آقای دوربینی ها در صداو سیما زیاد هستند

    کد خبر :129619

در دنياي رسانه‌ها و دوربين‌هاي متعدد، با افرادی مواجه می‌شویم كه به طور افراطي به ايستادن در مقابل دوربين‌ها، علاقه‌ مفرط نشان مي‌دهند. این علاقه، زمانی که همراه با پشتکار و مطالعه نظری- عملی باشد، ستاره‌هایی را به دنیای اجرا هدیه می‌کند که می‌توانند در مواقع حساس یک جامعه، هدایت افکار عمومی را برای رشد دسته‌جمعی آن اجتماع برعهده بگیرند. اما، زمانی که شهوت دیده شدن به هر قیمت و بضاعتي، برای شخصی اهمیت پیدا می‌کند، اين افراط از طرق دیگری خودش را نشان می‌دهد. از کله کشیدن، پشت سر آقایان هیات دولت جلوی دوربین خبر گرفته تا جلوه‌گری‌های اینستاگرامی که خود مجال دیگری می‌طلبد. همه اشخاصي كه ميل به خودنمايي صِرف در مقابل دوربين‌ها دارند، به نوعي «دوربيني»‌اند اما موضوعی که موردنظر این یادداشت است، «دوربینی‌های تلویزیون‌ملی» است که تاکنون در دسته‌بندی‌های غیرهمسان رونمایی شده‌اند و از آنجا که همه چيز در جامعه ما با توجه به كدبندي ژن‌ها و با ضوابط اصولی جهش‌های ژنتیک، حق شهروندان را ادا می‌کند، «افراط در دیده شدن جلوی دوربین» بسته به ژن‌ فرد عشق‌دوربين، در سطوح مختلف، جلوه‌گري‌هاي متفاوتی دارد.

اين جلوه‌گري‌ها، از ظهور «دوربيني‌هايي» كه حضورشان در قاب تلويزيون به سطح ارتباطات‌شان با مديران و برنامه‌سازان سيما بستگي دارد، آغاز مي‌شود و به «دوربيني‌هاي بي‌آزار معروف» كه سهم كمي در نماها دارند، ختم مي‌شود.«دوربيني‌هاي» دسته اول، همان لفاظ‌هاي پرادعاي رسانه ملي‌اند كه با پس و پيش كردن كلمات و قطاركردن صفت‌‌و موصوف و مثال‌هاي بي‌ربط، در مقابل دوربین‌های پخش زنده سيما، از در و ديوار مي‌گويند و در بسياري موارد جملات بي‌مفهومي را با تبختر تمام به خورد مخاطب مي‌دهند.

گاهي نيز شاهد بوده‌ايم كه با همين نوع ادبيات، پيش چشم بينندگان پرشمار، يكي از خانم‌هاي دوربيني- كه سال‌هاست در اجرا حرفي جز شلوغ‌بازي براي گفتن ندارد- با بادي‌لنگوئج عجيب و حرکات خاص صورت و فک‌، از همکاران خود انتقام‌جویی شخصی مي‌كند. يا فلان آقاي دوربيني را می بینیم كه بيشتر پتانسيل اجرايش را در به رخ كشيدن بادي بيلدينگ و اندام باشگاه ديده‌ خلاصه کرده‌است تا همه آنچه كه استانداردهای اجرا در یک رسانه می‌طلبد.در میان «دوربینی‌های سیما»، دسته ديگري نيز وجود دارد كه ژن‌شان چنان‌كه بايد و مانند دسته قبلي مرغوب نیست.

اين‌ها با برنامه‌سازان سيما، دوستي و يا نسبت فاميلي ندارند تا با هر سطح اجرایی، آنتن تلویزیون جمهوری اسلامی را در زمان‌های مختلف اشغال کنند و در پی بروز هر گافی از جانب‌شان از این کانال به آن کانال هجرت کنند. نه مجالی برای لفاظی دارند و نه ادعاي خوش‌تيپي و بيني سربالای‌شان می‌شود. كاري هم به كار وقت ميليون‌ها آدم ندارند كه براي‌شان صفت‌وموصوف و مضاف‌و‌مضاف‌اليه بي‌سروته رديف كنند. تنها سال‌هاست كه دهه‌هايي از عمر خود را بدون دریافت تومانی از خزانه صداوسیما، در راه این علاقه، دنبال دوربين‌هایش دویده‌اند و زواياي در دیدش را شناسایی کرده‌اند.

در همه مراسم از تشييع یک هنرمند و شخصیت گرفته تا جشن، راهپیمایی و سخنرانی، به عشق دوربین‌ها، سهمی در مراسم داشته‌اند و دهه‌هایی از عمر خود را در راه این علاقه بی پایان، در تکاپو بوده‌اند.

یکی از این افراد عاشق دوربین، حسین نمازی است که هوش بالايي در تشخيص زواياي دوربين‌ دارد و با قاب‌بندی و نماهای سینمایی آشناست و به قول خودش نقطه طلایی همه دوربین‌ها را می‌شناسد. او اگرچه عمری‌است که در برابر دوربین‌ها قرار گرفته ولی تا به حال این علاقه و آشنایی را به گذر ثانیه‌های کوتاه و در میان خیل جمعیت‌ها، گم کرده است.

شاید به لطف شوک یک بداخلاقی بی‌غرض – از کسی که توقع نمی‌رفت و البته با عذرخواهی از برآشفته‌شدن خود ابراز پشیمانی کرد – عشق و اشتیاق «دوربيني‌هاي بي‌آزار سيما» در مسیر بهتری هدایت شود.

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید