضای مجازی قابل دسترسی است. همچنین بسیاری از اسناد در فضای مجازی قرار میگیرند. یکی از بحثهایی که در این زمینه مطرح است، چگونگی ارجاع به لینکها یا پیوندهای مطالب در فضای مجازی است. برخی از این پیوندها معلوم نیست که ثابت بمانند و حتی ممکن است دیگر این لینکها به لحاظ زمانی در دسترس نباشند.
اساسا آیا فضای آکادمیک و دانشگاهی چنین ارجاعاتی به فضای مجازی را به رسمیت میشناسد؟
حائری قزوینی: همچنان در این زمینه سختگیریهایی صورت میگیرد، اما به هر صورت جنس دانش در حال تغییر است و معلوم نیست در برابر فرآیندهای جدیدالانتشار اطلاعات تا چه میزان میتوان مقاومت کرد. نگاه دوم به بررسی این موضوع برمیگردد که ما چگونه میتوانیم در فضای مجازی تولیدات خود را عرضه کنیم. در کنار این موضوعات باید به فرصتها و تهدیدات نشر محتوای تاریخی در فضای مجازی پرداخت. در حوزه فرصتها باید به تعدد منابع و مطالب و عمومی بودن بسیاری از مدارک و اسنادی که قبلا انحصاری بودهاند، اشاره کرد. از سوی دیگر چندرسانهای و مولتی مدیا بودن فضای مجازی به درک بیشتر محتوای تاریخ کمک میکند. چیزی که تا پیش از رواج فضای مجازی کمتر مورد توجه بوده است، استفاده از فیلم، تصویر و صداست. استفاده از چنین امکاناتی در فضای مجازی نگاه مخاطب به موضوعات تاریخی را دستخوش تحول میکند و باعث مملوستر شدن اطلاعات تاریخی برای مخاطب میشود. نکته قابل تامل این که قبلا یکی از موضوعات بحثبرانگیز در عرصه تاریخ این بود که برای بررسی یک پدیده تاریخی، باید چند سال صبر کرد تا آن رویداد یا واقعه به تاریخ بپیوندد درحالی که در شرایط کنونی با انتشار بسیاری از مدارک و منابع و اسناد در عرصه مجازی این قاعده شکسته شده است. همین چندوقت پیش بود که آمریکاییها اسناد ابوتآباد پاکستان (حمله کماندوهای آمریکایی به مخفیگاه اسامه بن لادن در سال 2011) را آزاد کردند. یعنی با فاصله چند سال این اسناد منتشر شد. در گذشته به ما میگفتند برای بررسی یک پدیده باید چند دهه از آن بگذرد تا به تاریخ بپیوندد، در واقع آسیبی که در این باره سخن میگفتند بیشتر روششناسانه بود تا هستیشناسانه و بر این اساس بود که اسنادی پیرامون یک اتفاق منتشر نشده، اما در شرایط کنونی، جهان را باید دنیایی شیشهای دانست و حتی مفهوم سند هم عوض شده است و اسناد خیلی زودتر از زمانی که ما انتظار داشتیم منتشر میشود. متاسفانه در برخی محافل دانشگاهی و آکادمیک پاسخ مناسبی برای ذهن تشنه مخاطبان برای دریافت اطلاعات تاریخی داده نمیشود. مخاطب میخواهد امروزش را بیشتر فهم کند چون امروز ادامه دیروز است، اما نگاه کلاسیک چندان این موضوع را برنمی تابد.
دکتر حبیبالله اسماعیلی: همیشه این سوال برایم پیش میآید وقتی گوتنبرگ ماشین چاپ را اختراع کرد چه اتفاقی افتاد. در گذشته استنساخ به وسیله دست انجام میشد، اما به یکباره دستگاه چاپ فضای گردش اطلاعات را دچار دگرگونی عظیمی کرد. طبیعتا اگر کسی به پرسشهای جدید پاسخهای کهنه بدهد، از زمان جامانده است. داستان فضای مجازی هم این گونه است، زیرا ما به یکباره از دهه پایانی قرن 20 و در دو دهه نخست قرن 21 وارد فضایی شدیم که از آن به عصر انفجار اطلاعات تعبیر میشود یا به تعبیر دکتر حائری قزوینی ما در حال حاضر در جهان شیشهای زندگی میکنیم. اطلاعات اعم از تاریخ و غیرتاریخ در این دوره به واسطه حضور شبکههای مجازی و فضای سایبری گسترش پیدا کرد. این اتفاق از حیطه دامنه و عمق دنیای دیگری را ساخته است. امروزه ما به مثابه ماهیانی هستیم که در این آب غوطه میخوریم، ای بسا ممکن است کم و کیف ماجرا را با همه ابعاد آن درک نکنیم، اما میفهمیم شرایط عوض شده است. حضور فضای مجازی این تحولات را در پی میآورد که برای تقریب این مساله به ذهن مثالی میزنم؛ من پژوهشی را در مورد تاثیر خودرو بر زندگی مردم تهران انجام دادم. بحث را از ورود خودرو به ایران شروع کردم و در پی آن به این موضوعات پرداختم که ورود خودرو باعث تغییراتی در ایجاد راههای ارتباطی، ایجاد مشاغلی مرتبط با خودرو مثل تعمیرگاه، خرید و فروش لوازم یدکی، معاملات خودرو، پلیس راهنمایی و رانندگی و همچنین طرح موضوعات جدیدی مثل بیمه، آلودگی و محیط زیست و… شد. جهان مجازی هم این گونه است. به دیگر سخن، وقتی جهان مجازی وارد زندگی شد، ما به یکباره با موضوعات جدیدی مواجه شدیم که تا پیش از این با آن روبهرو نبودیم. فضای مجازی وقتی وارد عرصه تاریخ میشود به یکباره میخواهد نظم گذشته را دگرگون کند. متاسفانه در چنین شرایطی برخی دوستان که در دانشگاهها تاریخ تدریس میکنند گمان میکنند فضای مجازی مانند تلویزیون است و با افتخار اعلام میکنند ما با این فضا سرو کاری نداریم. وقتی این ماجرا وارد حوزه معرفت تاریخی میشود شرایط تفاوت عمده میکند. ما امروز باید بگوییم فضای مجازی خودش تاریخ است. از منظر گفتمانی که به موضوع نگاه کنیم، گویی به اقتضای فضای مجازی تمام مسائلی که به لحاظ تاریخی در هر سرزمینی وجود داشته، تفسیری جدیدی از آن صورت میگیرد. همان طور که دکتر قزوینی اشاره کردند، سند تاریخی یا شاهد تاریخی الان در فضای مجازی اشکال جدیدی پیدا کرده است. به عبارت دیگر الان نوع جدیدی از روایت در حال رخدادن است. مثلا اگر در گذشته رشته تاریخ حول موضوعاتی مانند کلیات، تاریخ سلسله، تاریخ عمومی، تاریخ محلی و … مطرح بوده، در شرایط کنونی هر کدام از این موضوعات به صورت خردشده در فضای مجازی مطرح میشوند. همین الان اگر با کتابفروشی که روبهروی دانشگاه تهران مشغول کار است و در حوادث 13 آبان 57 حضور داشته و از نزدیک شاهد ماجرا بوده در مورد وقایع آن روز صحبت کنیم و فیلم و عکس از او بگیریم و روایت او را به تصویر بکشیم، در واقع داریم روی یک موضوع تاریخی کار میکنیم. در واقع ما از واژهها و کلمات به دیتاها و دادهها و از آنها به تصاویر میرسیم. الان بحث موشنگرافیها اساسا روایت جدیدی را از موضوعات و رویدادهای تاریخی ارائه میدهد. بنابراین ما باید فهم خود را از تاریخ در فضای مجازی متحول کنیم. حتی موضوعاتی مثل کپی رایت هم تغییر پیدا میکند. اگر تا پیش از این موضوع کپی رایت درباره متن مکتوب بود باید به این سوال پاسخ داده شود که آیا در فضای مجازی ما درباره حق تصویر و حقوق دیتا هم میتوانیم حرف بزنیم؟ بحث انتحال یا سرقت علمی و دستبرد فکری و هنری یکی از موضوعات مورد بحث بود که آیا انتشار محتوا به صورت گسترده، در عرصه مجازی ما را به این سمت میبرد که از انتحال معنایی هم سخن بگوییم؟ در این زمینه باید فقها و حقوقدانان وارد میدان شوند و توضیح دهند.
با توجه به مباحثی که ارائه شده چه فرصتها و تهدیداتی را برای ارائه گسترده محتوا در اشکال مختلف آن در فضای مجازی میتوان برشمرد؟
اسماعیلی: فرصت به این معناست که دانش تاریخ با گستردگی در حال نشر است و البته ممکن است عمق هم نداشته باشد. دیگر آن که ارتباط میان اهل تاریخ در این فضا بیشتر فراهم شده است. تعدد گروههای تاریخی در فضاهای مجازی حاکی از این موضوع است. در چنین فضاهایی اهل تاریخ از پژوهشهای جدید همکاران خود مطلع میشوند، اما نکتهای وجود دارد که در فضای مجازی به دلیل این که حوزه تاریخ جزو سرزمینهای بلاصاحب است، با نوعی از عوامزدگی نگرانکننده مواجه هستیم. این عوامزدگی از سطح معرفت به سطح رفتار تسری پیدا میکند و حتی به افراطگرایی رفتاری هم میانجامد. بعضا شاهد نفرتپراکنیهای کلامی در این عرصه هستیم. مثلا چندی پیش که موضوع روز کوروش مطرح شد، در همین فضای مجازی شاهد افراطگرایی از سوی موافقان یا مخالفان کوروش بودیم یا مثلا درباره همهپرسی کردستان ما شاهد شکلگیری فهمی از جداییطلبی و استقلالطلبی بودیم که بعضا به پرخاش هم رسید؛ اینجاست که میگوییم عوامزدگی از سطح شناختی به سطح رفتاری در عرصه مجازی رسیده است و جالب این که هر دو سوی ماجرا برای مخاطبان ارجاعات تاریخی میآورند. در مجموع باید گفت در شرایط کنونی ما با فهم متکثر از تاریخ مواجه هستیم.
آقای دکتر صیامیان موضوع تاریخ در فضای مجازی با تمام ویژگیهای آن تا کنون چه تاثیری در افزایش معرفت تاریخی در بین مخاطبان داشته است و آیا اساسا میتوان این شیوه انتشار محتوای تاریخی را در کنار همه قدرتها و ضعفهای آن باعث رغبت مخاطب به مطالعه بیشتر تاریخ دانست؟
وقتی صحبت از آسیب و فرصت در مورد رابطه تاریخ و فضای مجازی میکنیم، به نظرم باید درباره هر دو طرف ماجرا یک ایضاح مفهومی صورت گیرد. اساسا باید به این سوال پاسخ داد که آسیب برای چه مخاطبی است و معیار تشخیص آن کیست؟ ما در دنیایی زندگی میکنیم که در ذیل گفتمانی به نام دانش در عصر دیجیتال قرار دارد. ویژگی این عصر افزایش سرعت بازاندیشی در موضوعات و پدیدارهاست و نمود مشخص آن را در حوزه فناوریهای چندرسانهای میتوان دید. یکی از مهمترین ویژگیهای این جهان مدرن متاخر یا به تعبیری پسامدرن، بازاریشدن جهان دانش با همه الزامات آن و نه تنها ضرورتا به معنای اقتصادی آن است. وقتی دانش در جهان بازاری به شکل مولفههای دیجیتال و در درون نظامی شبکهای تولید میشود که واحدهای بازار این جهان، جهانی بودن و جهانی شدن است، هر تصمیم کوچکی را در هر نقطهای از جهان بگیرند، بلافاصله انعکاس آن در یک کلانسیستم جهانی دیده خواهد شد. بازیگران این بازار دیگر فقط دولتها نیستند و فراتر از واحدهای ملی، جامعه شبکهای امکان مطرح شدن بازیگران غیردولتی و مردم نهاد را به شکل بینالمللی پدید آوردهاند. ما الان گروههای مردم نهادی را داریم که مسائل جهانی را رصد میکنند، مثلا درباره وضعیت یمن این هشدار را میدهند که در یمن شرایطی وجود دارد که حاکی از بیسابقهترین قحطی قرن خواهد بود. حال این هشدار یا شنیده میشود یا نمیشود و توسط جامعه بینالمللی یا واحدهای دولت ملی اقدامی صورت میگیرد یا نه، به عبارت دیگر درباره همه موضوعاتی که در این جهان رخ میدهد گروههایی وجود دارند که این مسائل را رصد میکنند. این رویکردها را در چند عرصه میتوان مشاهده کرد. همه ما واحدی از سازمان ملل هستیم و در دیگر سازمانهای بینالمللی نیز با موضوعات مختلفی عضویت داریم. در کنار سازمان ملل با واحدهایی ملی به نام کشورها سروکار داریم که در دو سطح دولت ـ ملت تعریف میشوند. به عبارت دیگر ما با پدیده جامعهای شدن جهان دیجیتال و عبور از کشورها به عنوان تجلی حقوقی واحدهای دولت ـ ملتها مواجه هستیم. تا آنجا که جایگاه دولت در مناسبات بینالملل هم تحتالشعاع شکلگیری گروه بندیهای جدید قرار گرفته است. این مناسبات جهانی با مناسبات جهان پیشادیجیتال متفاوت بود، زیرا چند متغیر جهان ما را تحت تاثیر قرار داده است. سرعت ارائه اطلاعات به کوچکترین واحد ممکن رسیده است، به معنای دقیق کلام جهان تبدیل به واحدهای بایگانی شده است که همه چیز آن در قالب داده و جستوجو در گوگل معنادار میشود. نکته دیگر حذف زمان و مکان در فضای مجازی و دیجیتال است؛ در واقع ما با فضا و دگرمکان سروکار داریم، در چنین فضایی ما قرار است به بازسازی چیزی که هستیم بپردازیم یا با پیامدهای مهمی به لحاظ ملی مواجه شویم. البته بیش از آن که چنین موقعیتی را به معنای آسیب و تهدید ببینیم، باید آن را به مثابه یک امکان در نظر بگیریم. در حقیقت بسته به این که در کجای این موقعیت قرار گرفته باشیم میتوانیم آسیب، تهدید، فرصت و… را برای خودمان به عنوان یک امکان تعریف کنیم. در چنین شرایطی باید پرسید نهاد آکادمیک در این وضعیت چه تعریفی از خود دارد و دانش آکادمیک چه وضعیتی پیدا میکند و مناسبات این نهاد آکادمیک با واحد ملی و جامعه چیست و چگونه جامعه را در درون واحد دولت ـ ملت تعریف میکند. در ذیل همین بحث میتوان صحبت از تاریخ و دانش گذشته کرد. به نظر من اشتراک لفظی درباره تاریخ همه را به اشتباه میاندازد. در جهان دیجیتال که شما با امکانهای مختلفی شامل ایماژها و بازنماییها مواجه هستید، در تعریف واژهها نظام صدق متفاوت است. خود معرفت تاریخی از چه ویژگیهایی باید برخوردار باشد؟ بخش عمده زندگی ما، در فضای مجازی قرار دارد. ما مجبوریم با بخشی از این فضای مجازی مبادله داشته باشیم. الان دانشگاههایی وجود دارند که عینیتی ندارند و کل سیستم در فضای مجازی حضور دارد. به نظر من دانش تاریخ در بعد آکادمیک آن با توجه به شرایط جدید، درون فضایی در حال شکلگیری است که باید متوجه این فضای متفاوت در جهان دیجیتال شود؛ زیرا پس از مدتی، حتی نهادی به صورت ظاهری و عینی به عنوان ساختمانی به نام دانشگاه و گروه تاریخ هم دیگر وجود خارجی نخواهد داشت! تاکید من این است که تقلیل این جهان دیجیتال با ویژگیهایی که از آن یاد کردم به فضای مجازی، ساده کردن واقعیتی است که روی داده و ما در آن قرار گرفتهایم.
باید به این سوال پاسخ داد دانشی که رشته تاریخ در این فضا تولید خواهد کرد، از چه ویژگیهایی باید برخوردار باشد؟ آیا در چنین شرایطی دانشگاه و گروه تاریخ، محلی برای ارائه دادهها و مبادله دادهها یا داشتههای تاریخی یا تولید آنهاست؟ اگر به تعریف علمی دانش تاریخ توجه داشته باشیم، بر این اساس مورخان کسانی هستند که با اتکا به سند در مورد موضوعی صحبت میکنند که متعلق به زمان گذشته است، اما با این وصف دانش موجود در عصر دیجیتال همه این تعاریف را تغییر داده است. الان باید از سند هم تعریف جدیدی ارائه داد. درباره زمان و مفهوم گذشته نیز باید بازاندیشی صورت گیرد که بر اساس تعریف نیوتنی از زمان یا اینشتینی یا ماکس پلانکی واقعیتهای جوامع انسانی را میبینیم. شاید زمانی برسد که ما به عنوان آکادمیسین به دانشجویان آموزش چگونگی جمعآوری دادههای تاریخی در حال فراموشی بدهیم. مهمترین ویژگی تاریخ بحث درباره حافظه به عنوان نظام یادآوری و حفظ یادمانهاست؛ شاید ما به عنوان آکادمیسین مجبور شویم درباره فراموشی گذشته دانشمان را جهت دهیم، اما در شرایط کنونی این بحث پیش میآید که در نهاد آکادمیک علم تاریخ با چه محتوایی، با چه مقتضیاتی و برای چه مخاطبانی ارائه میشود؛ به نظر من شاید زمانی پیش آید که نهاد آکادمیک یا حتی بنگاههای اقتصادی دانشورانی در حوزه تاریخ تربیت کنند که به اعتبارسنجی دادگانهایی که تولید میشود بپردازند و آن هم نه از زاویه صدق و کذب، بلکه از زاویه گفتوگو درباره صدق و کذب. من قبل از این جلسه درباره موضوع تاریخ و فضای مجازی جستوجویی کردم و متوجه شدم در فضای علمی دادههای تولید شده درباره این موضوع انگشتشمار است. به نظر میرسد، ما اصلا متوجه نیستیم در چه موجی قرار داریم. یکی از مهمترین دلایلش این است که به لحاظ نسلی امکان گفتوگو میان نسلهای مورخان ایرانی در درون گفتار و هویت ملی اتفاق نیفتاده و بیشترین آسیب و تهدید هم از این زاویه است. اکثر استادان ما درباره این که برای چه کسانی دانش تاریخی تولید میکنند، آموزش ندیدهاند و در جریان عرضه و تقاضای این عرصه هم نیستند. جنس دانشی هم که در این عرصه تولید میکنند، اطلاعات است و نقش مدرس را نیز انتقالدهنده اطلاعات تصور میکنند؛ در حالی که فلسفه آموزش و یادگیری دچار تغییرات اساسی شده است و با بیتوجهی به این حوزه، عملا عمده رشتههای علوم انسانی و اهل تاریخ از نسلهای مختلف آن نیز از این فضا جاماندهاند! اما خیلی صریح باید بگویم آموزش تاریخ به این شیوه در عصر دیجیتال در دانشگاهها بلاموضوع خواهد شد.
با توجه به صحبتهایی که کردید، فضای مجازی را یک آسیب برای تاریخ نمیبینید بلکه آن را یک فرصت و امکان میدانید؟
صیامیان: بله، من فرصت میدانم و نهاد دانشگاه و فضای آکادمیک تاریخ در ایران از این موقعیت عقب مانده است. ما باید مناسبات خودمان را در دنیای دیجتیال با دولت ـ ملت و فراتر از آن با جامعه و جهان تعریف کنیم. در همه جای دنیا این آکادمیسینها هستند که دولت و ملتها را متوجه مسائل میکنند و البته مخاطرات خود را نیز دارد، اما این به معنای پس کشیدن از مسئولیتهای آکادمیک نیست. مثلا در مورد موضوع کوروش یا ایام اربعین، به جز یک یا دو نشست علمی که در دانشگاه مشهد برگزار شد، تا آنجا که اطلاعرسانیها را بررسی کردم هیچ نشست دیگری در گروههای تاریخ دیگر دانشگاهها برگزار نشد، یا اینکه هیچ مورخی درباره تحلیل روند وقایع کردستان و کاتالونیا صحبت نکرد! آیا این مساله را نباید آسیبشناسی کرد؟
اسماعیلی: نکتهای که دکتر صیامیان گفتند، بسیار دقیق است. معرفت تاریخی در جهان مدرن به سوال از هویت پاسخ میدهد؛ چه در جهان اروپایی و چه در ایران جامعه خودمان یا همان دولت ـ ملت را تعریف میکردیم. بر همین اساس، هم محتوای دانش در عرصه کتاب و حتی تربیت استاد و دانشجو شکل گرفته است. الان در جهان دیجیتال این اتفاق افتاده که بسیاری از پدیدهها و موضوعات دوباره بازسازی میشوند، زیرا زندگی در جهان دیجیتال پرسشها را نیز متفاوت ساخته است. در وضعیت فعلی، اهل تاریخ باید برای بازاندیشی و بازسازی معرفت تاریخی چارهای بیندیشند. بسیاری از حوزههایی که اهل تاریخ درباره آن صحبت میکردند، ماندهاند چه بگویند. در موضوع همهپرسی اقلیم کردستان، معلوم نشد اعضای گروههای تاریخی در کجای این بازی قرار دارند. توقع و انتظار این بود که از سوی آنان درباره تبار و تحولات کردستان توضیح دهند، اما با سکوت مطلق در این زمینه مواجه بودیم. جالب اینجاست که جوانترهای اهل تاریخ به جای این که بحث کارشناسی ارائه کنند، خودشان یک سر دعوا شدهاند. انتظار این است که عالمانه به موضوع نگاه کنند، اما در موضع هوادار قرار گرفتهاند و تایید یا تکذیب میکنند. در شرایط کنونی که به هر کدام از ما دهها منبع اطلاعات ارائه میشود، احساس میکنیم در یک سرگردانی به سر میبریم. اگر تا پیش از این ما هویتهایی مثل ایرانی، اسلامی و… داشتیم، امروز باید از هویت دیجیتالی ایرانی صحبت کنیم. هویت دیجیتالی ایرانی بسیار ماهیت ژلهای دارد.
دوستان در بحث به موضوع شکلگیری هویتهای محلی، منطقهای و حتی فردی اشارههایی کردند. از سوی دیگر این نکته هم قابلتامل است که در مورد صفات خوب یا بد، برخی رویدادها و تحولات مهم تاریخ مثل جنگهای جهانی یا رویکردهای زمامداران سیاسی مثل هیتلر و… شاید همگرایی در سطح بینالمللی یا جهانی شکل بگیرد که پیرامون آن یک موضع مشترک و واحدی از سوی جوامع مختلف صورت گیرد. این فضای دیجیتالی و مجازی به شکل دادن این موضعگیری واحد کمک کرده است؟
اسماعیلی: من اسم آن را گذاشتم رفتارهای سیلابی در جهان معاصر. زمانی که بارش اتفاق میافتد به یکباره رخ میدهد و پیامدهایی مثل تخریب هم ممکن است داشته باشد. این پدیدههای سیلابی، حتی در برخی از رویدادهای روزمره هم اتفاق میافتد. نمونه آن برخورد جامعه ایران با درگذشت مرتضی پاشایی خواننده پاپ بود. ما در مراسم تشییع پیکر این مرحوم با انبوه جمعیت مواجه بودیم که شاید برخی از آنان پیشتر حتی این خواننده را نمیشناختند. بسیاری از این افراد کسانی هستند که در جریان سیال اطلاعات، پیلهای دور خود تنیدهاند. یک اتفاقی به صورت سیلابی میآید و این آدمها هم خودشان را به یکباره بروز میدهند و دوباره به پیله خود برمیگردند، اما به این نکته باید توجه داشت که پدیدههای سیلابی که به شکل سونامی بروز میکند، محصول این دوره است. چنین رفتارهایی با عقب ماندن آکادمیها از تولید معرفت تاریخی تناسب دارد.
از یکسو با هویت محلی و حتی خردههویتها سروکار داریم و از سوی دیگر هم با یک هویت کلنگر در سطح ملی یا جهانی مواجه هستیم، اما سوال اینجاست که ماندگاری کدام هویت بیشتر است؟ آیا هویت فردی و خردههویتها ماندگارترند یا هویت کلنگر؟
صیامیان: در این میانه باید مورخان وارد عرصه شوند. ما آکادمیسینهای تاریخ هم مثل بقیه، از فرصت و امکان فضای مجازی برخوردار هستیم. کاری که الان در عرصه فضای مجازی آقای دکتر رسول جعفریان و دیگر استادان انجام میدهند یکی از اقداماتی است که اتفاقا کار موفقی هم بوده است. به نظر میرسد اینجا کارکرد آکادمی تغییر میکند و به جای تجویز و برج عاج نشینی دانشمندانه، به رصد و توصیف واقعیتهای همین جامعهای که به اسم عوام از آن یاد میکنیم برسیم؛ بخصوص این که ایده کارخانه علم یا مکان علم آموزی دیگر تقاضا و مصرف سابق را ندارد. آکادمی را باید از این پس به عنوان رصدخانه دانست، نه حتی قضاوت در مورد یک پدیده. در جامعه مسائل متعددی در حوزههای اجتماعی، فرهنگی،اقتصادی و به همراه آسیبها و تبعات مختلف وجود دارد که آکادمی در درجه اول در مواجهه با چنین پدیدههایی نیاز به خلاقیت دارد تا بتواند در برابر سرعت تغییرات واکنش نشان دهد. متاسفانه در بخشهایی از نهاد آکادمیک ما تصمیم گرفته شده است این مسائل را نبینند. در این دنیای دیجیتال، چه فرآیندی را باید طی کرد که نسلهای مختلف در یک خانواده که دسترسی به فضای مجازی دارند هویت خود را حفظ کنند و از هم نپاشند و دانشگاه نیز باید به همین شکل عمل کند. دنیای دیجیتال و فضای مجازی یک واقعیت است که باید آن را به رسمیت شناخت و با آن وارد گفتوگو شد. ما با یک مساله نسلی مواجه هستیم که امکانهای مختلف دانش در عصر دیجیتال ماهیت این نسل را به لحاظ هویتی تعریف میکند. این تعریف تا حدی نوستالوژیک ـ رمانتیک است، چراکه در عصر دیجتیال میکروهویتها اهمیت پیدا میکنند. عصر دیجیتال امکان گفتن و شنیدهشدن در مورد یک اتفاقی را که در روستایی داخل کوه افتاده هم فراهم میکند. به عبارت دیگر، به جای واقعیت و حقیقت عنصری دیگر هم وارد این ماجرا میشود که خانوادهها با آن تعامل میکنند و آن هم خیال است. مورخان باید درباره خیال ایرانی صحبت کنند که ترجمه فرهنگی آن توسط هر فرد این جامعه در استعاره و مجاز در فضای دیجیتال مانورهای زیبایی شناختی میدهد و آزادی کامل در بازآفرینی حقیقی و مجازی خود را دارد. یکی از مولفههای هویتهای دیجیتالی شده یا دنیای خیالی، قابلیت دوباره سازی آن است. آنتونی گیدنز یکی از ویژگیهای این عصر را اضطراب بنیادین میداند. ما با اضطراب زندگی میکنیم و به همین سبب است که نسبت به روز و روزگاری که اضطراب نداشتیم، حسن نوستالژیک داریم و هویتهای فردی، خانودگی، گروهی، محلی در کنار هویتهای ملی اهمیت بسیار پیدا میکنند. هرچند این امر مختص ایران نیست، بلکه به همه جوامع بشری معاصر تعلق دارد. بنابراین باید پرسید آکادمیسین تاریخ در مقابل چنین وضعیتی باید به کدام موضوعات و با کدام روشها و رویکردها توجه کند. به تعبیر یکی از نویسندگان که تاریخ را گفتوگوی بیپایان مورخ با گذشته میدانست، به نظر میرسد امروزه نیاز است آموزش چگونگی گفتوگو درباره گذشته و مستندسازی آن و شیوههای قانع کردن مخاطبان را مسئولیت مورخان دانست.
هویتهای متکثر؛ پدیدهای مثبت یا منفی؟
حائری قزوینی : برخی هویت دولت ـ ملت جدید را برآمده از صنعت چاپ میدانند. امروز در فضای مجازی این هویت دولت ـ ملت به چالش کشیده میشود. براساس نظر برخی نظریه پردازان، وقتی دولت ـ ملتها ساخته میشوند، حس مشترک شکل میگیرد. بر همین اساس هر واحد دولت ـ ملت برای هویت سازیش تاریخ میسازد. مثلا قهرمان داشته باشد، فراز و فرود و فرآیندی تاریخی داشته باشد و… به همین سبب است که در بین دولت ـ ملتها دعوا میشود. دعوا بر سر این که فارابی، مولوی، ابن سینا، رودکی و… متعلق به کدامیک از این دولت ـ ملتهاست. این دعوایی بود که محصول دوره پیدایش صنعت چاپ است. الان شرایط عوض شده و ما با تکثر و سیالیت مواجه هستیم. یعنی انسان در هر موقعیتی هویت تازه پیدا میکند. البته متعلقکردن همه این اتفاقات به فضای دیجیتال شاید هم چندان درست نباشد. در دورههای قبلی، کم و بیش ما با تکثر هویتی روبهرو بودیم، اما تفاوت در سرعت انتقال دادهها در شرایط فعلی است. در حال حاضر هویتهای محلی بسرعت شکل میگیرد و وقتی وارد فضای مجازی میشود، شدت پیدا میکند. از ویژگیهای این دوره شکل گیری همین خردههویتهاست که حتی واحدهای هویتی به فرد تنزل پیدا میکند. از سویی دیگر، هویتهای واحد به صورت گسترده هم شکل میگیرد. حضور یکباره ده یا 15 میلیون زائر برای حضور در زیارت اربعین نشاندهنده شکلگیری این هویت واحد است.
مشخصات هویت دیجیتالی ایرانی
اسماعیلی: در حالی که تعلق خاطری به هویت ایرانی وجود دارد، خرده گفتمانهای محلی بشدت در فضای دیجیتالی رشد کردهاند.
در واقع ما امروز با هویت متکثر مواجه هستیم. اولین کار ممکن است که این هویت متکثر فارغ از همه نقاط مثبت و منفی آن شناخته شود، این مقوله است که هر ایرانی در کنار هویت ملیای که دارد، به توصیف اغراق آمیز چند چهره تاریخی محلی بپردازد و این مساله نشان از این دارد که معرفت تاریخی به نوعی خرد یا حتی وارد آگاهیهایی در عرصههای منطقهای، محلی و حتی خانوادگی نیز شده است. به عبارت دیگر، آن سپهر هویتی شکسته شده است و به لایههای متعدد شناختی و حتی به فرد رسیده است.
جالب اینجاست که حتی فرد هم ممکن است دیروز و امروزش متفاوت باشد و بنابراین فرد هم متکثر است. این سیالیت همان هویت ژلهای است. الان در حوزه خوب یا بد بودن این هویت حرف نمیزنیم، بلکه صرفا آن را توصیف میکنیم.
بازسازی دانش تاریخ در عصر دیجیتال
صیامیان گرجی: ما نیازمند بازسازی اساسی در این زمینه هستیم. تاریخ جهان نمیایستد و با سرعت پیش میرود. اگر گرفتار این زمان پریشی و ناهمزمانی باشیم، درجا خواهیم زد و مشتریان خود را بی رغبت و بی انگیزه خواهیم یافت. با تغییر نسلها و تغییر نظام ارزشی آنان بر اساس منطق بازار، ما عرضهکنندگان علم تاریخ هستیم که باید ذائقه مشتری خود را بشناسیم و آن را در راستای افزایش عرضه و بهرهوری جهت بدهیم تا تقاضا نیز بالا برود. این همان منطق بازاری شدن دانش در جهان دیجیتال است. شاید دانش تاریخ در نهاد دانشگاه به این سمت پیش رود که بیش از آن که لازم باشد بیاموزانیم گذشته چه بوده است، یاد بدهیم و بدانیم با گذشته چگونه میتوان گفتوگو کرد.