اصلاح طلبان در انتخابات 98 از لیدر فراکسیون امید عبور خواهند کرد؟
با ناکامی فراکسیون امید، اکنون آینده عارف برای به عنوان چهره اصلی این لیست، در هاله ای از ابهام فرو رفته است.
پیروز انتخابات دور دهم مجلس شورای اسلامی، لیست امید بود. لیستهایی که در ائتلاف بین اصلاحطلبان و اعتدالگرایان، بسته شدند و در شهری مثل تهران، تمام قد رأی آوردند. اصلاحطلبان ادعای پیروزی داشتند، اما کمکم مشخص شد، تمام افرادی که ذیل لیست امید به مجلس راه پیدا کردهاند، اصلاحطلب نیستند. برخی همان اول کار، حسابشان را جدا کردند و برخی دیگر، آرامآرام و در روزهای بعد، خود را از این لیست، جدا کردند.
در نهایت فراکسیون امید، در آزمونهای مختلف از انتخاب رئیس مجلس گرفته تا رأی اعتماد به وزیران حسن روحانی، خود را بهخوبی نشان داد و نتوانست آن طور که اصلاحطلبان میخواستند و به آن دل بسته بودند، سربلند بیرون بیاید. برخی از چهرههای اصلاحطلبی مشکل را در شخص محمدرضا عارف، رئیس این فراکسیون میبینند و معتقدند نداشتن یک شخصیت کاریزماتیک در عارف، منجر به بروز این عدم انسجام و عدم تأثیرگذاری شده است.
به نوشته نامه نیوز داریوش قنبری سخنگوی فراکسیون اقلیت مجلس (اصلاح طلبان) در دور هشتم و عضو شورای مرکزی حزب مردمسالاری پیرامون عملکرد عارف و فراکسیون امید در مجلس، گفت:
با بررسی کارنامه عملکرد دوساله آقای محمدرضا عارف، آیا ایشان میتواند لیدر خوبی برای اصلاحطلبان در مجلس شورای اسلامی باشد؟
قنبری: آقای عارف به مانند فرمانده بیسرباز شباهت دارد. فرماندهای که سربازانش فراری شدهاند. با مشکل نبود نیرو مواجه است و کاری نمیتواند از پیش ببرد. بههمین دلیل هم نبایستی انتظار بالایی داشته باشیم که آقای عارف یکتنه نقش اکثریت مجلس را ایفا کند؛ به هر حال ایشان یک نفر نماینده است و طبق قانون با سایر نمایندگان دارای حقوق و اختیارات برابر است.
به همین جهت هم هست که آقای عارف نمیتواند به دیگران ضوابط خاص فراکسیونی را تحمیل کند و خواست اصلاحطلبان را به پیش ببرند. درست است که گفته میشود بیش از یکصد نماینده در فراکسیون امید حضور دارند، اما آنچه که هست، کسانی که همراهی درستی با فراکسیون امید دارند شاید بیش از سی نفر نباشند. در مجموع فراکسیون امید، در حد یک فراکسیون اقلیت توانایی دارد و نباید انتظارات زیادی را داشته باشیم. بههر حال از همان ابتدا هم مشخص بود که اختلافات میان فراکسیون امید بروز پیدا خواهد. اگرچه ادعا میشود که بیش از یکصد و شصت نماینده تحت عنوان لیست امید به مجلس راه پیدا کردهاند اما دارای دیدگاههای متفاوتی هستند.
در برخی از حوزههای انتخابی هیچ صلاحطلبی وجود نداشت و اصلاحطلبان مجبور بودند از بین مستقلین یا اصولگرایان معتدل فردی را حمایت کنند تا جلوی ورود تندروها و افراطیون را به مجلس بگیرند. نگرانی هم این بود که منافع ملی با ورود تندروها به مجلس، دچار آسیب شود.
