ایران و هند درمورد فرزاد «B» هنوز به توافق نرسیدند
ایران و هندوستان هنوز نتوانستهاند بر سر مدل مالی طرف هندی برای توسعه میدان گازی فرزاد B به توافق برسند. این میدان گازی در آبهای خلیج فارس واقع شده و میان ایران و عربستان سعودی مشترک است.
بیژن زنگنه، وزیر نفت ایران در حاشیه افتتاح چند مگاپروژه در پارس جنوبی گفت که پس از رد و بدل شدن چند پیام غیرمستقیم از سوی ایران و هند تاکنون پیشنهاد جدید یا اصلاحی در مدل مالی سابق ارائه شده از سوی هند صورت نگرفته است. او عنوان کرد که مدل مالی فعلی مورد قبول ایران نیست. اما خبر جدیدی که زنگنه داد از این حکایت داشت که شرکت ملی نفت درحال گرفتن مشاور برای برگزاری مناقصهیی در قالبEPCF برای واگذاری این پروژه بوده و از این مهمتر آنکه شرکت گازپروم روسیه یادداشت تفاهمی با شرکت ملی نفت امضا کرده و قرار است که برای دو میدان گازی فرزاد A و فرزاد B پیشنهادات خود را ارائه کند.
میدان گازی فرزاد B معادل 12.2تریلیون فوت مکعب گاز قابل برداشت دارد. این درحالی است که میدان گازی حصبه، مشترک با این میدان در عربستان سعودی تنها نزدیک به 3تریلیون فوت مکعب گاز قابل برداشت در اختیار دارد. با این وجود این عربستان است که تاکنون در برداشت از این میدان توفیق داشته است. وبسایت انرژی آفشور تودی در تاریخ 23مارس سال گذشته میلادی نوشت که شرکت آرامکو سعودی موفق به تولید روزانه 2.5میلیاردمترمکعب گاز از این میدان شده است. تولیدی که از منظر رسانههای هندی از دست دادن منابع گازی مفید برای شرکت هندی او انجیسی در مقابل عربستان تلقی شد. درست بعد از این اتفاق و همزمان با سفر نارندرا مودی به ایران، روزنامه تایمز آف ایندیا نوشت که تولید گاز عربستان از این میدان با وجود اینکه میزان ذخایر گازی در طرف ایرانی بیشتر است، باعث میشود این کشور در برداشت از میدان جلوتر از ایران بوده و موفقتر عمل کند. حساسیت طرف هندی بر این موضوع نشان میداد که آنها نسبت به واگذار شدن میدان گازی فرزاد B به شرکتONGC هند اطمینان دارند و تنها نگرانی آنها از طولانی شدن روند مذاکرات ناشی شده است. او ان جی سی که در واقع از نخستین ثمرههای استقلال هند از امپراتوری بریتانیا به شمار میرود مطالعات مستر پلن این میدان گازی را در سال 2008 در ایران انجام داده بود.
تایمز آف ایندیا حتی در گزارش خود به وضوح نوشت که ایران «قول» این میدان را به هند داده است. اما چه این قول واقعا داده شده بود و چه استنباط هند از رفتار ایران به شکلگیری این ذهنیت دامن زده بود اکنون افق روشنی از واگذاری فرزاد B به شرکت ONGC دیده نمیشود.
پس از آنکه برخی منابع غیررسمی از اقدام هند برای کاهش واردات نفت از ایران در اعتراض به عدم واگذاری این میدان گازی خبر دادند، وزیر نفت ایران به صورت رسمی اعلام کرد که «تهدید» را زبان خوبی نمیداند. بعد از طرح این مسائل اما از طرف رسانههای رسمی یا غیررسمی هندوستان خبری در مورد واکنش این کشور به اظهارات بیژن زنگنه منتشر نشد.
اظهاراتی که بخشی از آن نیز تاکید بر «ناراضی» بودن ایران از مدل مالی ارائه شده از طرف هندوستان برای توسعه این میدان گازی داشت. رسانههای هند پیش از این در گزارشهای خود عنوان میکردند که نارضایتی ایران از این مدل به مقایسه فرزاد B با میدان گازی پارس جنوبی بازمیگردد که به دلیل پیچیدگیهای فرزاد B مقایسهیی اشتباه به شمار میرود.
بیژن زنگنه، وزیر نفت ایران اما شامگاه یکشنبه در این مورد گفت:«پس از صحبتهای چند هفته گذشته، صحبت جدید یا تعدیلی در پیشنهاد سابق از طرف هند صورت نگرفت، پیشنهادهای قبلی هیچ کدام مورد قبول وزارت نفت و شرکت ملی نفت نبودهاند».
جلو بودن عربستان از ایران در فرزاد «B»
اما با توجه به مشترک بودن این میدان گازی همواره این پرسش وجود داشته است که تاخیر در نتیجه مذاکرات با شرکت هندی تا چه زمانی جایز بوده و هزینه عدم تولید از این میدان چه خواهد بود؟ وزیر نفت ایران اما همواره بیان کرده که ایران در زمینه این میدان منتظر هند نمانده و راهکارهای موازی خود را پیش خواهد برد.
زنگنه شنبه شب نیز در پاسخ عنوان کرد:«ما درحال گرفتن مشاور و آماده شدن برای واگذاری این میدان در قالب مناقصه هستیم. این مناقصه حتی ممکن است منجر به قرارداد EPCF شود».
