انتقاد کارگردان «دریاچه ماهی» از اکران فیلمش

    کد خبر :118721

کارگردان “دریاچه ماهی” می‌گوید فیلمساز دولتی و ارگانی نیست و اگر این شرایط را داشت قطعاً فیلمش اکران آزاد نمی‌شد.

فیلم سینمایی “دریاچه ماهی” به کارگردانی مریم دوستی روایتی متفاوت از شهدای هنوز برجای‌مانده کانال ماهی دارد. این فیلم نگاهی به وقایع پس از جنگ دارد و داستان چند خانواده را روایت می‌کند که در نقطه مشترکی به یکدیگر می‌رسند و در این میان عشق گمشده‌ای پیدا می‌شود.

لاله اسکندری، ستاره اسکندری، نادر فلاح، افشین هاشمی، حدیثه تهرانی، صحرا اسدالهی، حسین باشه آهنگر و مجتبی پیرزاده در “دریاچه ماهی” به ایفای نقش پرداخته‌اند. اولین فیلم سینمایی مریم دوستی سال گذشته در سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر در حالی به نمایش درآمد که تعداد فیلم‌های دفاع مقدسی کم نبود و او در رقابت با همتای خود منیر قیدی قرار داشت، اما در همان زمان هم نوع نگاه هر دو کارگردان زن فیلم اولی به جنگ و دفاع مقدس کاملاً از هم متفاوت بود و نظرات موافق و مخالف بسیاری داشت، اما نباید این نکته را از یاد برد که هر دو فیلم فدای زمان نامناسب در اکران شدند. هم “ویلایی‌ها” در زمان نامناسبی اکران شد و هم “دریاچه ماهی” اسیر این زمان بد شد و به دلیل عدم تبلیغات مناسب و حمایت لازم این فیلم نادیده گرفته شد.

هم‌زمان با ایام دفاع مقدس به سراغ مریم دوستی کارگردان این فیلم، لاله و ستاره اسکندری بازیگران این فیلم رفتیم تا پای صحبت‌های آن‌ها درباره “دریاچه ماهی” بنشینیم. ماحصل این گفتگو را در زیر می‌خوانید:

خانم دوستی اجازه دهید باب گفتگو را با شما بازکنم. به‌عنوان کارگردان این فیلم چطور شد که رفتید به سراغ کانال ماهی و “دریاچه ماهی” را با این کانال روایت کردید؟

مریم دوستی: برای فیلم اول قصد داشتم در جهت و سمت‌وسوی فکری خودم فیلم بسازم نه اینکه بخواهم خودی نشان دهم. نمی‌خواستم که بگویم فیلمسازی هستم که گیشه را تصاحب می‌کنم. من فیلمی ساختم که مخاطب پسند است و می‌تواند علاوه بر اینکه حرفی برای گفتن داشته باشد، مخاطب را هم جذب کند. متأسفانه وقتی شرایط گیشه با اکران و پخش مساعد نباشد فیلم دو زار هم نمی‌فروشد. علاقه من از خاطرات و گذشته تاریخ معاصر بیرون آمد و چند نمایش و فیلمنامه هم نوشتم اما درنهایت به “دریاچه ماهی” رسیدم. این فیلم برخلاف آنچه تصور می‌شود درباره شهدای غواص نیست هرچند که اشاره‌هایی به آن می‌شود. درواقع فیلم درباره شب عملیات کربلای ۵ است.

ایده فیلم چطور شکل گرفت؟

دوستی: ایده فیلم از یک عرق درونی که خودم نسبت به تاریخ معاصر کشورم دارم، شکل‌گرفته است. احساس می‌کنم دفاع مقدس، جنگ تحمیلی یا هر عنوان دیگری که برای آن گذاشته‌شده است، بخش بسیار مهمی از تاریخ معاصر کشور ماست و همچنان ما که بچه‌هایی از دوران جنگ بودیم و یا بچه‌هایی که در جنوب زندگی می‌کردند تحت تأثیر جنگ هستیم و این اتفاق طبیعی است و بازخورد یک جنگ ۸ ساله سالیان سال می‌تواند ادامه داشته باشد. دوست داشتم فیلم اولم – فیلمی را که بسیار دوست دارم – با توجه به تمام سختی‌هایی که داشت در این ژانر باشد. دقیقاً دو سال طول کشید تا این فیلم به سرانجام برسد و دو سال زندگی‌ام را برایش گذاشتم تا فیلمی شد که دلم می‌خواست و تلاش کردم “دریاچه ماهی” فیلمی شریف در قاب و تعریف حرفه‌ای سینما باشد.

عمدتاً از ژانر دفاع مقدس، به‌عنوان ژانری مردانه یاد می‌شود… چرا برای اولین کار این ژانر را انتخاب کردید؟

دوستی: هر مردی از دامن یک مادر و یک زن پشت ادوات جنگی قرارگرفته و از بدرقه یک مادر و همسر به جبهه رفته است و ما این نگاه را فراموش کردیم. فیلمسازی دفاع مقدس مردانه نیست بلکه جنگیدن یک هنر مردانه است. من فیلم‌ساز می‌توانم فیلم دفاع مقدسی بسازم اما متأسفانه نظر مدیران هم این است که ژانر دفاع مقدس مردانه است، درحالی‌که من فکر می‌کنم هر زنی که در خود ببیند، این کار را می‌تواند انجام دهد. برخی زنان شیر زن هستند و می‌توانند پا به‌پای مردان اتفاقات فرهنگی- هنری خلق کنند. این بستگی به روحیه فیلمساز دارد و باید او را بر مبنای تفکراتش شناخت و جنسیت در این حوزه خیلی مهم نیست. اگر قصد نداشتم این فیلم را بسازم دو سال پیش اولین فیلمم را ساخته بودم. این ژانر دردسر زمانی برای من داشت و زمان بیشتری صرف دریافت پروانه ساخت، نمایش و … شد.

خانم اسکندری حضور در این فیلم برای شما چگونه بود؟ شما نقشی را ایفا کردید که می‌توان گفت هم هست و هم نیست.

لاله اسکندری: بله با توجه به اینکه فیلم در حال اکران است صحبت درباره نقش کمی سخت است، اما وقتی فیلمنامه را خواندم فکر کردم مریم دوستی چه قصه سختی را برای اولین کار انتخاب کرده است، اما این را هم می‌دانستم که ساخت این فیلم برای مریم فرصتی است که بتواند کار کند و از پس آن برآمدن یک جهش خوب برای او بود. وقتی دیدم کار قابل قبولی است پذیرفتم از سوی دیگر درآوردن نقش و باورپذیری آن برای تماشاچی هم مهم بود و این‌که تا پایان قصه مخاطب نتواند ماهیت اسماءء را حدس بزند. اسماءء زنی است که زمان و مکان ندارد و به‌نوعی پلی است بین دنیای ماورا و رضا، درعین‌حال در طول قصه تلاش شد که اسماءء همیشه با یک واسطه و حائل وجود داشته باشد.

و برای شما چطور بود خانم اسکندری؟

ستاره اسکندری: چیزی که من در این فیلم دوست داشتم نگاه شاعرانه آن به مقوله جنگ بود که در جهت تقبیح جنگ نیست و گویای عواقب آن است. همیشه در فیلم‌های دفاع مقدس اکثراً به مردها پرداخته می‌شود اما در این فیلم به زن و فرزندان همیشه منتظر می‌پردازد و پشت جنگ را نشان می‌دهد.

مواجه خود شما با نقش چطور بود؟

لاله اسکندری: من فیلمنامه را دوست داشتم و آن را ادای دینی به شهدای غواص می‌دانم، نگاهی که داشت ادامه آن تا زمان حال وجود دارد، تأثیری که سالیان سال با ما خواهد بود.

خانم دوستی ازآنجایی‌که طرح اولیه فیلمنامه با شما بود و دکتر رستگاری فیلمنامه را نوشتند، چقدر آنچه روی پرده رفت با آنچه در فیلمنامه نوشته‌شده بود تفاوت دارد؟

دوستی: از نظر ساختاری جاهایی فراز و نشیب‌ها را آن‌طور که باید به ساختار خودم نزدیک کردم، ولی تفاوت در حدی نیست که زیاد باشد و به فیلمنامه وفادار بودم. در تدوین هم مبنا را ریتم فیلم گذاشتم اما به ذات فیلم ضربه نزدم.

در طی این سال‌ها فیلم‌های ژانر دفاع مقدس بیشتر در سینمای ایران قهرمان‌پرور بوده است و نسل امروز خیلی با آن ارتباط برقرار نمی‌کند، برای جذب مخاطب نسل جوان چه تدابیری در نظر گرفتید؟

دوستی: اولین اتفاقی که افتاد از زمان انتخاب بازیگر به این موضوع فکر کردم. قهرمان‌پروری از انتخاب بازیگر شروع می‌شود. سعی نکردم با انتخاب ستاره‌ها فروش فیلمم را تضمین کنم. به نظرم ویترین بازی، انتخاب بدی است برای جذب مخاطب و باید انتخاب بازیگر در جهت ژانر صورت گیرد. سعی کردم از محبوب‌ترین چهره‌ها استفاده کنم. ستاره و لاله اسکندری هر دو شخصیت‌ مثبتی دارند و از تئاتر و تلویزیون نیز کار خود را شروع کردند و چون مثبت هستند اتفاق مثبتی رخ می‌دهد و در ذهن مخاطب نیز ناخودآگاه همه‌چیز مثبت پیش می‌رود. بیشتر تلاشم این بود تا از بازیگران تئاتری بهره بگیرم. سعی کردم فیلمم با توجه به قصه‌گویی اصلاً هیجان کاذبی نداشته باشد و نخواستم از بازی‌های کارگردانی که مرسوم است، استفاده کنم. چند داستانک را موازی جلو بردم و درنهایت در یک نقطه پایانی که اوج کار بود به هم رساندم.

خانم اسکندری شما در طی این سال‌ها نقش‌های مختلفی در ژانر دفاع مقدس بازی کردید، اسماء چه تفاوت ویژه‌ای با این نقش‌ها دارد؟

لاله اسکندری: فیلم‌هایی که در دهه ۶۰ از جنگ ساخته شد بسیار متفاوت بود و امروز سال‌ها از جنگ گذشته و زاویه جدیدی را بازکرده است. اتفاقات و تبعاتی که تا امروز همراه خیلی از ماها هست و صرفاً خود آدم‌های میدان جنگ درگیر آن نیستند و تأثیر آن بر خانواده و فرزندان آن‌ها نیز بوده است. یک نسل قربانی آن روزها شده است، به‌طور مثال ما در این فیلم پسر و دختر فروغ راداریم که هنوز نتوانستند جنگ و تبعات آن را بپذیرند و نوع نگاه متفاوتی نسبت به از دست دادن پدرشان دارند. از سوی دیگر اسماء و رضا راداریم. رضا مردی است که تنهایی و غربت او را مخاطب حس می‌کند، آدمی که با آرمان‌هایش رفته و برای کشور جنگیده و امروز تنهاست. امروز بسیار در دنیای عادی که همه را در برگرفته و همه برای به دست آوردن مال بیشتر تلاش می‌کنند، رضا متفاوت است. او در همان سال‌ها مانده و در پایان قصه هم می‌خواهد برود و به هم‌رزمان خود بپیوندد. درواقع همسر رضا نشان می‌دهد که آن‌ها از جهان دیگری هستند و نقش من سختی‌اش در همین بود که بیننده باور کند و بپذیرد. برای من فرصتی بود و تجربه همبازی شدن با ستاره هرچند که کوتاه بود و این حضور و شباهت به قصه کمک می‌کرد و در پایان نشانه‌ها و شباهت‌ها و تصوراتی که از زن ایده آلش داشت جذاب بود. در دیگر سو نقش‌های من در حوزه دفاع مقدس همیشه بسیار اکتیو بود و حالا باید آرامش و سیال بودن در این نقش جاری باشد. هم برایم این نقش جذاب بود و هم سخت. دیالوگ‌های نقشم بسیار کم بود و بیشتر تصویرهای من پشت پرده و باواسطه بود که فضای سختی برای بازی ایجاد کرد، اما تلاش کردم نرم بازی کنم و بازیم غلوآمیز نباشد تا بیننده آن را بپذیرد.

خانم دوستی در مرحله انتخاب بازیگران از ابتدا به همین بازیگران فکر ‌کردید و از انتخابتان راضی هستید؟

دوستی: برای انتخاب چند گزینه داشتم، ولی این ریسک را کردم که چینش آدم‌ها سر جای خودش باشد. همانطور که گفتم به این فکر نکردم که افراد و بازیگرانی را بیاورم که درگیشه فروش بیشتری را برای من به همراه بیاورند. این به نظرم شیوه اشتباهی است و باید این اصل به سینما بازگردد که آدم‌ها را به دلیل جایگاه هنری‌شان انتخاب کنیم نه مسائل حاشیه‌ای. متأسفانه برخی به دلیل این شیوه غلط یک‌شبه راه طولانی صدساله را طی کردند و این درست نیست. من صلاح فیلم را در نظر گرفتم، ضمن اینکه ازنظر بودجه اگر می‌خواستیم بازیگران دیگری بیاوریم محدودیت‌هایی داشتیم، بنابراین سعی کردم ضمن این محدودیت‌ها پافشاری کنم که از کیفیت کار کاسته نشود و آن شاعرانگی و ابعاد هنری که مدنظرم بود حفظ شود. درمجموع از انتخاب بازیگرانم ناراضی نیستم به‌جز یکی دو مورد نقش کوتاه که پروژه به من تحمیل کرد و آن‌ها به دلیل همان محدودیت‌های مالی بود که دوست داشتم بازیگرانی که دلم می‌خواهد حضورداشته باشند که نشد.

انتخاب خواهران اسکندری برچه اساسی بود؟

دوستی: اسماء و فروغ باید به لحاظ ظاهری شباهت‌هایی به هم می‌داشتند که من ترجیح دادم از خواهران اسکندری استفاده کنم.

حضور شما در فیلم کارگردان زنی که فیلم اولش را در ژانر دفاع مقدس انتخاب کرده است چقدر همراه با ریسک بود؟

لاله اسکندری: خوشبختانه در دو سه سال اخیر شاهد حضور خانم‌ها در حوزه فیلمسازی و بخصوص دفاع مقدس هستیم. خانم آبیار نگاه زنانه‌ای به سینمای جنگ داشت و بعد از او منیر قیدی و مریم دوستی هم وارد این فضا شده‌اند. آن چیزی که برای من جذاب بود نگاه از زاویه یک زن به سینمای جنگ بود که یک زنانگی و یک شاعرانگی به فیلم داده و تلاش شد این اتفاق بیفتد که برای من تجربه متفاوتی بود، هرچند که نوع قصه کاملاً متفاوت است. در طی سال‌هایی که در حوزه بازیگری مشغول فعالیت هستم در ژانر دفاع مقدس کم‌کار نکردم. حاتمی کیا در “خاک سرخ ” تلاش کرد تصویر مردم را در آن زمان داشته باشد، مرادپور هم در “وقت پرواز ” به‌گونه‌ای دیگر بود و باقی در فضای رئال کارکردند، مثلاً بیژن بیرنگ یک نگاه فانتزی به جنگ داشت و برزیده در “دولت مخفی ” درباره چشم‌به‌راهی خانواده‌ها کارکرد. “دریاچه ماهی” ششمین کار من در حوزه دفاع مقدس است و آنچه در این فیلم برای من جذاب بود شاعرانگی بود که در قصه وجود داشت و نگاهی که شخصیت رضا به زندگی دارد. جنس نگاه رضا، نگاه زمینی نیست. او یک‌چشم سوم و آینده‌نگری و روشن نگری دارد که خیلی جلوتر از زمان خود را می‌بیند و این زاویه نگاه جذاب بود. این‌که در طول قصه تقدیر و سرنوشتش بر یک ملتی جاری است و آنچه باید اتفاق بیفتد با تلاش بسیاری که می‌کند، رخ می‌دهد.

ستاره اسکندری: اصولاً کار کردن با کارگردان‌های فیلم اولی را دوست دارم، چراکه پویا هستند. من چندین کار با کارگردانان فیلم اولی انجام داده‌ام، آن‌ها بسیار نسبت به کارشان وسواس دارند و پر از پویایی هستند به این دلیل که هنوز سینما برایشان تبدیل به شغل نشده و این مهم است. از سوی دیگر یکی از نکات مهم حضورم در این فیلم حضور لاله بود و شباهت معنایی ما در این کار که باعث شد برای اولین بار هر دو در یک کار حضورداشته باشیم هرچند سکانسی که مشترک باشد و رودررو باهم بازی داشته باشیم نداشتیم.

خانم اسکندری فروغ زنی است میان‌سال و دارای فرزندانی که هرکدام از آب و گل درآمده‌اند و این شاید در نگاه اول موجب شود تا مخاطب این بازی را از شما نپذیرد؟ در زمان انتخاب نقش به این موضوع فکر کردید؟

ستاره اسکندری: راستش را بخواهید در زمان انتخاب خیلی به این نکته فکر نکردم و برایم باور و حضور این زن در این موقعیت مهم بود. از سریال “نرگس” تجربه‌دارم که تماشاگر وقتی با خود نقش ارتباط برقرار کند، می‌تواند صورت بازیگر را کنار بزند. من در “نرگس” وقتی بعد از پوپک به گروه آمدم شاید به یکی دو قسمت هم نرسید که تماشاچی با نرگس جلو رفت و به این فکر نکرد که ستاره جایگزین پوپک شده است، برایش خود شخصیت نرگس سریال مهم بود. در این فیلم هم باور داشتم که تماشاچی می‌پذیرد بنابراین منطق‌های رئالیستی را کنار گذاشتم.

خانم دوستی پس‌ازاین تجربه و این اکران محدود، آیا بازهم قصد دارید در ژانر دفاع مقدس کارکنید؟

دوستی: ببینید نوع اکران فیلم من آزاد است و ابتدا باید مردم را با نوع اکران‌ها آشنا کرد. اکران آزاد یعنی سرگروهی ندارید و سینمادار هم حاضر نیست شمارا حمایت کند. من تعداد محدودی سئانس داشتم و فکر می‌کنم این نوع از اکران کاملاً من‌درآوردی است. من فیلم‌ساز دولتی و ارگانی نیستم. اگر این شرایط را داشتم قطعاً فیلمم اکران آزاد نمی‌شد و مثل سایر فیلم‌سازانی که آمدند و فیلم دفاع مقدسی ساختند حمایت می‌شدم. حمایت فقط تنها در بخش تولید نیست و پس از ساخت، حمایت خیلی بیشتری نیاز است.

من قسم‌خورده هیچ ارگانی نیستم که فیلم‌های بعدیم نیز دفاع مقدسی باشد. من فیلم‌ساز مستقلی هستم و با هر ژانری که شرایط و علاقه‌ام به آن باشد کار می‌کنم. هدف من این است که حرفی برای گفتن داشته باشم همان‌طور که در این فیلم هم حرف‌هایم را زدم و در فیلم بعدی هم حرف خواهم داشت. علاقه من همین ژانر است اما بی‌مهری‌هایی دیدم که فکر می‌کنم با این شرایط نمی‌شود کارکرد. هنوز تصمیم نگرفتم که در این ژانر بمانم یا نه اما فیلم بعدیم زنانه است و اگر حمایت شوم آن را خواهم ساخت.

به خیلی از دلایل و شاید به دلیل فیلم‌های غلو آمیزی که در سال‌های جنگ در این ژانر ساخته شدند، مخاطب امروز خیلی تمایلی به دیدن فیلم‌های جنگی ندارد. بازخوردها چگونه بود؟

دوستی: ما اکران ویژه‌ای در بنیاد فارابی داشتیم در جهت تقدیر از عوامل فیلم و مدیران بنیاد دلسوزی کردند و قدر عوامل فیلم “دریاچه ماهی” را دانستند. در آن اکران مدیران سینمایی ، برخی نمایندگان مجلس و برخی از مدیران دولتی حضور داشتند و از فیلم حمایت کردند و کار را هم دوست داشتند. معتقد بودند که فیلم نگاه تازه‌ای به سینمای جنگ دارد. درواقع من آمدم کاری را که باید انجام می‌دادم انجام دهم. در این فیلم تلاش شد از عواقب جنگ حرف زده شود و یک نوع صلح‌جویی در آن وجود دارد. چراکه الآن زمانی است که باید از عواقب جنگ حرف زد این‌که چه اتفاقاتی در پی جنگ رخ‌داده است و روی سرنوشت آدم‌ها چه اثراتی گذاشته است.

لاله اسکندری: بازخوردها خوشبختانه خوب بود. در این فیلم نگاه تازه‌ای شد به دفاع مقدس و اتفاقات به‌روزی را در دل خود دارد که به تصویر کشیده شده است. متأسفانه واژه دفاع مقدس که به فیلم می‌چسبد مخاطب در مقابل آن گارد می‌گیرد که دوباره آن بازخوانی تلخ گذشته است، اما باید این نکته را قبول کرد که جنگ بخشی از تاریخ کشور ماست و نمی‌شود این ۸ سال را نادیده گرفت و باید یادآوری شود. در همه جای دنیا سرباز یک تقدسی دارد و احترام برایش قائل هستند و همیشه به او ادای احترام می‌کنند و این ربطی به دین، مذهب و قومیت ندارد، این افراد برای کشورشان شهید شده‌اند. اینکه بخواهیم چشممان را روی آن زمان و تبعات آن ببندیم خوب نیست. اینکه همه فیلم‌ها در یک ژانر باشند هم درست نیست و اصولاً نمی‌شود آن نسل را نادیده گرفت. درواقع ژانرهای مختلف در کنار هم‌معنا می‌یابند باید همه ژانرها باشند تا مخاطب بتواند انتخاب کند. صادقانه مردم ما کمی بی‌حوصله و کم‌حوصله هستند و خیلی به سمت این نوع قصه‌ها نمی‌روند و این خوب نیست. زمانی که سریال “خاک سرخ ” پخش می‌شد جزو آثار پربیننده تلویزیون بود، ولی اگر دوباره این سریال پخش شود بعید می‌دانم آن ۸۶ درصدی که بیننده سریال بودند بنشینند پای تلویزیون. کیفیت آثار نیز بسیار سطحی شده و مخاطب تنها به دنبال سرگرمی است. نمی‌گویم سرگرمی نباشد ولی این‌ها همه در کنار هم باید تکمیل‌کننده باشند.

ضمن این‌که برای فروش و دیده شدن یک فیلم حمایت تبلیغاتی هم باید باشد، متأسفانه “دریاچه ماهی” اکران آزاد گرفت و این بدترین حالت بود، چراکه مرده‌ترین زمان در اختیار این فیلم قرار گرفت. وقتی فیلمی سرگروه ندارد حق انتخاب از مخاطب گرفته می‌شود و نمی‌تواند سئانس دلخواه خود را انتخاب کند، بنابراین انتخاب محدودشده و تنها ۸ سینما یک سئانس خیلی بد را به این فیلم اختصاص دادند.این در حالی است که نگاه فیلم آبرومند است و ملی، “دریاچه ماهی” تلاش کرده تاریخی از سرزمین را به تصویر بکشد و قابل‌قبول است، اما مدیران از این فیلم حمایتی نکردند و نتیجه می‌شود اگر بار دیگر فیلمسازی بخواهد در این ژانر کار کند به سمت آن نیاید چراکه مردم و مدیران را در کنار خود ندارد. تبلیغاتی در سطح شهر برای این فیلم نشد و بیشتر در فضای مجازی آن‌هم توسط عوامل فیلم تبلیغات صورت گرفت. در واقع ما با این شیوه یک نگاه را ترویج می‌دهیم. به طور مثال امسال همه به سراغ فیلم کمدی رفتند چراکه سینما دار خیلی از این جنس فیلم‌های جنگی استقبال نمی‌کند و آدم‌ها برای اینکه بتوانند در این فضا بمانند حاضرند ژانری را تجربه کنند که شاید خیلی آن را دوست نداشته باشند، اما مجبورند. من مخالف اکران و یا ساخت فیلم کمدی نیستم تنها می‌گویم همه در کنار هم باشند و فضای انتخاب برای مخاطب بیشتر شود. باید مخاطب این علاقه‌مندی به تاریخ را داشته و یادش باشد که چه کسانی رفتند تا این مملکت سرپا بماند. ما دائماً این موضوع یادمان می‌رود و نسل بعد ما شناختی از این افراد ندارد. این وظیفه من سینماگر است که باید آن را حفظ کنم. این ربطی به دین ندارد و همه به خاطر کشورشان جنگیدند تا ما امروز در آرامش باشیم.

من خردادماه نیز فیلم “مالیخولیا ” را روی پرده سینماها داشتم که متأسفانه آن فیلم هم قلع‌وقمع شد و دیده نشد و خیلی بد است که در کشور خودمان فیلم‌هایمان دیده نمی‌شوند ولی برای دیگران جذاب است و از آن تقدیر می‌شود، این برای من سینماگر یک نوع دلسردی می‌آورد. فیلمی که کلی زحمت برای آن کشیده شد و گروهی جوان برای آن فعالیت کردند ولی حمایت نشد و دیده هم نشد. سینما یک کار جمعی است و زمانی انرژی می‌گیری که کاردیده شود. وقتی این اتفاق رخ نمی‌دهد انگار نتیجه‌ای برداشت نمی‌کنی و از این ناراحتم که “دریاچه ماهی” هم دچار این سرنوشت شده است. امیدوارم کمک کنیم فیلمسازان جوان دلسرد نشوند و از آن‌ها حمایت کنیم و خوشحالم که یک تجربه تازه و جدید داشتم.

ستاره اسکندری: به نظرم جنگ در هر کشوری و به‌خصوص ایران و عراق که ایران موردحمله واقع شد و دفاع مقدس آن شکل گرفت بخش سختی از تاریخ ماست که زخم بزرگی بر روح ایران زده است و تبعات آن سالیان سال ادامه خواهد داشت. این تبعات هم تنها به شهدا، اسرا، جانبازان و جاویدالاثرها ختم نمی‌شود. بحث خانواده‌ها هم هست و دامنه گسترده‌ای دارد و ادامه خواهد داشت. وجود سینمایی که دائم این زخم را می‌نگرد لازم است و رسالت سینما هم در همین است. به نظرم حالا حالاها جا دارد که درباره این رشادت‌ها فیلم ساخته شود، اما فیلم‌هایی که بعد از جنگ ساخته شدند با نگاه‌های مختلف ساخته شدند. ما زمانی سینمای جنگ داشتیم که واقعی نبود و همه در آن فیلم‌ها فرشته بودند اما بعدها چهره واقعی‌تری از این رشادت‌ها را فیلم‌سازان به نمایش گذاشتند. من در سریال “شوق پرواز ” با خانواده شهید بابایی مراوداتی داشتم و از همان زمان نگاهم به خانواده این افراد تغییر کرد و جزو علاقه‌مندان این ژانر سینمایی شدم. نمی‌گویم جنگ را دوست دارم اما چگونگی نشان دادن آن تبدیل به علاقه من شد و حالا حالاها می‌توانیم در این حوزه کارکنیم تنها بحث آن نوع و تفاوت نگاه است. اکران “دریاچه ماهی” غلط بود و باید حداقل در دو سالن سینما که مردم دسترسی به آن می‌داشتند نمایش داده می‌شد به‌خصوص در شرایطی که مردم بااین‌همه خشونت و خاطرات غم‌انگیز، حملات داعش و اتفاقات سوریه یک گاردی نسبت به سینمای جنگ دارند. مخاطب امروز دوست دارد وقتی به سینما می‌رود فیلم‌های فرح‌بخش ببیند و “دریاچه ماهی” فیلمی نیست که در مردم موجی راه بیندازد، ولی با تمام این احوالات بازخوردها خوب است و مخاطبی نبود که از دیدن آن ناراضی باشد.

چقدر نسخه‌ای که روی پرده رفت با آنچه در جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد در تدوین مجدد تغییر داشت ؟

دوستی: در جشنواره فیلم فجر تدوین فیلم نهایی نبود و اصلاح رنگ، تدوین، موسیقی و … انجام‌نشده بود و متأسفانه فیلم را خام فرستادیم که نباید می‌فرستادیم، نقد و بررسی‌هایی هم که شد اغلب کارشناسانه نبود. پس از جشنواره تصمیم گرفتیم که تدوین مجدد داشته باشیم و ناگزیر بودیم که فیلم را کوتاه‌تر کنیم و باید ریتم فیلم تندتر می‌شد و چاره‌ای هم نبود.

عمدتاً یکی از مواردی که بازیگران به آن اشاره دارند تفاوتی است که بین فیلمنامه و فیلم وجود دارد. تا چه اندازه “دریاچه ماهی” به فیلمنامه خود نزدیک است؟

لاله اسکندری: “دریاچه ماهی” فیلمنامه سختی داشت و اجرای لحظه‌به‌لحظه آن کار سختی بود، اما فکر می‌کنم ۷۰ درصد اتفاق افتاده و آنچه انتظار ما بود به تصویر کشیده شد. درباره نقش خودم چند صحنه‌ای بود که در جشنواره فیلم فجر این سکانس‌ها بود ولی در اکران عمومی و تدوین مجدد حذف شدند و فکر می‌کنم اگر این سکانس‌ها بودند به قصه کمک بیشتری می‌کرد اما به نظرم فیلم نمره قبولی را می‌گیرد.

ستاره اسکندری: هر بازیگری از زاویه خود نگاه می‌کند و وقتی فیلمنامه را می‌خواند در ذهنش تصاویر به گونه‌ای شکل می‌گیرد که ممکن است در ذهن کارگردان متفاوت باشد. ممکن است آنچه من در ذهن می‌ساختم نوعی دیگر بوده باشد. من به‌عنوان بازیگر در خدمت کار باید باشم و به نظرم “دریاچه ماهی” کار قابل‌قبول و شریفی است.