پس موفقیت لیست امید را در چه موردی میتوان یافت؟
قنبری: بهنظرم موفقیت لیست امید را میتوان در جلوگیری از ورود افراطیون و تندروها به مجلس دانست. به این لحاظ من فکر میکنم که لیست امید به اهداف خودش رسیده است. در مجموع شاکله کلی مجلس در حال حاضر به سمت اعتدال و میانهوری و در برخی موارد اصلاحطلبانه است. اما در مجموع نباید انتظار زیادی از اصلاحطلبانی که در اقلیت هستند داشته باشیم. با در نظر رفتن این موارد، وزن فراکسیون امید دست مان میآید و انتظاراتی فراتر از وزن این فراکسیون نباید داشته باشیم. ضمن اینکه بعضی از افراد صرفاً در فراکسیون امید ثبتنام کردهاند و چارچوبهای آن را رعایت نمیکنند.
شما اشاره کردید به ایراداتی که بر فراکسیون امید وارد است. از طرف دیگر، یکی از انتقاداتی هم که به آقای عارف میشود، عدم توانایی ایشان در مدیریت و هدایت این فراکسیون است؛ ایراد کار کجاست؟
قنبری: ایراد از آقای عارف نیست. ایراد از مدیریت کلی فرایند تأیید صلاحیتها است. این که نگذاشتند یا اجازه ندادند اصلاحطلبان شناسنامهدار به مجلس رود پیدا کنند و اصلاحطلبانی که در حال حاضر وارد مجلس شدهاند، بر اساس منفعتطلبی جلو آمدهاند و صرفاً میثاقنامهای را مضا کردهاند؛ ممکن است این افراد چندان هم به چارچوبهای اصلاح طلبی اعتقاد چندانی نداشته باشند. اینجا بحث به مدیریت آقای عارف برنمیگردد؛ به نظرم بحث جدیتر از اینهاست. مشکل برمیگردد به این موضوع که از میان سه هزار نفر از کاندیداهای اصلاحطلب در مرحله اول انتخابات دوره دهم مجلس، چیزی حدود سی نفر تأیید صلاحیت شدند البته بعداً هم تعدادی دیگر مورد تأیید صلاحیت قرارگرفتند؛ اما در مجموع اصلاحطلبان شناسنامهدار چندانی، تأیید صلاحیت نشدند.
نگاه کنید اگر الآن در مجلس، مابقی نمایندگان [اصلاح طلب] مانند آقایان عارف، وکیلی، کواکبیان، خضرتی و تابش بودند؛ قطعاً وزن فراکسیون امید خیلی بیشتر از امروز میشد. اما آنچه که هست، افراد درجه یک و درجه اصلاحطلب تأیید صلاحیت نشدند و به جای آنها افراد درجه سه و چهار از میان اصلاحطلبان تأیید صلاحیت شدند که این گروه اعتقاد چندانی به اصلاحات ندارند. در کل مصلحتگرایی و منفعتگرایی جای چارچوبهای مشخص فکری را در فراکسیون امید گرفته است؛ این مشکل را آقای عارف نمیتواند حل کند.
راه حل انتخاباتی و انتخابی اصلاحطلبان بهناچار انتخاب گزینههایی شد که قرابت چندانی با خط فکری آنها نداشتند؛ برای چه به این سمت حرکت کردند؟
قنبری: اصلاحطلبان مجبور بودند برای جلوگیری از ضرر به کشور از کسانی حمایت کنند که چهرههای معتدل یا مستقل باشند تا بتوانند جلوی ورود افراد تندرو را بگیرند؛ که البته موفق عمل کردند و توانستند به هدفشان برسند. اما انتظارات جامعه اصلاحطلب را نتوانستند برآورده کنند.
به دو نکته اشاره کردید؛ یکی اینکه آقای عارف به مانند فرمانده بدون سرباز است و دیگر اینکه فراکسیون امید نتوانسته است انتظارات اصلاحطلبان را برآورده نماید. با در نظر گرفتن این دو فکت، آیا برای انتخابات مجلس آینده (1398) امکان دارد اصلاحطلبان از آقای عارف عبور کنند و به سمت گزینهای دیگر بروند؟ لیدر و سرلیست جدیدی انتخاب کنند؟
قنبری: بهنظرم آقای عارف به وظایف خودش، بهخوبی عمل کرده است و مشکل را از لیدری آقای عارف نمیدانم. اما ضعف آنجاست که ایشان نیروهای مورد نیاز را ندارند تا سازماندهی کنند و به اهداف بیشتر، خود برسند. معتقدم مشکل از عملکرد آقای عارف نیست و ایشان میتوانند سرلیست اصلاحطلبان برای انتخابات سال 98 باشد و هیچ مشکلی متوجه شخص آقای عارف نیست. مشکل اصلی بازمیگردد به وضعیت تأیید صلاحیت ها. بایستی به اصلاحطلبان بهعنوان نیروهای دلسوز نظام فرصت شرکت مؤثر در انتخابات داده شود. بههر جهت، اصلاحطلبی جرم نیست و مسئولین ارشد نظام آنرا تأیید کردهاند و البته اصلاحات هم بهدنبال تقویت نظام است.
این دیدی که به اصلاحات وجود دارد؛ غلط است. اینکه بگویند هرکسی که اصلاحطلب است بر اساس بند 1 و 3 ماده 28 قانون انتخابات، رد صلاحیت بشود و انگ عدم اعتقاد را بر پیشانی اصلاحطلبان بچسبانند، درست نیست و این پیشداوری بایستی اصلاح شود. نیروهای مؤمن به نظام و انقلاب را که دیدگاههای مترقی دارند نبایستی دلسرد بکنند. قطعاً و یقیناً استفاده از نیروهای اصلاحطلب نظام را قدرتمندتر میکند و منافع ملی را بهتر بهپیش میبرد. اصلاحطلبی چیزی جز توجه به چارچوبهای عقلگرایانه برای اداره کشور نیست. اصلاحات لازمه پیشرفت کشور است. این کشور آزمونهای خود را پشت سر گذاشته است. طی مدتی که اصلاحطلبان از عرصه دور بودهاند، مشخص شد چه مشکلات و مصائبی دامنگیر کشور میشود.
کارنامه و عملکرد آقای عارف را با در نظر گرفتن وضع موجود، موفق ارزیابی کردید و معتقد هستید همچنان توان لیدری لیستهای انتخاباتی را دارند. اما اگر نگاهی بیندازیم به درون جریان اصلاحات، شاهد اختلاف نظرهای جدی با ایشان هستیم. برای مثال واکنشهای قاطع و تندی که از جانب سایر لیدرهای اصلاحطلب به گفته ایشان مبتی بر جدایی و عدم ائتلاف اصلاحات با اعتدالیون را شاهد بودیم. این اختلاف نظر ایشان با بقیه افراد متنفذ اصلاحطلب را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا این موضوع میتواند مانعی بر سر راه آینده ایشان باشد؟
قنبری: خیر؛ این مانعی نیست. چه بسا صحبتهای آقای عارف در خصوص عدم ائتلاف با سایر نیروهای معتدل، شاید چندان عملیاتی نباشد. بحث نظارت استصوابی که شورای نگهبان اعمال میکند، واقعیتی جدی و گریزناپذیر است. بر همین اساس هم اکثریت اصلاحطلبان رد صلاحیت میشوند. در مجموع در چنین شرایطی عرصه انتخابات توسط کسانی مدیریت میشود که با اصلاحطلبی میانه چندان مناسبی ندارند. بهنظرم هنر آقای عارف باید در اصلاح چنین دیدگاهی باشد که در نهادهایی مثل شورای نگهبان وجود دارد. دلیلی ندارد که نیروهای درون نظام که وفاداریشان به چارچوبهای نظام را بارها بهاثبات رساندهاند، مورد بیمهری قرار بگیرند و از عرصه مدیریت کشور، کنار بمانند. بهنظرم نیاز به گفتگوی خاصی با اصولگرایان داریم و خصوصاً با نهادهایی مانند شورای نگهبان. دیدگاهی که اکنون در مورد اصلاحطلبان وجود دارد بایستی اصلاح بشود.