قراردادهایی که در ایران به «EPCF» موسوم شدهاند عموما ریسک بهرهبرداری را به طرف مشارکتکننده منتقل کرده و در صورت وجود یک خط اعتباری از کشوری خارجی به مذاق دولت که با محدودیت منابع مالی مواجه است، خوش میآید.
این روش که در واقع مخفف«مهندسی، تامین، ساخت و تامین مالی» است، باعث میشود که پیمانکار مسوولیت انجام تمام این امور را به تنهایی به عهده گرفته و ریسک را نیز خود تقبل کند. البته شرکتهای ایرانی نیز میتوانند از این طریق با شرکت ملی نفت ایران وارد همکاری شوند اما به دلیل محدود بودن توان مالی آنها چنین روشی میتواند چندان مفید واقع نشود. بیژن زنگنه، وزیر نفت در پاسخ به این پرسش که آیا ممکن است میدان گازی فرزاد B به شرکتهای مرتبط با قرارگاه سازندگی خاتمالانبیا واگذار شود، عنوان کرد که «فعلا» بحثی در این باره مطرح نیست.
اما وزیر نفت در ادامه این صحبتها عنوان کرد که شرکت گازپروم روسیه یادداشت تفاهمی با شرکت ملی نفت ایران امضا کرده و قرار است برای توسعه میدان گازی فرزاد A و فرزاد B به ایران پیشنهاد خود را ارائه کند.
ایران پیش از این و در دوران دولت دهم برای توسعه میدان گازی فرزاد A نیز با کنسرسیومی متشکل از چند شرکت هندی و شرکت پتروناس مالزی تفاهمنامهیی برای قرارداد مشارکت در تولید امضا کرده بود. با روی کار آمدن دولت یازدهم اما بیژن زنگنه جلو اجرایی شدن این تفاهمنامه که در واقع با ریسکی اندک، امکان مشارکت پیمانکاران خارجی در گاز تولیدی از میدان را فراهم آورده و با شبهه همراه بود، گرفت. مقامات ایرانی تاکنون در مورد امضای چنین یادداشت تفاهمی با شرکت گازپروم روسیه اظهارنظر نکرده بودند اما خبرگزاری اینترفاکس روسیه همزمان با سفر الکساندر نواک و 550 تاجر روس به تهران در روزهای پایانی آذر ماه سال گذشته به نقل از یک منبع آگاه نوشت که گازپروم روسیه مذاکرات برای مشارکت در توسعه میدان گازی فرزاد A و فرزاد B را آغاز کرده است. در آن تاریخ رسانههای رسمی وزارت نفت تنها به امضای تفاهمنامه با شاخه نفتی شرکت گازپروم برای دو میدان نفتی چنگوله و چشمهخوش همچنین یادداشت تفاهمی با شرکت ملی گاز برای توسعه خطوط لوله صادراتی گاز خبر داده بودند.
تحرکات تهران میان دهلینو و مسکو
نکته جالب توجه در این میان این است که با دورتر شدن تهران از دهلی نو، تار و پود ارتباط تهران با مسکو در حوزه انرژی هر روز محکمتر میشود. ایران و روسیه به تازگی قرارداد خرید نفت مسکو از تهران را نیز که به نوعی تحویل دادن نفت روسیه به مشتریانش در شرق ایران میشود را نهایی کردهاند و شمار سفرهای مسوولان نفتی هر دو طرف به پایتخت کشور مقابل در چند مدت اخیر به شدت نسبت به گذشته افزایش یافته است.
الکساندر نواک، وزیر انرژی روسیه تنها در نیمه دوم سال گذشته 2بار به ایران سفر کرد که رهاورد هر کدام چندین یادداشت تفاهم بوده و در یک مورد موجب حضور او در بندرعباس برای افتتاح یک پروژه نیروگاهی مشترک میان ایران و روسیه شد.
از سویی برخی رسانههای نزدیک به مسائل هندوستان مینویسند که تهران اکنون از نزدیک شدن دهلی نو به کشورهای GCC دچار نگرانی بوده و از این موضوع راضی به نظر نمیرسد. موضوعی که در صورت صحت میتواند به کنار گذاشته شدن قطعی هند از توسعه میدان گازی فرزاد B نیز منجر شود.
در این زمینه باید به این موضوع نیز توجه داشت که فرزاد B تنها مورد از اختلافهای ایران و هند در حوزه نفت و گاز بهشمار نمیرود. فارغ از نقشی که هند در عدم پیشبرد خط لوله گاز صلح داشته است، ایران و هندوستان بر سر میزان بدهی نفتی دهلی نو به تهران نیز توافق نداشته و در نهایت نیز نشانهیی از پدیدار شدن پرچم سفید در این زمینه مشاهده نشد.
شاید بتوان به این تحلیل نیز وقعی نهاد که با توجه به اینکه ایران منابع عظیم گازی در پارس جنوبی در اختیار دارد به فرزاد B بیش از آنکه مانند عربستان به چشم میدانی برای تامین نیازهای گازی بنگرد به چشم فرصتی برای عمیقتر کردن همکاریهای استراتژیک خود با کشورهایی که با آنها منافعی مشترک دارد، مینگرد. امیرحسین زمانینیا، دیپلمات سابق و معاون امور بینالملل وزارت نفت در پاسخ به این پرسش که آیا انگیزهیی خاص در افزایش همکاریهای نفتی و گازی ای