پشت پرده انتحار سیاسی بارزانی ؛ ایران چگونه در موقعیت برتر قرار گرفت؟
علی ساجد کارشناس مسائل عراق، تحولات اقلیم کردستان عراق و روند عراق را مورد بررسی قرار داده است.
سرعت تحولات کردستان عراق بسیار بالا رفته است این منطقه پس از برگزاری همه پرسی استقلال روند جدیدی را پیش گرفت و در نهایت معادلات آنگونه که مسعود بارزانی برای آن پیش بینی می کرد، پیش نرفت. از این رو بارزانی مجبور به کناره گیری از قدرت شد و در نامه ای به پارلمان اقلیم اختیارات خود را واگذار کرد. مسعود بارزانی در ابتدا شاید نمی اندیشید هیچ کشوری از آن برای موضوع همه پرسی حمایت نکند. رویکرد او به نوعی شبیه یک قمار سیاسی بود. او به این می اندیشید که با برگزاری رفراندم می تواند هم آینده سیاسی خود را رقم بزند و قدرت را تا قبضه کند و هم به عنوان یک اسطوره مطرح گردد. اما خیلی زود مشخص شد که محاسبات او اشتباهات بسیاری داشت و نه تنها کردها را به آمال و آرزوهاشان نزدیک نکرد بلکه تنشهای پیش آمده با موضوع همه پرسی می تواند ابعاد دیگری هم پیدا کند.
آیا فضای پیش آمده می تواند تنش بین اربیل- بغداد را بیش از این افزایش دهد؟ چه آینده ای برای تحولات کردی متصور است؟
در این باره با علی ساجد کارشناس مسائل عراق گفت و گو کرده ایم که از نظر می گذرانید.
با فضای پیش آمده برای کردستان عراق، چه آینده ای برای موضوع همه پرسی و بارزانی متصور است؟ روابط اربیل- بغداد چه رویکردی را تجربه خواهد کرد؟
بارزانی با خطای محاسباتی دست به یک انتحار سیاسی زد. این لفظ انتحار سیاسی بسیار مهم است که باید روی آن بطور اساسی بحث کرد. برهه پیش آمده پس از حذف تهدید داعش می توانست سکوی پرتابی برای کردها و شخص بارزانی باشد اما همین خطای محاسباتی مبتنی بر داده ها و تحلیلهای عمدتا احساسی دقیقا موجبات حذف وی و بر باد رفتن آرمان برخی کردها یعنی استقلال فراهم شد.
طرفهای مقابل اربیل در منطقه که تبعات این موضوع را با منافع خود در تضاد می دیدند مانند ترکیه و ایران در فضای بین المللی بویژه در غرب آسیا توانستند تهدید را به فرصت تبدیل کنند. با این وضعیت عملا رویای استقلال کردستان تمام شده به نظر می رسد زیرا:
الف: جایگاه اجتماعی مقتدری که یک رهبرمثل جلال طالبانی و مسعود بارزانی قبلا طی مبارزات 40، 50 ساله اندوخته بودند دیگر وجود ندارد و تا ظهور یک شخصیت فراجناحی در سایه کشمکشهای داخلی رقبای سیاسی، آرمان تشکیل کشور به محاق خواهد رفت.
ب: دولت مرکزی روز بروز مقتدرتر، منسجمتر و قانونمند تر میشود. بغداد 2017 به هیچ وجه با حتی 2014 نیز قابل مقایسه نیست. نگاهی به تاریخ جامعه موزائیکی عراق نشان می دهد که ثبات این کشور را یک حکومت مرکزی مقتدر میتواند برقرار کند. امری که در این چهل سال آینده کفه ترازوی امنیت و اتحاد و … را به نفع بغداد سنگین خواهد کرد.
این فضا می تواند باعث گسترش تنش و از بین رفتن اعتماد گذشته بغداد به اربیل شود؟
نکته مهمی که باید اشاره کرد اینکه با اثبات این بی اعتمادی (مشغولیت سنگین دولت با تهدید داعش در مناطق درگیری و فرصت طلبی کردها برای استقلال در پشت جبهه) هیچ دلیلی وجود ندارد که توافق فراقانونی توزیع قدرت پا بر جا بماند. بر اساس توافق جریانات و گروههای سیاسی (و نه طبق قانون اساسی) رباست جمهوری در اختیار کردها قرار داده شده و اختیارات فراوانی به اربیل داده شده است. با اثبات بی اعتمادی کردها دیگر دلیلی وجود نخواهد داشت که با استانهای شمالی این کشور همانند تافته ای جدا بافته رفتار شود و دولت در حال بررسی این نکته است که با این استانها در تمامی ابعاد اعم از توزیع قدرت و بودجه، همانند سایر استانها رفتار شود.
در یک جمعبندی باید گفت که آینده تحولات کردستان و عراق به نفع مخالفان استقلال بویژه شیعیان عراق و جمهوری اسلامی رقم می خورد. تهدید جدایی کردستان یک مقوله حیثیتی برای دنیای شیعه نیز بحساب می آمد که با این خطای محاسباتی بارزانی، یک تهدید هم از پیش روی ایران و همپیمانانش برداشته شد.البته در آستانه انتخابات پارلمانی عراق باید منتظر تهدید جدید باشیم.
به نظر می رسد سیاست ورزی العبادی نسبت به گذشته عمل گرا تر شده است. آیا این روند می تواند فضای ثبات را در عراق محقق کند؟
در گذشته یک عامل مهمی بوده که اختلافات داخلی شیعی را مخفی کرده و آن وجود تهدید خارجی بوده است. ابتدا وجود اشغالگران آمریکایی و سپس وجود داعش و اخیرا تهدید جدایی کردستان. این اتحاد طیف اکثریت تا حدودی ثبات سیاسی، اجتماعی و … را برای عراق رقم زده است. در بالا اشاره به تهدید جدید کردم. این تهدید بروز اختلاف در جامعه عراق در پی حذف تهدیدات خارجی است. اما بنده معتقدم سیاست العبادی در ایجاد روابط متقابل و حسنه با نیروهای داخلی و عقبه های آنان در خارج (عربستان، ایران، ترکیه و …) بر این ثبات تاثیر مثبت خواهد داشت.