خانم دوستی فیلم شما در بخش پایانی به لحاظ بصری فوق‌العاده خوب کارشده است و می‌توان آن را بهترین بخش کار شما دانست…

دوستی: بسیاری در همان زمان جشنواره فیلم فجر از من پرسیدند که برای سکانس پایانی که “دریاچه ماهی” به نمایش گذاشته‌شده از پرده آبی استفاده‌شده یا نه… آن سکانس در خود شلمچه کارشده است و از پرده آبی بهره نبردیم. در نقدهایی هم که می‌خواندم درباره این سکانس صحبت شده است. قصه ما شروع و پایان درخشانی دارد و تلاش کردم این اصل را رعایت کنم و کانسپت قصه را در وسط گویی آن قرار دهم. اسم فیلم من عنوان یک منطقه مهم جنگی است که در شلمچه و بصره است و آن منطقه بالاترین شهدای جنگ را دارد و گروه تفحص بیشتر در آنجا مشغول هستند. من خودم هم خیلی اسیر این دریاچه شدم و بیش‌ازحد پایان فیلم را دوست دارم و آن تأثیر نهایی، خاطرات و عاشقانه‌های رضا را ملموس‌تر می‌کند.

و این روزها مشغول چه‌کاری هستید؟

لاله اسکندری: پیشنهاد‌هایی دارم که هنوز به قرار داد نرسیده‌اند و آبان ماه شروع می‌شوند. تنها فیلم سینمایی “هزارپا ” به کارگردانی آقای ابوالحسن داودی را در مرحله تدوین دارم که برای حضور در جشنواره فیلم فجر آماده می‌شود. سریال “بی قرار ۲” را هم دارم که هنوز شرایط پخش نیافته است. پیشنهادات تجسمی هم داشتم که منتظرم ببینم پس از تغییر تحولاتی که در شهرداری صورت گرفته چه اتفاقی رخ می‌دهد و بعد اقدام کنم.

دوستی: فیلمنامه‌ای نوشتم که قرار است اعظم بروجردی استاد سال‌های دانشجویی من آن را بازنویسی کند ولی آن‌قدر اکران این فیلم من را اذیت کرد که اکران نفسش از ابتدا گرفته شد و هنوز سالنی ندارم که از صبح تا شب فیلم را اکران کند و این زجر مکرر است، اما همچنان سرپاست و الآن دیگر به فروش فیلم کاری ندارم چراکه اکران من مرد، ولی تلاش می‌کنم فیلم دیده شود چراکه فیلم باید رسالت خود را انجام دهد و اجازه نمی‌دهم نادیده گرفته شود و مقاومت می‌کنم.

ستاره اسکندری: من هم مشغول برگزاری کارگاهی بودم که در آن به تربیت هنرجو پرداختیم و نتیجه این کارگاه نیز اجرای نمایش “عروسی خون ” شد در سالن باران که اجرای آن به اتمام رسید و مشغول راه‌اندازی خانه فرهنگی هستم که تا آخر مهرماه افتتاح خواهد شد. از سوی دیگر سریال ” گیله وا ” را هم دارم که ضبط آن به پایان رسیده و قصه درباره زندگی میرزا کوچک خان است که آن را خیلی دوست دارم.

“دریاچه ماهی” حضور جهانی هم خواهد داشت؟

دوستی: بله فیلم موردتوجه کمپینگ استعدادیابی سینماگران جوان ایتالیا واقع‌شده است و قطعاً در ایتالیا مخاطبان بیشتری فیلم را خواهند دید و اتفاقاً در آنجا بلیت فیلم هم نیم‌بها نیست. اکران خارجی را هم تازه شروع کردیم و به‌زودی ارسال به جشنواره‌های خارجی را هم شروع خواهیم کرد. چند جشنواره هم خودشان تماس گرفتند و درخواست داشتند که مشغول رایزنی برای آن‌ها هستیم.

و سخن آخر؟

دوستی: تکرار همه‌کسانی است که داغ اکران روی دلشان است. مافیای اکران معلوم نیست به کجا می‌رود و چه اتفاقی می‌افتد که فیلمسازی مثل من و یا تهیه‌کننده‌ای مثل آقای سعدی که در هیچ گروهی عضو نیست و فیلمی که بسیاری از مدیران و اهالی خردمند سینما دوستش دارند و حرفی برای گفتن دارد باید با چنین شرایطی اکران شود. چرا در هفته دفاع مقدس اتفاقی برای فیلم من نیفتاده و این فیلم‌ها حمایت نمی‌شوند را نمی‌دانم…

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید