امنيتی شدن بنزين و وعدههای اغراق آميز
تهران در چند هفته اخير بيش از ١٠ روز آلوده پشت سر هم را تجربه كرد. از سويي چند روز قبل يك كارشناس برنامهريزي شهري با اشاره به اينكه با توجه به تشديد آلودگي هواي تهران به طور متوسط روزانه دو هزار تن آلايندههاي مختلف وارد هواي تهران شده، مدعي شد كه هر تهراني به صورت هفتگي چيزي حدود ٥/١ كيلوگرم انواع آلاينده را استنشاق ميكند.
همين موضوع بهانهاي شد براي گفتوگو با احمد مسجدجامعي، عضو سابق كميسيون سلامت شوراي شهر دوره چهارم؛ گفتوگويي در مورد تمامي ابعاد آلودگي هوا در تهران. براي اين گفتوگو تلاش كرديم تا از وي عكسي به عنوان نمادين با ماسك پزشكي و در خيابانهاي دودآلود تهران بگيريم كه وي با اين استدلال كه اين عكس تصنعي است حاضر به اين كار نشد. براي همين برعكس در اين گفتوگو؛ عكسي از وي را در فضاي زيبا و سرسبز پاركشهر استفاده كرديم. به اميد روزي كه همه تهرانيها مانند گذشته، در چنين فضايي روزشان را به شب برسانند.
شايد نخستين سوال براي آغاز صحبت در مورد آلودگي هواي تهران به منشا اين آلودگيها برگردد. به عنوان عضو كميسيون سلامت و محيط زيست شوراي شهر دوره گذشته، مهمترين دلايل بروز آلودگي هوا در پايتخت را چه ميدانيد؟
اصولا آلودگيها در شهرهاي بزرگ دو منشا عام و خاص دارند. منابع عام آلودگي شامل منابعي است كه براي آلودگي در همه جا به صورت مشترك وجود دارد. مواردي مانند سوختهاي فسيلي يا خودروهاي غير استاندارد يا كارخانههاي آلاينده، وجود صدها هزار وسيله گرمازا و سرمازا و… اين موارد مسلما در تهران هم وجود دارد. مثلا سالها بود كه موضوع پايين بودن كيفيت بنزينهاي توليدي مطرح بود ولي كسي جرات اعلام رسمي آن را نداشت چون فوري به عنوان اغتشاش افكار عمومي با وي برخورد ميشد. در واقع بنزين يك مساله امنيتي شده بود. اما سالها بعد كه اين برچسب امنيتي شدن برداشته شد، شاهد بوديم كه بارها به اين مساله پرداخته شد و نتيجه آن هم بهبود كيفيت بنزينها بود. حتي يادم هست يكبار در ابتداي دوران نخست رياستجمهوري آقاي روحاني، در جلسهاي اين موضوع مطرح شد كه ايشان هم با جديت اعلام كرد كه نبايد به دليل خسارت مالي يا بالا بودن هزينهها، موضوع آلودگي هوا را كنار گذاشت.
استدلالش هم اين بود كه در مورد فردي كه به بيماري سختي دچارشده، صرفه جويي معنايي ندارد. در مورد آلودگي هوا نيز نبايد به فكر هزينهكرد آن بود. همانجا وي از دولت خواست تا دستگاههاي صنعتي در مصرف حاملهاي انرژي دقت بيشتري داشته باشند و فكري هم براي توليد بنزين بكنند. اما در كنار اين عوامل «عام»، عواملي هم وجود دارد كه مختص شرايط اقليمي همان شهرهاست. به عنوان مثال در تهران ما با مشكل ريزگردها مواجهيم كه هم منشأ داخلي دارد و هم منشأ خارجي. از سوي ديگر مقدار آلودگي در مناطق مختلف تهران يكسان نيست. در منطقهاي به دليل وجود كارخانههاي آلايندهاي مانند كارخانه سيماني كه در منطقه ١٧ و ١٨ هست، شاهد افزايش آلايندهها هستيم و در مناطقي ديگر كمتر اين آلودگي را ميبينيم يا محل استقرار كاميونهاي شهرداري و اتوبوسهاي شركت واحد كه حقيقتا حجم بالايي از آلودگي را توليد ميكنند هم از آن دست مواردي است كه خاص تهران است. هر كدام از اين موارد راهكارهاي خاص خودش را دارد. مثلا مديريت شهري بايد فكري براي نگهداري وسايل نقليه خود بكند. البته اسناد خوبي هم در طول اين سالها تدوين شده ولي كافي نيست.
يادم هست در دوره قبلي شورا، بارها به شهرداري در مورد آلودگي هوا تذكر داده شد ولي تا جايي كه ميدانم هيچوقت نتيجه مطلوبي را به دنبال نداشت. با اين تفاصيل عملكرد مديريت شهري گذشته براي مقابله با آلودگي هواي تهران را چگونه توصيف ميكنيد؟
درمورد عملكرد شهرداري در حوزه آلودگي هوا نكته ظريفي وجود دارد و آن هم اغراقآميز بودن ادعاها و وعدههايي بود كه شهردار قبلي ميداد. مثل اينكه ميگفت اگر تمام مسووليت آلودگي هوا را به شهرداري بسپاريد، مشكل تهران را ٦ ساله حل ميكنم. خب اين يك وعده اغراق آميز بود. چون اصولا مشكل آلودگي يك مشكل بخشي نيست بلكه مشكلي فرابخشي است. اتفاقا همين عامل يعني غلوآميز بودن طرحهاي مديران شهرداري – يكي از مهمترين عواملي بودكه باعث ميشد تا نتواند كارنامه خوبي در اين بخش داشته باشد. شايد بهتر بود به جاي اينگونه شعارها و دامن زدن به اختلاف بين دولت و شهرداري، مديريت شهري به فكر راهحلهايي مانند ايجاد نگاهي نو در مورد حمل و نقل ريلي ميافتاد. مثلا به اين راهحل فكر ميكرد كه حمل و نقل ريلي فقط زيرزميني نيست، بلكه روي زمين هم ميتوان خطوط ريلي ساخت. يعني به جاي صرف هزينههاي گزاف براي ساخت بزرگراههايي مانند طبقه دوم صدر، خطوط ريلي اين شهر را به شيوهاي جديد طراحي و احداث ميكرد. اين يك عزم و تصميم مديريتي را ميطلبيد كه متاسفانه شهردار قبلي نتوانست آن را اجرايي كند.
يكي، دو هفته قبل رياست سازمان محيط زيست به صحن شورا آمد و گزارشي را از وضعيت آلودگيهاي موجود در تهران ارايه كرد. اما فكر نميكنم اين جلسه به جز مقداري آمار و ارقام خروجي ديگر داشت. درست است؟
بله. البته جلسه خوبي بود چون آقاي كلانتري در آن جلسه با صراحت طرح مساله كرد. گرچه عملكرد وي در مورد پارك پرديسان به گونهاي بود كه نشان داد واقعا آمده تا فكري براي محيط زيستمان كند. همانطور كه ميدانيد موضوع احياي پارك پرديسان از همان دوره چهارم شورا مطرح بود ولي آن زمان، اعضاي شورا معتقد بودند كه اين بوستان متعلق به دولت است و دليلي ندارد كه شهرداري بخواهد در آنها ورود پيدا كند. همانطور كه پيشنهاد زنگنه در سالهاي گذشته عقيم ماند و اجرايي نشد.
كدام پيشنهاد؟
مهندس زنگنه در دوره قبلي وزارتش يكبار به شورا آمد و پيشنهاد داد كه حاضر است مابهالتفاوت افزايش قيمت حاملهاي انرژي، كه هر سال اتفاق ميافتاد را دولت بپردازد تا شهرداري اين مبلغ را صرف خريد واگن و توسعه حمل و نقل عمومي كند. آن سالها اين طرح به دلايل مختلف عملياتي نشد تا اينكه در دوره كنوني شورا دوباره اين طرح مطرح شد كه در حال رايزني و عملياتي كردن آن هستيم.
گويا شنبهشب جلسهاي هم با رييس پليس راهنمايي و رانندگي تهران داشتيد. در اين جلسه هم موضوع آلودگي هوا مطرح شد؟
نه. اين جلسه بيشتر براي معارفه اعضاي شورا با پليس راهور بود. منتها پليس هم ميتواند نقش موثري در كنترل آلودگي هوا داشته باشد. همين كه پليس بتواند برخورد قاطع و بدون اغماضي با متخلفين داشته باشد كمك بزرگي به كاهش آلودگي هوا خواهد بود. مثلا دكتر كلانتري در گزارش خود اشارهاي داشتند به اين موضوع كه تردد شبانه كاميونها سهم بسزايي در افزايش آلودگي هوا دارد. اگر پليس با اين پديده يا ساير خودروهاي آلاينده؛ برخورد قاطعي داشته باشد، مسلما ميتوان به بهبود آلايندگي هوا اميدوارتر بود.
به نظر شما در سيكل مواجهه با آلودگي هوا مردم هم ميتوانند نقشي داشته باشند؟
صددرصد. ولي چه زماني ميتوانند نقش داشته باشند. وقتي كه زيرساختهاي شهرمان از سوي دولت و مسوولان آماده باشد. ما وقتي ميتوانيم به مردم بگوييم ماشينهايشان را بيرون نياورند كه حمل و نقل عمومي توسعه پيدا كرده باشد و مردم بتوانند به راحتي با انواع وسايل حمل و نقل عمومي از اين سو به آن سو بروند يا اينكه وقتي ميتوانيم از مردم انتظار داشته باشيم كه شهرسازي تهران اصلاح شود تا وقتيكه حاشيه بزرگراهها پر باشد از برجها، تا وقتيكه مردم مجبور باشند براي بردن بچهها به مدرسه از اين محله و منطقه به آن سوي شهر بروند، تا وقتيكه خيابانها مناطق را قيچي كرده باشند و شما براي رفتن به نقطهاي، مجبور باشيد چند بزرگراه را دور بزنيد، حل گرههاي ترافيكي و در نتيجه كاهش آلودگي هوا سخت خواهد بود.
و به عنوان يكي از اعضاي قديمي شورا، فكر ميكنيد شوراي شهر جديد واقعا عزم جزمي براي حل مشكلات ترافيكي و آلودگي هواي تهران دارد؟
من فكر ميكنم بارقههاي خوبي از عملكرد شورا به چشم ميخورد كه ميتوان به آن اميدواربود. مثلا همين مساله تفاهم با وزارت نفت نكته مثبتي است كه ميتواند به توسعه حمل و نقل عمومي حقيقتا كمك شاياني كند. اين ادبيات در دوره كنوني ايجاد شده است. شوراي دوره قبل چندان به دنبال گرفتن پول از دولت براي حل مشكلات شهر نبود. درحالي كه دولت هم بايد سهمش را نسبت به شهر و شهروندان بپردازد يا در مورد خط ٧، در دوره قبل، با وجود تذكرات بسياري كه داده شد ولي زورمان نرسيد خط ٧ را تعطيل كنيم ولي در اين دوره اين اتفاق افتاد.
حالا واقعا اظهارنظر كميسيون سلامت شوراي چهارم در مورد خط ٧ و اينكه خطرناك است، براساس اصول كارشناسي بود يا بيشتر جنبه سياسي داشت؟
واقعا ما در كميسيون به اين نتيجه رسيده بوديم كه فعاليت خط ٧ براي شهروندان خطرناك است. براي همين هم بود كه در اين دوره تعطيل شد تا دوباره بعد از اصلاح بازگشايي شود. ما در دوره قبل اصلا از پاسخهاي شهرداري قانع نشديم ولي همانطور كه گفتم زورمان نرسيد.
صادقانه و خلاصه بگوييد، به عنوان يك شهروند آيا به حل مشكل آلودگي هوا اميدواريد يا نه؟
شخصا بله. اميدوارم. البته معتقدم متولي اصلي اين موضوع بايد سازمان محيطزيست باشد و بقيه سازمانها مثل شهرداري به وي كمك كنند نه اينكه شهرداري متولي باشد و چشم انتظار كمك محيط زيست باشد. به هر حال معتقدم «ميتوانيم» اگر «بخواهيم».